Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
time division multiplexing
U
انتقال چندتایی زمانی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
multiplexing
U
انتقال چندتایی پیغام ها تسهیم
asynchronous
U
انتقال داده بین دو وسیله که بدون هر گونه سیگنال زمانی قابل پیش بینی انجام میشود
deferred exit
U
انتقال کنترل به یک زیربرنامه در زمانی که قابل پیش بینی نبوده و حادثهای غیر مترقبه ان را مشخص میکند
asynchronous transmission
U
اطلاعات در فواصل زمانی بدون قاعده و نامنظم به وسیله قراردادن یک بیت شروع قبل از هر کاراکتر ویک بیت خاتمه پس از ان انتقال می یابند
multiplet
U
چندتایی
multeity
U
چندتایی
multiplex
U
چندتایی متعدد
complex multiplet
U
چندتایی پیچیده
manifoldness
U
چندتایی بسیاری
multilaunching
U
اغاز بکار چندتایی
multiple loading operating system
U
سیستم عامل بارکننده چندتایی
csma/cd
U
دستیابی چندتایی با کشف تلاقی
zonate
U
واقع بروی یک خط مانند بعضی ازهاگهای چندتایی
slice
U
مدت زمانی که به کاربر یا برنامه یاکا در یک سیستم چندکاره اختصاص داده شود. مدت زمانی که به یک کار در سیستم اشتراک زمانی داده شود یا در سیستم چند برنامهای
slices
U
مدت زمانی که به کاربر یا برنامه یاکا در یک سیستم چندکاره اختصاص داده شود. مدت زمانی که به یک کار در سیستم اشتراک زمانی داده شود یا در سیستم چند برنامهای
uptime
U
پریود زمانی که در طول ان یک سیستم کامپیوتر فعال است یا صحیح عمل میکندیک دوره زمانی که تجهیزات بدون خرابی کار می کنند
carrier sense
U
detect collision accesswith multiple دستیابی چندتایی با کشف تلاقی
ppm
U
Position Pulse مدولاسیون یا تلفیق زمانی پالس که دران مقدار نمونه لحظهای موج موقعیت زمانی یک پالس را مدوله میکندodulation
large scale computer
U
که میتواند به حافظه با فرفیت بالا دستیابی داشته باشد و نیز وسایل پشتیبان مثل کاربران چندتایی
indeterminate change of station
U
انتقال اجباری و موقتی انتقال پیش بینی شده
electronic funds transfer
U
انتقال الکترونیکی داده ها انتقال الکتریکی سرمایه ها
transferring
U
انتقال دادن نقل کردن انتقال
transfer
U
انتقال دادن نقل کردن انتقال
transfers
U
انتقال دادن نقل کردن انتقال
baseband transmission
U
روشی که برای بکارگیری انتقال سیگنالهای فرکانس پایین از میان کابل کواکسیال جهت انتقال داده در شبکه بامحلی با فاصله کوتاه
assembly
U
1-زمانی که طول می کشد تا برنامه اسمبلی یک برنامه را ترجمه کند. 2-زمانی که اسمبلر برنامه را از زبان اسمبلی به کد ماشین تبدیل میکند
frequency division multilexing
U
مخابره چندتایی فرکانس استفاده از یک مسیرالکتریکی برای حمل دو یا چند سیگنال با فرکانسهای مختلف تسهیم براساس تقسیم فرکانس
transfer processing
U
امور اداری نقل و انتقال وتسویه حساب با یکان اولیه برای انتقال به یکان دیگر
upload
U
انتقال یک کپی از یک برنامه انتقال داده از یک سیستم استفاده کننده به یک سیستم کامپیوتری راه دور
signal
U
1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
xmodem
U
یک پروتکل انتقال فایل غیرهمزمان برای کامپیوترهای شخصی که انتقال سالم فایل ها را از طریق سیستم تلفن اسان تر می سازد
signaled
U
1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
signalled
U
1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
transfer ladle
U
کفچه انتقال چمچمه انتقال
transfer rate
U
نسبت انتقال سرعت انتقال
negative acknowledgement
U
کاراکتر کنترلی که ترمینال گیرنده در انتقال اطلاعات برای ترمینال فرستنده صادرمیکند تا اعلام کند که یک اشتباه انتقال در اخرین بلوک اطلاعات ارسال شده وجوددارد
trans shipment
U
انتقال بکشتی دیگر انتقال بنقلیه دیگر
IrDA
U
روش استاندارد برای انتقال اطلاعات از طریق اشعه نوری . برای انتقال اطلاعات در کامپیوترهای قابل حمل یا PDA به یک چاپگر یا صفحه تصویر. برای این منظور کامپیوتر و چاپگر باید پورت IrDA داشته باشند
time limits
U
حد زمانی
eternities
U
بی زمانی
onetime
U
یک زمانی
eternity
U
بی زمانی
contemporaneousness
U
هم زمانی
time sense
U
حس زمانی
whilom
U
یک زمانی
on
<prep.>
U
در
[زمانی]
timeline
U
خط زمانی
time limit
U
حد زمانی
synchronization
U
هم زمانی
temporal
U
زمانی
sometime
U
یک زمانی
monomial
U
یک زمانی
synchrony
U
هم زمانی
simultaneeity
U
هم زمانی
time constant
U
ثابت زمانی
spatiotemporal
U
فضایی و زمانی
time
U
زمانی موقعی
unit of time
U
واحد زمانی
in a short time
U
در اندک زمانی
timetabled
U
برنامه زمانی
time division multiplex
U
تسهیم زمانی
schedules
U
برنامه زمانی
scheduled
U
برنامه زمانی
schedule
U
برنامه زمانی
time disorientation
U
گم گشتگی زمانی
time dilation
U
پارادوکس زمانی
timed
U
زمانی موقعی
times
U
زمانی موقعی
time base
U
مبدا زمانی
time limits
U
محدوده زمانی
time limits
U
محدودیت زمانی
time lags
U
تاخیر زمانی
time lag
U
فاصله زمانی
time frame
U
چارچوب زمانی
time lag
U
تاخیر زمانی
temporal sign
U
علامت زمانی
time scale
U
مقیاس زمانی
time scales
U
مقیاس زمانی
temporal maze
U
ماز زمانی
time limit
U
محدودیت زمانی
time limit
U
محدوده زمانی
time bar
U
محدودیت زمانی
vintage model
U
الگوی زمانی
throughput time
U
اشتراک زمانی
timetabling
U
برنامه زمانی
temporal
U
جسمانی زمانی
interval
U
فاصله زمانی
timetables
U
برنامه زمانی
time frames
U
چارچوب زمانی
timetable
U
برنامه زمانی
time lags
U
فاصله زمانی
time sharing
U
اشتراک زمانی
timetrend
U
روند زمانی
time slice
U
برش زمانی
time series
U
سریهای زمانی
When I came in
U
زمانی که من تو آمدم
discrete time
U
با گسستگی زمانی
time score
U
نمره زمانی
time schedule
U
برنامه زمانی
time quantum
U
ذره زمانی
time priority
U
تقدم زمانی
time priority
U
اولویت زمانی
time preference
U
ارجحیت زمانی
no longer
U
نه بیشتر
[زمانی]
no longer
U
نه دیگر
[زمانی]
time preference
U
رجحان زمانی
timeline
U
تسلسل زمانی
timer switch
U
کلید زمانی
time yield limit
U
حد تسلیم زمانی
yore
U
در زمانی بسیاردور
time yield
U
تسلیم زمانی
time table
U
جدول زمانی
time study
U
بررسی زمانی
lapse
U
فاصله زمانی
lapsing
U
فاصله زمانی
lag
U
تاخیر زمانی
lagged
U
تاخیر زمانی
lags
U
تاخیر زمانی
mechanical time fuze
U
ماسوره زمانی
time preference
U
ترجیح زمانی
time interval
U
فاصله زمانی
continuous time
U
با پیوستگی زمانی
time horizon
U
افق زمانی
time fuse
U
ماسوره زمانی
time jitter
U
اختلال زمانی
time flutter
U
اختلال زمانی
time fire
U
تیر زمانی
time estimation
U
براورد زمانی
time error
U
خطای زمانی
flashback
U
وقفه زمانی
lapses
U
فاصله زمانی
flashbacks
U
وقفه زمانی
time division multiplexing
U
تسهیم زمانی
clock paradox
U
پارادکس زمانی
pressure of time
U
فشار زمانی
time path
U
مسیر زمانی
time pressure
U
فشار زمانی
synchronising
U
انطباق زمانی داشتن
time series data
U
امار سریهای زمانی
timing
U
برنامه ریزی زمانی
synchronises
U
انطباق زمانی داشتن
synchronised
U
انطباق زمانی داشتن
synchronize
U
انطباق زمانی داشتن
time fire
U
تیراندازی با گلوله زمانی
vintage model
U
الگوی مقطع زمانی
time slicing
U
برش زمانی زدن
time average symmetry
U
تقارن میانگین زمانی
time slicing
U
تقسیم بندی زمانی
tdm
U
تسهیم زمانی ultiplexing
time series analysis
U
تحلیل سریهای زمانی
serve time
<idiom>
U
زمانی رادرزندان بودن
time sampling
U
نمونه گیری زمانی
synchronizes
U
انطباق زمانی داشتن
aging
U
سخت گردانی زمانی
monsoons
U
باد وباران زمانی
age hardening
U
سخت گردانی زمانی
capacitive time constant
U
ثابت زمانی فرفیت
low time constant
U
ثابت زمانی کوچک
since he was in petticoats
U
از زمانی که بچه بود
monsoon
U
باد وباران زمانی
magnetic time relay
U
رله زمانی مغناطیسی
time lag
U
فاصله زمانی مرده
chronologic
U
دارای ربط زمانی
o technique
U
تحلیل عوامل زمانی
inductive time constant
U
ثابت زمانی القا
rate of time preference
U
نرخ برتری زمانی
asynchronous time division multiplexing
U
تسهیم زمانی ناهمگام
cross sectional data
U
داده ها در یک مقطع زمانی
chronological
U
ترتیب زمانی وقوع
input time constant
U
ثابت زمانی اولیه
chronological
U
دارای ربط زمانی
high burst
U
تیر زمانی بالا
time lags
U
فاصله زمانی مرده
cotidal
U
دارای هم زمانی در طغیان اب
distributed lag
U
توزیع فاصله زمانی
airburst ranging
U
تنظیم تیر زمانی بالا
finals
U
رسیدن به انتهای یک دوره زمانی
valve duration
U
مدت زمانی که سوپاپ بازمیماند
final
U
رسیدن به انتهای یک دوره زمانی
time table
U
جدول زمانی ورود و عزیمت
lap chart
U
جدول زمانی برای هر دور
age hardening susceptibility
U
تقبل سخت گردانی زمانی
time utility
U
بهره گیری از شرایط زمانی
time out
U
معتبر نبودن پس از یک دوره زمانی
chronograph
U
الت سنجش فواصل زمانی
greatuncle
U
زمانی برابر 00852 سال
synchronous time division multiplexing
U
تسهیم زمانی همگام یاهمزمان
strain age hardening
U
سخت گردانی کرنشی زمانی
decision lag
U
تاخیر زمانی در تصمیم گیری
time out of minds
U
زمانی که کسی یاد ندارد
strain age harden
U
سخت کردن کرنشی زمانی
phase
U
دوره زمانی اجرای برنامه
phased
U
دوره زمانی اجرای برنامه
social rate of time preference
U
نرخ ترجیح زمانی اجتماعی
marginal rate of time preference
U
نرخ نهائی ترجیح زمانی
phases
U
دوره زمانی اجرای برنامه
time constant of an exponential quantity
U
ثابت زمانی یک کمیت نمایی
phase
U
مدت زمانی که برنامه کامپایل میشود
time preference theory of interest
U
نظریه بهره بر مبنای رجحان زمانی
productive
U
مدت زمانی که یک محصولی ساخته میشود
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com