English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
scheduled fire U اتشهای برنامه ریزی شده اتشهای طبق برنامه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
marching fire U اتشهای هجومی
planning comission U هیات برنامه ریزی کمیسیون برنامه ریزی
on call U اتشهای طبق درخواست
protective fire U اتشهای حفافت کننده
close defensive fires U اتشهای پدافندی نزدیک
final protective fires U اخرین اتشهای حفافتی
scheduled wave U امواج برنامه ریزی شده حرکات اب خاکی موج طبق برنامه
business U مجموعهای از برنامه ها که برای امور تجاری برنامه ریزی شده اند.
businesses U مجموعهای از برنامه ها که برای امور تجاری برنامه ریزی شده اند.
pl/m U زبان برنامه نویسی که برای برنامه ریزی کردن ریزکامپیوترها بکار می رود
heavy fire team U تیم اتشهای زمینی سنگین
simplex method U روش سیمپلکس در برنامه ریزی خطی روش سیستماتیک و منظم برای حل مسائل برنامه ریزی خطی
flanking fire U اتش پهلویی اتشهای مربوط به حفظ جناحها
api U مجموعهای از توابع و دستورات برنامه استاندارد که به برنامه ساز امکان میدهد با برنامه از طریق برنامه کاربردی دیگر واسط شود
apt U یک سیستم برنامه نویسی که کاربردهای کنترل عددی برای کنترل برنامه ریزی شده اعمال ماشین استفاده میشود
linear programming U برنامه ریزی خطی طرح ریزی عملیات صنعتی ونظامی برحسب خطوط مشخص ومعین
proms U Only ProgrammableRead حافظه فقط خواندنی برنامه پذیرحافظه فقط خواندنی قابل برنامه ریزی emory
prom U Only ProgrammableRead حافظه فقط خواندنی برنامه پذیرحافظه فقط خواندنی قابل برنامه ریزی emory
automatic programming U روندی که طی ان کامپیوتر به صورت خودکار برنامه مبدابه زبان برنامه نویسی را به برنامه مقصد به کد ماشین ترجمه میکند برنامه نویسی به صورت خودکار برنامه سازی خودکار
source U برنامه پیش از ترجمه نوشته شده در زبان برنامه نویسی توسط برنامه نویس
object oriented U روش برنامه نویسی مثل ++C که هر قطعه برنامه به عنوان یک شی که در ارتباط با سایر اشیا است در برنامه به کار می رود
planned economies U اقتصاد برنامه ریزی شده اقتصاد با برنامه
planned economy U اقتصاد برنامه ریزی شده اقتصاد با برنامه
new- U دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود
newest U دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود
new U دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود
newer U دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود
landing schedule U برنامه پیاده شدن به ساحل برنامه عملیات اب خاکی برنامه فرود
swopping U توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
swops U توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
jobs U دستورات کنترل کار یا برنامه کوتاه که پیش از اجرای برنامه باز میشود و سیستم را طبقه نیاز برنامه تنظیم میکند
job U دستورات کنترل کار یا برنامه کوتاه که پیش از اجرای برنامه باز میشود و سیستم را طبقه نیاز برنامه تنظیم میکند
swaps U توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
swapped U توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
swap U توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
swopped U توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
dynamic data exchange U در ویندوز ماکروسافت و OS/2 روشی که در آن دو برنامه فعال می توانند دادههای خود را رد و بدل کنند یک برنامه از سیستم عامل می خواهد تا بین دو برنامه اتصال برقرار کند
planning <adj.> برنامه ریزی
management U برنامه ریزی
managements U برنامه ریزی
schematization U برنامه ریزی
programming U برنامه ریزی
curriculum development U برنامه ریزی درسی
product planning U برنامه ریزی محصولات
schedule U برنامه ریزی کردن
production planning U برنامه ریزی تولید
development planning U برنامه ریزی توسعه
sectoral planning U برنامه ریزی بخشی
dietetics U برنامه ریزی غذایی
personnel development U برنامه ریزی استخدامی
overall planning U برنامه ریزی کلی
program U برنامه ریزی کردن
optimal planning U برنامه ریزی مطلوب
optimal planning U برنامه ریزی بهینه
scheduled U برنامه ریزی کردن
timing U برنامه ریزی زمانی
develop U برنامه ریزی و تولید
comprehensive planning U برنامه ریزی جامع
corporate planning U برنامه ریزی شرکت
imperative planning U برنامه ریزی اجباری
programmed U برنامه ریزی شده
rural planning U برنامه ریزی روستائی
planning principles U اصول برنامه ریزی
planning model U الگوی برنامه ریزی
planning horizon U مدت برنامه ریزی
planning system U نظام برنامه ریزی
contract scheduling U برنامه ریزی قرارداد
planning horizon U افق برنامه ریزی
population planning U برنامه ریزی جمعیت
consolidated planning U برنامه ریزی تلفیقی
planning cycle U دوره برنامه ریزی
quantitative programming U برنامه ریزی کمی
develops U برنامه ریزی و تولید
family planning U برنامه ریزی خانواده
square away <idiom> U برنامه ریزی کردن
centralized planning U برنامه ریزی متمرکز
state planning U برنامه ریزی دولتی
dynamic programming U برنامه ریزی پویا
national planning U برنامه ریزی ملی
adhoc planning U برنامه ریزی روزمره
agricultural planning U برنامه ریزی کشاورزی
financial planning U برنامه ریزی مالی
social planning U برنامه ریزی اجتماعی
linear programming U برنامه ریزی خطی
schedules U برنامه ریزی کردن
plans U برنامه ریزی کردن
plan U برنامه ریزی کردن
programming methods U روشهای برنامه ریزی
quadratic programming U برنامه ریزی غیرخطی
centeralized planning U برنامه ریزی متمرکز
goal programming U برنامه ریزی ارمانی
macroplanning U برنامه ریزی کلان
regional planning U برنامه ریزی منطقهای
educational planning U برنامه ریزی اموزشی
economic planning U برنامه ریزی اقتصادی
work out <idiom> U برنامه ریزی کردن
programs U برنامه ریزی کردن
central planning U برنامه ریزی مرکزی
ex ante U برنامه ریزی شده
impulse buying U خرید بدون برنامه ریزی
multi level planning U برنامه ریزی چند سطحی
medium term planning U برنامه ریزی میان مدت
inter sectoral planning U برنامه ریزی بین بخشی
integer programming U برنامه ریزی عدد صحیح
planned demand U تقاضای برنامه ریزی شده
planned saving U پس انداز برنامه ریزی شده
non numeric programming U برنامه ریزی غیر عددی
nonlinear programming U برنامه ریزی غیر خطی
nonprogrammed halt U توقف برنامه ریزی نشده
production resource planning U برنامه ریزی منابع تولید
programmed instruction U دستورالعمل برنامه ریزی شده
generalized planning U برنامه ریزی تعمیم یافته
devising U برنامه ریزی یا ساخت یک سیستم
gosplan U سازمان برنامه ریزی شوروی
devises U برنامه ریزی یا ساخت یک سیستم
programmed switch U گزینه برنامه ریزی شده
devised U برنامه ریزی یا ساخت یک سیستم
devise U برنامه ریزی یا ساخت یک سیستم
programmable terminal U ترمینال قابل برنامه ریزی
programmed label U برچسب برنامه ریزی شده
short run planning U برنامه ریزی کوتاه مدت
programmed check U مقابله برنامه ریزی شده
financial planning system U سیستم برنامه ریزی مالی
long run planning U برنامه ریزی بلند مدت
programmed check U بررسی برنامه ریزی شده
programmed computer U کامپیوتر برنامه ریزی شده
manpower planning U برنامه ریزی نیروی انسانی
directive planning U برنامه ریزی هدایت شده
material requirements planning U برنامه ریزی نیازمندیهای کالا
production planning and control U برنامه ریزی و کنترل تولید
decentralized planning U برنامه ریزی غیر متمرکز
scheduling U برنامه ریزی کارهای اجرائی
programmable check U مقابله برنامه ریزی شده
programmable read only memory U حافظه برنامه پذیر فقط خواندنی حافظه تنها خواندنی برنامه پذیر حافظه فقط خواندنی قابل برنامه ریزی
modular U بخشهای کوچک نوشته شده در برنامه از کد کامپیوتر که مناسب برنامه سافت یافته است و از برنامه اصلی قابل فراخوانی است
Send To command U دستور منو در منوی فایل یک برنامه کاربری ویندوز که به کاربر امکان ارسال فایل یا داده موجود و در برنامه به برنامه دیگر میدهد
blow U برنامه ریزی یک وسیله PROM با داده
hard U که قابل برنامه ریزی یا تغییر نیستند
planning programming budgetting U نظام برنامه ریزی بودجه برنامهای
sensitivity analysis U تحلیل حساسیت در برنامه ریزی خطی
harder U که قابل برنامه ریزی یا تغییر نیستند
hardest U که قابل برنامه ریزی یا تغییر نیستند
programmed i/o U ورودی- خروجی برنامه ریزی شده
centrally planned economy U اقتصادی که از مرکز برنامه ریزی میشود
redefines U تغییرکارایی کلید قابل برنامه ریزی
redefining U تغییرکارایی کلید قابل برنامه ریزی
redefined U تغییرکارایی کلید قابل برنامه ریزی
planned investment U سرمایه گذاری برنامه ریزی شده
redefine U تغییرکارایی کلید قابل برنامه ریزی
developments U برنامه ریزی تولید محصول جدید
materials requirements planning U برنامه ریزی مواد مورد نیاز
development U برنامه ریزی تولید محصول جدید
blows U برنامه ریزی یک وسیله PROM با داده
knock about <idiom> بدون برنامه ریزی سفر کردن
programmable logic array U ارایه منطقی برنامه پذیر ارایه منطقی برنامه ریزی
preemptive multitasking U حالت چندکاره که سیستم عامل یک برنامه را برای مدت زمانی اجرا میکند و پس کنترل را به برنامه بعدی میدهد به طوری که برنامه بعدی وقت پردازنده را نخواهد گرفت
electrically U نوعی EAROM که قابل برنامه ریزی است
timer switch U سوئیچ تایمر کلید برنامه ریزی شده
fpla U ارایه منطقی قابل برنامه ریزی میدان
EAPROM U گونهای EAROM که قابل برنامه ریزی است
Beginner's All Purpose Symbolic Instruction Code U زبان برنامه سازی مط ح بالا برای توسعه برنامه به صورت محاورهای برای ایجاد یک مقدمه ساده برای برنامه نویسی کامپیوتری
designs U برنامه ریزی یا رسم چیزی پیش از ساخت یا تولید
design U برنامه ریزی یا رسم چیزی پیش از ساخت یا تولید
blast U ربع داده در یک وسیله قابل برنامه ریزی ROM
cursors U نمایشگری که موقعیت آن در صفحه قابل برنامه ریزی است
cursor U نمایشگری که موقعیت آن در صفحه قابل برنامه ریزی است
to reprogram U دوباره برنامه ریزی [جدید] کردن [رایانه شناسی]
blasts U ربع داده در یک وسیله قابل برنامه ریزی ROM
addressable U نشانه گری که محل آن قابل برنامه ریزی است
delay U مدت زمانی که چیزی دیرتر از برنامه ریزی انجام شود
balances U برنامه ریزی برای چیزی با اینکه دو بخش معادل باشند
delaying U مدت زمانی که چیزی دیرتر از برنامه ریزی انجام شود
preprogrammed U که در کارخانه برنامه ریزی شده است تا تابعی را انجام دهد
delays U مدت زمانی که چیزی دیرتر از برنامه ریزی انجام شود
plato U منطق برنامه ریزی شده برای عملیات خودکار اموزشی
balance U برنامه ریزی برای چیزی با اینکه دو بخش معادل باشند
eds U وسیلهای که بطور الکترویکی میتواندپاک شده و برنامه ریزی گردد
assembly U 1-زمانی که طول می کشد تا برنامه اسمبلی یک برنامه را ترجمه کند. 2-زمانی که اسمبلر برنامه را از زبان اسمبلی به کد ماشین تبدیل میکند
eerom U دستگاهی که به طور الکتریکی پاک شده و مجددا" برنامه ریزی می گردد
robotics U مط العه هوش مصنوعی , برنامه ریزی و سافت مربوط به ساخت رباتها
proms U حافظه فقط خواندنی که توسط کاربر قابل برنامه ریزی است .
prom U حافظه فقط خواندنی که توسط کاربر قابل برنامه ریزی است .
applet U 1-برنامههای کاربردی کوچک 2-برنامه کوچک برای بهبود کارایی برنامه کاربردی وب که توسط Activex یا برنامه جا وا تامین میشود3-
pla U CI که موقتا برنامه ریزی میشود تا عملیات منط قی روی داده انجام دهد
businesses U کامپیوتر قوی کوچک که برای امور تجاری مشخص برنامه ریزی شده است
business U کامپیوتر قوی کوچک که برای امور تجاری مشخص برنامه ریزی شده است
programmers U وسیلهای که امکان نوشتن روی حافظه فقط خواندنی و قابل برنامه ریزی را فراهم میکند
programmer U وسیلهای که امکان نوشتن روی حافظه فقط خواندنی و قابل برنامه ریزی را فراهم میکند
facsimile U روش نمایش حروف روی صفحه کامپیوتر با کپی کردن تصاویر برنامه ریزی شده از حافظه
facsimiles U روش نمایش حروف روی صفحه کامپیوتر با کپی کردن تصاویر برنامه ریزی شده از حافظه
executive U برنامه اصلی در سیستم کامپیوتر که اجرای سایر برنامه ها را کنترل میکند
iterative routine U حلقه یا مجموعه دستورات در برنامه که تکرار می شوند تا برنامه کامل شود
executives U برنامه اصلی در سیستم کامپیوتر که اجرای سایر برنامه ها را کنترل میکند
parameter U استفاده از برنامه برای بررسی پارامترها و تنظیم سیستم یا برنامه به درستی
compiler U نرم افزاری که برنامه کد گذاری شده را به برنامه با کد ماشین تبدیل میکند
iterate U حلقه یا مجموعه دستورات در برنامه که تکرار می شوند تا برنامه کامل شود
goto U دستور برنامه نویسی که جهش به نقط ه یا تابعی دیگر در برنامه دارد
supervisory U برنامه اصلی در سیستم کامپیوتری که اجرای تعبیر برنامه ها را کنترل میکند
source computer U کامپیوتری که برای ترجمه یک برنامه منبع به برنامه مقصود بکار می رود
parameters U استفاده از برنامه برای بررسی پارامترها و تنظیم سیستم یا برنامه به درستی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com