English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (16 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
sensitive U آنچه حتی تغییرات کوچک را هم احساس میکند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
fasts U آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fastest U آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fasted U آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fast U آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
symbolic U آنچه به عنوان نشانه کار میکند و یا از نام نشانه یا برچسب استفاده میکند
symbolically U آنچه به عنوان نشانه کار میکند و یا از نام نشانه یا برچسب استفاده میکند
machines U غیراستاندارد یا آنچه روی سخت افزار یا نرم افزار تولیدکننده دیگر بدون تغییرات قابل استفاده نباشد
machined U غیراستاندارد یا آنچه روی سخت افزار یا نرم افزار تولیدکننده دیگر بدون تغییرات قابل استفاده نباشد
machine U غیراستاندارد یا آنچه روی سخت افزار یا نرم افزار تولیدکننده دیگر بدون تغییرات قابل استفاده نباشد
protective U آنچه حافظت میکند
auxiliary U آنچه کمک میکند
auxiliaries U آنچه کمک میکند
producing U آنچه تولید میکند
membrane keyboard U احساس کننده فشار را فعال میکند
actinograph U دستگاهی که تغییرات نیروی اشعهء خورشید را ثبت میکند
efficient U آنچه که خوب کار میکند
electric U آنچه با الکتریسیته کار میکند
roundest U آنچه در دایره حرکت میکند
round U آنچه در دایره حرکت میکند
the bird is p of that event U مرغ وقوع ان رویدادرا ازپیش احساس میکند
magnet U آنچه میدان مغناطیسی تولید میکند
magnets U آنچه میدان مغناطیسی تولید میکند
logical U آنچه از منط ق در عملیاتش استفاده میکند
selectively U آنچه داده خاصی را انتخاب میکند
selective U آنچه داده خاصی را انتخاب میکند
combinational U آنچه شماره عناصر جدا را ترکیب میکند
opened U برنامه طراحی شده که امکان گستردگی در آینده و تغییرات آسان را فراهم میکند
opens U برنامه طراحی شده که امکان گستردگی در آینده و تغییرات آسان را فراهم میکند
open U برنامه طراحی شده که امکان گستردگی در آینده و تغییرات آسان را فراهم میکند
automatic U آنچه خودش و بدون نیاز اپراتور کار میکند
automatics U آنچه خودش و بدون نیاز اپراتور کار میکند
microbarograph U هوا سنجی که تغییرات کوچک وسریع هوا را ضبط کند
gain U افزایش یا بزرگتر شدن . مقدار تغییرات سیگنال که در مدار حرکت میکند به صورت نرخ خروجی به ورودی
gains U افزایش یا بزرگتر شدن . مقدار تغییرات سیگنال که در مدار حرکت میکند به صورت نرخ خروجی به ورودی
gained U افزایش یا بزرگتر شدن . مقدار تغییرات سیگنال که در مدار حرکت میکند به صورت نرخ خروجی به ورودی
ansi U برنامه مستقیم نرم افزاری کوچک که کدهای کنترلی صفحه نمایش ANSI را تفسیر میکند و صفحه نمایش را کاملا کنترل میکند
mechanical mouse U mouse حرکت داده میشود و توپ درون آن می چرخد و به احساس کننده ها که حرکات افق و عمودی را کنترل می کنند برخورد میکند
extrasensory U ماورای احساس معمولی خارج از احساس عادی
operational U آنچه کار میکند یا مربوطه به نحوه کار کردن ماشین است
digital U آنچه داده یاکمیتهای فیزیکی را به صورت داده بیان میکند
locals U آنچه با CPU کار نمیکند ولی به عنوان ترمینال مستقل کار میکند
local U آنچه با CPU کار نمیکند ولی به عنوان ترمینال مستقل کار میکند
Tell not all you know , nor do all you can. <proverb> U به زبان نیاور هر آنچه مى دانى,انجام نده هر آنچه مى توانى .
angst U احساس وحشت و نگرانی احساس بیم
ansi U سازمان آمریکایی که استانداردهای نرم افزاری و کامپیوتری را مشخص میکند که آنچه مربوط به زبانهای سطح بالای برنامه نویس میشود هم شامل آن است
best fit U 1-آنچه که تط ابق بیشتری با یک نیاز دارد 2-تابعی که کوچکترین تصادفی موجود در حافظه اصلی را انتخاب میکند برای یک صفحه مجازی در خواست شده
pick U که روی mainframe و کامپیوترهای PC یا کوچک کار میکند
case U کلیدی که حروف را از بزرگ به کوچک تبدیل میکند
cases U کلیدی که حروف را از بزرگ به کوچک تبدیل میکند
lorikeet U طوطی کوچک استرالیایی که از شهد گلهاتغذیه میکند
picks U که روی mainframe و کامپیوترهای PC یا کوچک کار میکند
itemizer U کسیکه مقالات کوچک برای روزنامه تهیه میکند
routine U برنامهای که داده را به صورت فضاهای کوچک بسته بندی میکند
routinely U برنامهای که داده را به صورت فضاهای کوچک بسته بندی میکند
routines U برنامهای که داده را به صورت فضاهای کوچک بسته بندی میکند
touch U وسیله مسط ح که محل و چیزی که سطح آنرا لمس کرده است احساس میکند برای کنترل محل نشانه گر یا روشن و خاموش کردن وسیله
touches U وسیله مسط ح که محل و چیزی که سطح آنرا لمس کرده است احساس میکند برای کنترل محل نشانه گر یا روشن و خاموش کردن وسیله
quarter ditch U نهری که اب جویهای کوچک را جمع اوری کرده و به کانال تخلیه هدایت میکند
notebook computer U یک کامپیوتر کوچک به اندازه یک چمدان که از یک نمایش کریستال مایع و مسطح استفاده میکند
linking U تابع نرم افزاری کوچک که بخشهای برنامه را به هم ترکیب میکند تا به عنوان یک واحد اجرا شوند
synesthesia U احساس سوزش یادرد در یک عضو بدن در اثروجود درد در عضو دیگر بدن احساس متقارن
quadrature encoding U سیستمی که جهت حرکت mouse را مشخص میکند. در یک mouse مکانیکی , دو احساس WS و سیگنال حرکت عمودی و افقی آنرا تشخیص می دهند. با این روش این سیگنالها ارسال می شوند
mouse U وسیله ورودی کوچک دستی که روی سطح صاف حرکت میکند تا محل نشانه گر در صفحه را مشخص کند
mouses U وسیله ورودی کوچک دستی که روی سطح صاف حرکت میکند تا محل نشانه گر در صفحه را مشخص کند
dye polymer recording U در دیسکهای نوری روش ضبط که تغییرات در دیسک نوری پلاستیکی در لایه باریک توکار ایجاد میکند یک مزیت بزرگ این روش : داده ذخیره شده روی دیسک نوری قاب پاک شدن است
mail server U کامپیوتری که پستهای وارد شده در ذخیره میکند و به کاربر صحیح ارسال میکند و پست خروجی را ذخیره میکند و به مقصد درست روی اینترنت منتقل میکند
ansi U که نحوه نمایش رنگها و تصاویر کوچک و ساده را روی صفحه نمایش بیان میکند
Whatsoever U هرچه [هر آنچه] [آنچه ]
simm U تخته مدار کوچک و فشرده با یک لبه اتصال در امتداد یک لبه که قط عات حافظه فرفیت را حمل میکند
L cache U فضای کوچک RAM ایستای سریع روی قطعه پردازنده که داده هایی که اغلب استفاده می شوند را برای افشزایش سرعت پردازش ذخیره میکند
incremental computer U وسیله خروجی گرافیکی که در مراحل کوچک حرکت میکند بار داده ورودی که اختلاف بین محل فعلی و محل لازم را نشان میدهد که خط ها و منحنی ها به صورت مجموعهای خط وط مستقیم انجام شود
dump U نرم افزاری که اجرای برنامه را متوقف میکند وضعیت داده و برنامههای مربوطه را بررسی میکند و برنامه مجدداگ شروع میکند
petty cash صندوق ویژه وجوه کوچک حساب هزینه های کوچک
gemmule U یاخته کوچک که ازان جانورتازه پدیدمیاید غنچه کوچک
repeater U وسیلهای درارتباطات که سیگنال دریافتی را مجدداگ تولید میکند وسپس ارسال میکند.که برای گسترش محدوده شبکه به کارمی رود.این دستگاه درلایه فیزیکی مدل شبکه DSI کار میکند
widget U آلت کوچک [ابزار ] [اسباب مکانیکی کوچک]
jigger U بادبان کوچک یکجور کرجی کوچک
increment U فواصل کوچک کیسههای کوچک خرج
increments U فواصل کوچک کیسههای کوچک خرج
pig board U تخته کوچک برای موجهای کوچک
variation U تغییرات
oscilliations U تغییرات
variations U تغییرات
transaction code U کد تغییرات
quantitative changes U تغییرات کمی
chance variations U تغییرات تصادفی
qualitative changes U تغییرات کیفی
output variability U تغییرات تولید
calculus of variations U حساب تغییرات
transaction file U فایل تغییرات
coefficient of variation U ضریب تغییرات
calculation variation U انالیز تغییرات
physical change U تغییرات فیزیکی
ranges U دامنه تغییرات
lateral shifts U تغییرات عرضی
technological changes U تغییرات فنی
flux and reflux U تغییرات زمانه
incrementally U تغییرات پلهای
ranges U دامه تغییرات
taste changes U تغییرات سلیقه
isothermal change U تغییرات هم دما
range U دامه تغییرات
ranged U دامنه تغییرات
ranged U دامه تغییرات
range U دامنه تغییرات
deflection shift U تغییرات انحراف
seasonal variations U تغییرات فصلی
flux U تغییرات پی در پی جریان
tolerance U دامنه تغییرات
tolerances U دامنه تغییرات
social changes U تغییرات اجتماعی
lateral shifts U تغییرات جانبی
adiabetic changes U تغییرات ادیابتیک
depth varies U عمق تغییرات
rate of changes U نرخ تغییرات
f. and reflux U تغییرات روزگار
pannikin U لیوان کوچک پیمانه کوچک
knobble U برامدگی کوچک گره کوچک
Fundamental ( radical) changes. U تغییرات اساسی وعمده
innovated U تغییرات واصلاحاتی دادن در
innovates U تغییرات واصلاحاتی دادن در
innovate U تغییرات واصلاحاتی دادن در
go through changes <idiom> U گرفتار تغییرات شدن
revolutionised U تغییرات اساسی دادن
revolutionises U تغییرات اساسی دادن
revolutionising U تغییرات اساسی دادن
electrodermal changes U تغییرات برقی پوست
revolutionize U تغییرات اساسی دادن
revolutionized U تغییرات اساسی دادن
revolutionizes U تغییرات اساسی دادن
revolutionizing U تغییرات اساسی دادن
minimal changes method U روش کمترین تغییرات
modular range U دامنه تغییرات مدول
innovating U تغییرات واصلاحاتی دادن در
variational calculus U حسابان تغییرات [ریاضی]
calculus of variations U حسابان تغییرات [ریاضی]
calculus of variations U حساب تغییرات [ریاضی]
aspect change U تغییرات منظری هدف
variational calculus U حساب تغییرات [ریاضی]
wind shear U تغییرات سمتی باد
flux U گداز تغییرات پی درپی
touch up <idiom> U اصلاح کردن تغییرات
cataplasia U تغییرات قهقهرایی در سلول
parabolic variation U تغییرات سهمی شکل
aesthsis U احساس
sensing U احساس
appriciation U احساس
aesthesiogenic U احساس زا
impression U احساس
sense line U خط احساس
gusto U احساس
impressions U احساس
apperception U احساس
sentiment U احساس
sense U حس احساس
thick skinned U بی احساس
sensations U احساس
senses U حس احساس
sensed U احساس
esthesis U احساس
sensed U حس احساس
feeling U احساس
feelings U احساس
sense U احساس
percipience U احساس
apathetic U بی احساس
senses U احساس
sensation U احساس
sounding rocket U موشک اکتشاف تغییرات جوی
tolerances U حد تغییرات اختلاف قابل اغماض
tolerance U حد تغییرات اختلاف قابل اغماض
meteoropathy U حساسیت به تغییرات هوا [پزشکی]
atmosphere related syndrome [ARS] U حساسیت به تغییرات هوا [پزشکی]
goechemical U وابسته به تغییرات شیمیایی زمین
rate U میزان مهارت شدت تغییرات
total differential U تغییرات کلی ممکنه در یک متغیر
stenothermy U کم مقاومتی در مقابل تغییرات حرارت
aeromancy U پیش بینی تغییرات هوا
rates U میزان مهارت شدت تغییرات
crawling peg U تغییرات جزئی در نرخ ارز
apractic U وابسته به تغییرات بافتی مغز
apraxic U وابسته به تغییرات بافتی مغز
military pay order U جدول تغییرات حقوقی پرسنل
sensation of hunger U احساس گرسنگی
senses U احساس کردن
stolid U فاقد احساس
pang U احساس بد وناگهانی
stolidly U فاقد احساس
nostalgia U احساس غربت
feeling of inadequacy U احساس نابسندگی
feeling of inadequacy U احساس بی کفایتی
aggro U احساس پرخاشگری
sensed U احساس کردن
handle U احساس بادست
esthesiometer U احساس سنج
limen U استانه احساس
sense U احساس کردن
euthymia U احساس سرحالی
sensibilities U احساس ودرک هش
perished [British] [colloquial] [feeling extremely cold] <adj.> U احساس یخ زدگی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com