Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 152 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
fine art
U
آثار هنری نمایشگاه آثار هنری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
gallery
U
نقب اصلی نمایشگاه هنری
galleries
U
نقب اصلی نمایشگاه هنری
by-effects
U
آثار جانبی
adverse reactions
U
آثار جانبی
byeffects
U
آثار جانبی
spillover effects
U
آثار جانبی
secondary effects
U
آثار جانبی
side effects
U
آثار جانبی
Monumental design
U
طرح آثار باستانی
feretory
U
[صندوق آثار مقدس کلیسا]
after image
[آثار باقیمانده درچشم پس ازدیدن چیزی]
Are there any antiquities here?
U
آیا اینجا آثار باستانی
[اشیا عتیقه و جاهای قدیمی]
وجود دارد؟
artlessness
U
بی هنری
henry
U
هنری
artistical
U
هنری
work of art
U
کار هنری
works of art
U
کار هنری
athenaeum
U
مدرسهء هنری
atheneum
U
مدرسهء هنری
work
U
اثارادبی یا هنری
chiyjah
U
به سبک هنری
chiyjah
U
معماری هنری
chujjah
U
به سبک هنری
chujjah
U
معماری هنری
mongram
U
امضای هنری
composition
U
ترکیب هنری
compositions
U
ترکیب هنری
artistic aptitude
U
استعداد هنری
atelier
U
کارگاه هنری
worked
U
اثارادبی یا هنری
henry the f.
U
هنری اول
artist's workshop studio
U
کارگاه هنری
artistic sense
U
ذوق هنری
connoisseur
U
منتقد هنری
millihenry
U
میلی هنری
mh
U
میلی هنری
objets d'art
U
چیز هنری
studios
U
کارگاه هنری
studio
U
کارگاه هنری
henry the f.
U
هنری یکم
objet d'art
U
چیز هنری
inartistic
U
غیر هنری
ballets
U
رقص ورزشی و هنری
piracy
U
دزدی هنری یاادبی
idealism
U
سبک هنری خیالی
Art Nouveau
U
مکتب هنری آرنوو
ballet
U
رقص ورزشی و هنری
romanticism
U
مکتب هنری رومانتیک
composition
U
سرایش قطعه هنری
compositions
U
سرایش قطعه هنری
chef-d'oeuvre
U
شاهکار ادبی یا هنری
prolusion
U
اثر هنری مقدماتی
fine art
U
هر مهارت هنری وفریف
artistically
U
بطور هنرمندانه یا هنری
chef d'oeuvre
U
شاهکار ادبی یا هنری
chefs-d'oeuvre
U
شاهکار ادبی یا هنری
masterstroke
U
نازک کاری هنری
masterstrokes
U
نازک کاری هنری
meier art judgement test
U
ازمون قضاوت هنری مایر
inartistic
U
فاقد اصول هنری بی هنر
cubistic
U
وابسته به مکتب هنری کوبیسم
bric-a-brac
U
[اشیا عتیقه و هنری کوچک]
tp perfect oneself in an art
U
در هنری سرامد یا کامل شدن
blazonry
U
نمایش و جلوه هنری پرشکوه
potboiler
U
هنرمند یا کار هنری مبتذل
cubist
U
وابسته به مکتب هنری کوبیسم
magnum opus
U
مهمترین اثر ادبی یا هنری
epigone
U
مقلد اثار ادبی و هنری
Impressionism
U
سبک هنری امپرسیونیسم یاتئوری هیوم
postimpressionism
U
سبک هنری تجسم عین منافر
vandalised
U
اثار هنری و تاریخی را ویران کردن
schmalz
U
موسیقی یااثر هنری خیال انگیزورویایی
vandalises
U
اثار هنری و تاریخی را ویران کردن
vandalized
U
اثار هنری و تاریخی را ویران کردن
virtuosos
U
خوش قریحه دارای ذوق هنری
cognoscente
U
متخصص در اثار هنری عتیقه شناس
virtuoso
U
خوش قریحه دارای ذوق هنری
virtuosi
U
خوش قریحه دارای ذوق هنری
vandalising
U
اثار هنری و تاریخی را ویران کردن
vandalize
U
اثار هنری و تاریخی را ویران کردن
vandalizes
U
اثار هنری و تاریخی را ویران کردن
vandalizing
U
اثار هنری و تاریخی را ویران کردن
plagiary
U
سارق اثار ادبی و هنری دیگران
rococo
U
سبک هنری قرن 81 میلادی عجیب و غریب
sgraffito
U
تزئینات هنری روی فروف سفالین وغیره
Memling motif
U
طرح گل مملینگ
[این طرح الهام گرفته شده از آثار هنرمند بلژیکی قرن پانزدهم میلادی، هانس مملینگ است که در فرش های آن ناحیه به چشم می خورد.]
eroticism
U
تحریک احساسات شهوانی بوسیله تخیل ویابوسایل هنری
outside art
U
[هنری که خارج از چهارچوب رسمی و فرهنگی اجتماع باشد]
dramatics
U
کارهای هنری وخارج ازبرنامه دبیرستان و دانشکده روش نمایش
potboil
U
برای امرار معاش نویسندگی یاکارهای هنری مبتذل کردن
High Renaissance
U
[سبک معماری دوره رنسانس تا تجدد هنری و ادبی ایتالیا در قرن شانزد میلادی]
bureau
U
ادارهای که داده را از حالت برنامه DTP یا رسم ذخیره شده روی دیسک به صورت کارهای هنری تبدیل میکند
bureaus
U
ادارهای که داده را از حالت برنامه DTP یا رسم ذخیره شده روی دیسک به صورت کارهای هنری تبدیل میکند
dragon style
U
[سبک دراگون که سبک هنری وایکینگ های اسکاندیناوی بوده است.]
civil censorship
U
سانسور روابط غیرنظامی نظامیان سانسور امور هنری و ارتباطی غیرنظامیان
flatbed
U
وسیلهای با شیشه مسط ح که کار هنری روی آن قرار می گیرد نوک اسکن زیر شیشه حرکت میکند و تصویر را به فایل گرافیکی تبدیل میکند
fairer
U
نمایشگاه
fairest
U
نمایشگاه
show room
U
نمایشگاه
showplaces
U
نمایشگاه
showplace
U
نمایشگاه
exhibition
U
نمایشگاه
exhibitions
U
نمایشگاه
playhouse
U
نمایشگاه
fairs
U
نمایشگاه
playhouses
U
نمایشگاه
fair
U
نمایشگاه
festival of rug
U
نمایشگاه فرش
penny gaff
U
نمایشگاه ارزان
showrooms
U
سالن نمایشگاه
showrooms
U
نمایشگاه کالا
showroom
U
سالن نمایشگاه
showroom
U
نمایشگاه کالا
fairs
U
نمایشگاه کالا
fairest
U
نمایشگاه کالا
fairer
U
نمایشگاه کالا
fair
U
نمایشگاه کالا
trade fairs
U
نمایشگاه تجاری
trade fairs
U
نمایشگاه بازرگانی
trade fair
U
نمایشگاه تجاری
trade fair
U
نمایشگاه بازرگانی
exposition
U
عرضه نمایشگاه
expositions
U
عرضه نمایشگاه
odeum
U
نوازشگاه یا نمایشگاه
exhibition building
U
ساختمان نمایشگاه
public amnsement
U
نمایشگاه عمومی
stagy
U
درخور نمایشگاه
pavilions
U
غرفه نمایشگاه
menageries
U
نمایشگاه جانوران
menagerie
U
نمایشگاه جانوران
pavilion
U
غرفه نمایشگاه
terrarium
U
نمایشگاه جانوران خشکی
carpet showroom
U
نمایشگاه و غرفه فرش
exhibition
U
نمایشگاه حقوق تقاعد
operating theatre
U
نمایشگاه عمل جراحی
operating theatres
U
نمایشگاه عمل جراحی
exhibitions
U
نمایشگاه حقوق تقاعد
aquarium
U
نمایشگاه جانوران و گیاهان ابزی
amphitheatres
U
تاتر یا نمایشگاه بیضوی شکل
amphitheatre
U
تاتر یا نمایشگاه بیضوی شکل
aquariums
U
نمایشگاه جانوران و گیاهان ابزی
aquaria
U
نمایشگاه جانوران و گیاهان ابزی
overseas trade fair
U
نمایشگاه بین المللی بازرگانی
There was no end of visitors at the fair.
U
تا دلت بخواهد در نمایشگاه آدم بود
stallage
U
حق نصب غرفه و کیوسک دربازار یا نمایشگاه کالا
tolls
U
حق خرید و فروش در محوطه بازار یا نمایشگاه عمومی عوارض عبور
tolling
U
حق خرید و فروش در محوطه بازار یا نمایشگاه عمومی عوارض عبور
toll
U
حق خرید و فروش در محوطه بازار یا نمایشگاه عمومی عوارض عبور
panopticon
U
نمایشگاه کالای گوناگون اسبابی که دوربین و ریزبین هردودران جمع میشود
west coast computer faire
U
یک نمایشگاه تجاری بزرگ ریزکامپیوتر که سالانه درسان فرانسیسکو گشایش می یابد
comdex
U
نمایشگاه بازرگانی کامپیوترهای بزرگ در امریکا و سایر کشورها کامدکس processing Data municationand
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com