English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 208 (1437 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
word U کلمه
worded U کلمه
MOT U کلمه
MOTs U کلمه
verb U کلمه
verbs U کلمه
parol U کلمه
road sense U کلمه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
hyphens U فضای خالی که پس از تقسیم کردن کلمه در آخر خط درج میشود در متن کلمه پرداز. ولی هنگام نوشتن طبیعی کلمه دیده نمیشود
hyphen U فضای خالی که پس از تقسیم کردن کلمه در آخر خط درج میشود در متن کلمه پرداز. ولی هنگام نوشتن طبیعی کلمه دیده نمیشود
logogriph U نوعی معماکه چند کلمه داده میشود وشخص باید ازمیان این کلمات کلمه مطلوب راپیداکندویا از حروف انها کلمه مورد نیاز را بسازد
search and replace U خصوصیتی در کلمه پرداز که به کاربر امکان یاتن کلمه یا عبارت خاص میدهد وآنرا با کلمه یا عبارت دیگری جایگزین میکند
word U تقسیم کلمه در انتهای خط , که بخشی از کلمه در انتهای خط می ماند و بعد فضای اضافی ایجاد میشود و بقیه کلمه در خط بعد نوشته میشود
worded U تقسیم کلمه در انتهای خط , که بخشی از کلمه در انتهای خط می ماند و بعد فضای اضافی ایجاد میشود و بقیه کلمه در خط بعد نوشته میشود
least significant bit U رقم دودویی در سمت راست یک کلمه که کمترین توان کلمه را می گیرد.
prefix U کلمه متصل به ابتدای کلمه بعد که به آن معنای خاص می بخشد
statute at large U چاپ قانون به طور کلمه به کلمه از روی متن اصلی
prefixes U کلمه متصل به ابتدای کلمه بعد که به آن معنای خاص می بخشد
marker U نشانه شروع کلمه در ماشین با طول کلمه متغیر
worded U نشانه شروع کلمه در ماشین با طول کلمه متغیر
augmented U تولید یک کلمه آدرس قابل استفاده از دو کلمه کوتاهتر
word U نشانه شروع کلمه در ماشین با طول کلمه متغیر
augmenting U تولید یک کلمه آدرس قابل استفاده از دو کلمه کوتاهتر
augment U تولید یک کلمه آدرس قابل استفاده از دو کلمه کوتاهتر
markers U نشانه شروع کلمه در ماشین با طول کلمه متغیر
augments U تولید یک کلمه آدرس قابل استفاده از دو کلمه کوتاهتر
Persian rug U [فرش ایرانی در حالت کلی کلمه که گاه با کلمه قالی شرقی نیز مانوس می باشد.]
to rime one word with another U یک کلمه رابا کلمه دیگر قافیه اوردن
ring shift U جابجایی داده به چپ و راست در یک کلمه بیتی که از موز کلمه بیفتد نادیده گرفته میشود و محلهای خالی با صفر پر می شوند
processor U ساخت CPU با اندازه کلمه بزرگ با وصل کردن پلاکهای با اندازه کلمه کوچکتر به هم
hypertext U روش اتصال کلمه یا تصویر به صفحه بعد پس از انتخاب کلمه یا تصویر توسط کاربر
syllables U جزء کلمه مقطع کلمه
synonym U کلمه مترادف کلمه هم معنی
synonyms U کلمه مترادف کلمه هم معنی
syllable U جزء کلمه مقطع کلمه
lsb U رقم دودویی که محل سمت راست کلمه را اشغال میکند و کمترین توان دو را در کلمه دارد که معمولا معادل رو به توان صفر است
softer U محل متن در راست یا چپ حاشیه متن کلمه پرداز به طوری که اگر کلمه جا نشد حروف خالی اضافه به طور خودکار درج خواهند شد
soft U محل متن در راست یا چپ حاشیه متن کلمه پرداز به طوری که اگر کلمه جا نشد حروف خالی اضافه به طور خودکار درج خواهند شد
keyword U 1-کلمه دستور در زبان برنامه نویسی برای انجام عملی . 2-کلمه مهم در عنوان یا متنی که محتوای آن را می نویسد. 3-کلمهای که در رابط ه با متنی باشد
enclitic U متکی به کلمه قبلی کلمهای که تکیه ندارد و یااگر دارد تکیه اش رابکلمه پیش از خود میدهد ودر تلفظ بدان کلمه می چسبد
softest U محل متن در راست یا چپ حاشیه متن کلمه پرداز به طوری که اگر کلمه جا نشد حروف خالی اضافه به طور خودکار درج خواهند شد
shifts U جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند
shifted U جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند
shift U جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند
softest U حرف خالی که در صورتی درج میشود که کلمه در انتهای خط دو بخش شود ولی وقتی کلمه طبیعی نوشته میشود درج نمیشود
softer U حرف خالی که در صورتی درج میشود که کلمه در انتهای خط دو بخش شود ولی وقتی کلمه طبیعی نوشته میشود درج نمیشود
soft U حرف خالی که در صورتی درج میشود که کلمه در انتهای خط دو بخش شود ولی وقتی کلمه طبیعی نوشته میشود درج نمیشود
cycled U تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycle U تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycles U تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
verbatim <adv.> U کلمه به کلمه
word for word U کلمه به کلمه
to the letter <adv.> U کلمه به کلمه
word for word <adv.> U کلمه به کلمه
faithfully <adv.> U کلمه به کلمه
letter for letter <adv.> U کلمه به کلمه
exactly <adv.> U کلمه به کلمه
machine word U کلمه ماشین
word processors U کلمه پرداز
half word U نیم کلمه
ghost word U کلمه غیرمصطلح
word processor U کلمه پرداز
full word U کلمه کامل
function word U کلمه دستوری
chain U از کلمه قبلی
full word U تمام کلمه
literatim U کلمه بکلمه
hyphenation U تقسیم کلمه
watchwords U کلمه رمزی
fix U که اندازه کلمه
keyword U کلمه کلیدی
instruction word U کلمه دستورالعمل
qualifier U کلمه توصیفی
qualifiers U کلمه توصیفی
letter perfect U کلمه بکلمه
fullword U تمام کلمه
fallal U کلمه بی معنی
passes U کلمه عبور
ablaut U تصریف کلمه
fixes U که اندازه کلمه
oath U کلمه قسم
formative U کلمه مشتق
oaths U کلمه قسم
synonyms U کلمه مترادف
synonym U کلمه مترادف
verbatim U کلمه بکلمه
graphs U هجای کلمه
graph U هجای کلمه
parts of speech U اقسام کلمه
word processing U پردازش کلمه
watchword U کلمه رمزی
code words U کلمه رمز
passed U کلمه عبور
pass U کلمه عبور
adverbum U کلمه بکلمه
chains U از کلمه قبلی
falderol U کلمه بی معنی
etymon U ریشه کلمه
doubleword U کلمه مضاعف
double word U کلمه مضاعف
password U کلمه رمز
data word U کلمه داده
passwords U کلمه رمز
control word U کلمه کنترل
computer word U کلمه کامپیوتری
cliche U کلمه مبتذل
catchword U کلمه راهنما
alphabetic word U کلمه الفبایی
code word U کلمه رمز
word mark U علامت کلمه
word choice U کلمه بندی
the root of a word U اصل کلمه
wording U کلمه بندی
diction U کلمه بندی
tessera U کلمه عبور
verbiage [American English] U کلمه بندی
toneme U کلمه متشابه
choice of words U کلمه بندی
triliteral U کلمه سه حرفی
word length U درازای کلمه
word length U طول کلمه
word mark U نشان کلمه
vocable U کلمه صوتی
word time U زمان کلمه
wordmonger U کلمه پرداز
trisyllable U کلمه سه هجائی
prickleback U کلمه ماهی
numeric word U کلمه عددی
mosul U نکته کلمه
reserved word U کلمه محفوظ
memory word U کلمه حافظه
polysyllables U کلمه چند هجایی
phrases U کلمه بندی کردن
word processing system U سیستم پردازش کلمه
word processing operator U متصدی پردازش کلمه
catachresis U استعمال غلط کلمه
appositive U وصف کلمه وصفی
word processing supervisor U نافر پردازش کلمه
word processing society U انجمن پردازش کلمه
word processing program U برنامه پردازش کلمه
phrased U کلمه بندی کردن
word oriented computer U کامپیوتر کلمه گرا
word processing center U مرکز پردازش کلمه
phrase U کلمه بندی کردن
polysyllable U کلمه چند هجایی
commie U مخفف کلمه communist
mnemonic U استاندارد اختصار کلمه
phraseology U کلمه بندی انشاء
initials U حرف اول کلمه
initialling U حرف اول کلمه
initialled U حرف اول کلمه
initialing U حرف اول کلمه
initialed U حرف اول کلمه
word of mouth U صدای کلمه شفاهی
initial U حرف اول کلمه
central U کلمه با طول کوتاه
wps U انجمن پردازش کلمه
septet U کلمه هفت بیتی
program status word U کلمه وضیت برنامه
phrasal U مربوط به کلمه بندی
keyword in context U کلمه کلیدی در متن
commies U مخفف کلمه communist
pease U جمع کلمه pea
fixed word length U کلمه با طول ثابت
kwic U کلمه کلیدی در متن
folk etymology U کلمه سازی توده
program status word U کلمه وضعیت برنامه
expression U ابراز کلمه بندی
in the p sense of the word U بمعنی واقعی کلمه
reiterative U کلمه دال برتکرار
qualificative U کلمه یا عبارت توصیفی
quadrisyllable U کلمه چهار هجائی
stand alone word processor U کلمه پرداز خودکفا
status word U کلمه وضعیت نما
psw U کلمه وضعیت پردازنده
expressions U ابراز کلمه بندی
octet U کلمه هشت بیتی
morpheme U بسیط کلمه واژک
data word size U اندازه کلمه داده
word addressable U نشانی پذیری کلمه
connective U کلمه ربط یا عطف
dedicated word processor U کلمه پرداز اختصاصی
disyllable U کلمه یاقافیه دوهجایی
chutes U مخفف کلمه پاراشوت
passwords U اسم شب کلمه عبور
chute U مخفف کلمه پاراشوت
password U اسم شب کلمه عبور
variable word length U طول کلمه متغیر
channel status word U کلمه وضعیت مجرا
triphthong U کلمه یا حرف سه صوتی
end spell U خاتمه هر کلمه رمز
channel command word U کلمه فرمان محرا
TNT U مخفف کلمه تری نیتروتولوئن
phrase U کلمه بندی سخن موجز
phrases U کلمه بندی سخن موجز
ksr U کلمه کلیدی ارسال-پذیرش
to U مادریک کلمه مقدس است
password protection U حفافت به کمک کلمه رمز
phrased U کلمه بندی سخن موجز
not a word of it was right U یک کلمه انهم درست بود
ihs U مخفف کلمه یونانی عیسی
hypocorism U اصطلاح یا کلمه خودمانی وتصغیری
fixed word length computer U کامپیوتر با طول کلمه ثابت
this word means a dog U معنی این کلمه سگ است
eupepsia U کلمه متضاد سوء هاضمه
epistrophe U ختم چندجمله بایک کلمه
epenthesis U الحاق حرفی درمیان کلمه
wp U Processing Word پردازش کلمه
Recent search history Forum search
1frangible
1postside
1tink and grow rich
2مهرآسا
1معنی‌‌‌‌‌‌کلمه‌ی‌عشرت
1Evolution
1معنی لغوی کیسینگ در رشته مهندسی آب چیست؟
1سلام دوستان . یک سوال داشتم.در عبارتی که نوشتم از کجا باید بفهمیم که کلمه طراحی به کل جمله برمی‌گردد یا فقط به piping
1I am good with figures,how about you?
1primatology
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com