English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 78 (7472 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
conscious U اگاه
conversant U اگاه
ware U اگاه
wares U اگاه
apprised U اگاه
aware U اگاه
cognizant U اگاه
hep U اگاه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
incognizant U نا اگاه
admonishing U اگاه کردن
acquaints U اگاه کردن
preconsclous U نیم اگاه
acquainting U اگاه کردن
notifying U اگاه ساختن
admonished U اگاه کردن
admonishes U اگاه کردن
notified U اگاه ساختن
notifies U اگاه ساختن
notify U اگاه ساختن
prescient U قبلا اگاه
informed circles U محافل اگاه
subconscious U نیمه اگاه
to be a U اگاه بودن
i have no a with him U اگاه شدم
inconscient U ناخود اگاه
semiconscious U نیمه اگاه
sensible of a peril U اگاه از خطر
monitored U اگاه ساز
subconsciously U نیمه اگاه
wide awake U هشیار اگاه
wide-awake U هشیار اگاه
monitor U اگاه ساز
subconscious U ناخود اگاه
warns U اگاه کردن
notification U اگاه سازی
wist U اگاه کردن
know U اگاه بودن
monitors U اگاه ساز
to know the time of d U اگاه بودن
warn U اگاه کردن
to let know U اگاه کردن
subconsciously U ناخود اگاه
to put in possession U اگاه کردن
warned U اگاه کردن
knows U اگاه بودن
information program U برنامه اگاه سازی
he was privy to my secrets U او از رازهای من اگاه بود
be on to it U اگاه یا موافب باش
keep me informed of that U مرا از ان اگاه سازید
disabusing U از حقیقت اگاه کردن
disabuses U از حقیقت اگاه کردن
disabused U از حقیقت اگاه کردن
disabuse U از حقیقت اگاه کردن
troop information U برنامه اگاه سازی
to keep in touch with any one U از حال کسی اگاه بودن
to know what's what U ازچیزهاوکارهای جهان اگاه بودن
on be on to a person U از قصد کسی اگاه بودن
information program U اگاه سازی برنامه اطلاعات
coscious U هوشیار- بهوش- ملتفت-اگاه
inform U مستحضر داشتن اگاه کردن
informing U مستحضر داشتن اگاه کردن
informs U مستحضر داشتن اگاه کردن
debunk U کسی را اگاه و هدایت کردن
debunked U کسی را اگاه و هدایت کردن
debunking U کسی را اگاه و هدایت کردن
debunks U کسی را اگاه و هدایت کردن
intuit U تعلیم دادن اگاه کردن
intuited U تعلیم دادن اگاه کردن
intuiting U تعلیم دادن اگاه کردن
intuits U تعلیم دادن اگاه کردن
well informed U بصیر بخوبی اگاه با اطلاع مطلع
Madrklmh that every human being is conscious knowledge U مادرکلمه است که هر انسان اگاه به آن آشنایی کامل دارد
philologer U لغت شناس کسیکه ازاصول و قواعدکلی زبانها اگاه است
letters patent U نامهای است که به وسایل مختلفه به مردم عرضه میشود تا ازمضمون ان همگان اگاه شوند
association for system management U یک سازمان بین المللی که متعهد است تا اعضا خود را ازرشد سریع و تغییرات درزمینه مدیریت سیستم ها وپردازش اطلاعات اگاه کند
asm U Yystems for Associationیک سازمان بین المللی که متعهد است تا اعضا خود را ازرشد سریع و تغییرات درزمینه مدیریت سیستم ها وپردازش اطلاعات اگاه کندanagement
notification U عملی است که دولتی برای اگاه ساختن دولت دیگر برای اطلاع از مسئله مهمی انجام میدهد و هدف از این عمل ان است که طرف از مسیله مذکور قانونا"مطلع تلقی شود
command information program U برنامه اطلاعاتی یکان برنامه اگاه سازی یکان
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com