Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Careers
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
interset free loan
U
قرض الحسنه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
interest free loan
U
وام بدون بهره
free loan of non fungible things
U
عاریه
have the loan of
U
قرض گرفتن
to have the loan or
U
وام گرفتن
loan
U
قرض دادن عاریه دادن
to have the loan or
U
قرض گرفتن
have the loan of
U
وام گرفتن
loan
U
عاریه وام دادن
loan value
U
ارزش وام
loan
U
مساعده
loan
U
عاریه دادن قرض کردن
loan
U
قرضه
loan
U
قرض
loan
U
وام
on loan
U
به عنوان قرض
loan value
U
ارزش استقراض
loan
U
عاریه واژه عاریه
foreign loan
U
وام خارجی
soft loan
U
وام بدون دردسر
make a loan
U
وام دادن
guaranteed loan
U
عاریه مضمونه
bank loan
U
وام بانکی
loan conversion
U
تجدید نظر در شرایط وام
bridge loan
U
وام موقتی
[تا دریافت وام اصلی ]
bridging loan
U
وام -قرض
application for loan
U
تقاضای وام
one who asks for a loan
U
وام خواه
soft loan
U
وام اسان
loan sharks
U
رباخوار
loan sharks
U
کسی که پول با بهرهی زیاد قرض میدهد
loan bank
U
بانک استقراضی
loan holder
U
دارنده سهام وام
loan holder
U
مرتهن
loan interest
U
بهره وام
loan market
U
بازار وام
loan on deposit
U
اعطای وام به وثیقه سپرده
redemption of a loan
U
ادای دین
receiving a loan
U
وام گرفتن
receiving a loan
U
استقراض
one who asks for a loan
U
مقترض
loan word
U
واژهای که از زبان دیگری گرفته باشد
national loan
U
وام ملی
loan word
U
لغت اقتباسی
loan fund
U
صندوق وام
non performing loan
U
وام غیر رایج
loan account
حساب وام ها
loan shark
U
رباخوار
time loan
U
گاه وام
loan shark
U
کسی که پول با بهرهی زیاد قرض میدهد
time loan
U
وام مدت دار
loan bank
U
بانک وامی
term loan
U
وام مدت دار
medium term loan
U
وام میان مدت
short term loan
U
وام کوتاه مدت
long term loan
U
وام بلند مدت
savings and loan association
U
صندوق پس انداز تعاونی ورهنی
saving and loan associations
U
شرکتهای پس انداز و وام
his equitable savings and loan building
U
[پس انداز عادلانه و ساختمان وام
having free will
U
فاعل مختار
having free will
U
ازادکار
i did that of my own free will
U
به میل خود
i did that of my own free will
U
این کار را کردم
free for all
U
زدوخوردهمگانی
You are free to go now.
U
اکنون آزادید بروید.
free for all
U
داد وبیداد
free in and out
U
بدون هزینه تخلیه و بارگیری
free
U
پاک کردن برنامه ها یا فایل ها با افزایش فضای خالی
free
U
جایز
free
U
کمی محدودیت نوع اسلحه
free
U
حرکت قایق در جلو باد
free will
U
اختیاری
free
U
مربوط به پای ازاد بازیگر در هوا در هرلحظه
free
U
بازیگر ازاد
free
<adj.>
U
دست و دلباز
free
U
ازادکردن
free
U
موجود در دیسک یا حافظه
free
U
آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
free
U
حالت محاورهای که به بیش از یک کاربرد امکان استفاده همزمان از برنامه میدهد
free
U
پروتکل ارسال که در آن گیرنده هیچ سیگنال وضعیت دریافت نمیکند
free
U
پایگاه دادهای که هر نوع داده را میتواند ذخیره کند و ساختار رکورد ثابت ندارد
free
U
فاقد
free
U
تحویل
free
U
بخشودن
free-for-all
U
اسبیکه برنده جایزه شده وباید باسریعترین اسبهامسابقه بدهد
free-for-all
U
مسابقه بین این اسبها
free
U
ازاد
free
U
مطلق
free
U
مستقل
free
U
اختیاری مختار
free
U
مجانی
free
U
رایگان سخاوتمندانه
free
U
روا
free
U
مجاز منفصل
free
U
بطور مجانی ازادکردن
free will
U
ازادی اراده
free will
U
طیب خاطر
free will
U
اراده ازاد
free will
U
اختیار
free
U
ترخیص کردن میدانی
free
U
رها
free play
U
بدون محدودیت
free position
U
روش اغاز مجدد بازی پس ازخطا
free radical
U
رادیکال ازاد
free recall
U
یاداوری ازاد
free redical
U
بنیان ازاد
free rocket
U
موشک ازاد
free rocket
U
موشک غیر هدایت شونده
free rotation
U
چرخش ازاد
free play
U
لق
heart free
U
ازاد ازقید عشق
heart free
U
مبرا از عشق
free on rail
U
تحویل کالا روی قطار
free swimming
U
شناور
free on truck
U
تحویل کالا روی کامیون
leave someone free to
U
مخیر گذاشتن کسی
free oscillation
U
نوسان ازاد
free person
U
حر
free play
U
بازی ازاد
free play
U
ازاد
free safety
U
مدافع در منطقه ضعف
guns free
U
توپها اتش باختیار
free surface
U
سطح ازاد
free thinker
U
وبه مذهب بی اعتنا است .
free thinkers
U
ازاد فکران
free thinkers
U
افرادی که ازطریق استدلال منطقی به نتایج دینی می رسند
free thinking
U
ازادی از قیود مذهب
free thought
U
وارستگی از مذهب
free thought
U
ازادی فکر لامذهب
free throw
U
پنالتی
free space
U
فضای خالی
free space
U
فضای ازاد
free thinker
U
کسیکه دارای فکر ازاد بوده
free swimming
U
قادر به شنا
free spillweir
U
سرریز ازاد
free surface
U
مخازن ازاد اب
free surface
U
سطح اب ازاد
free support
U
تکیه گاه ازاد
free stream
U
جریان ازاد
free spokenness
U
ساده گویی
free spokenness
U
رک گویی
free spoken
U
بی محابا
free spoken
U
بی پرده
free spoken
U
ساده گو
free spoken
U
رک گو
free skating
U
قسمت حرکات ازاد مسابقه اسکیت
free throw
U
پرتاب ازاد
free wheeling
U
بازی بدون نقشه قبلی
free wheeling
U
حالت خلاصی
free silver
U
مقدار نقره ازاد یک مسکوک
free wheeling
U
خلاصی
free with ones money
U
ولخرج
free world
U
جهان ازاد
free world
U
کشورهای غیرکمونیست
free zone
U
منطقه ازاد
free zone
U
منطقهای که ازحقوق گمرکی معاف میباشد
free zone
U
منطقه ازاد تجاری
free wheel
U
حرکت بدون رکاب زدن
free WAIS
U
گونه غیرتجاری سرور جستجوی WAIS
free vortex
U
گرداب ازاد
free throw
U
پاس بدون مانع
free throw
U
پرتاب بدون مانع برای یار
free tower
U
برج ازاد
free spool
U
چرخیدن ازاد قرقره ماهیگیری
free tower
U
برج پرش ازاد
free trader
U
تجارت ازاد
free trader
U
بدون گمرک
free turbine
U
توربین ازاد
free verse
U
شعر ازاد وبی نظم وقاعده شعر بی قافیه
free volume
U
حجم ازاد
free sample
U
نمونه مجانی
free from taxes
<adj.>
U
بدون مالیات
tax-free
<adj.>
U
معاف از مالیات
tax-free
<adj.>
U
بدون مالیات
free from taxes
<adj.>
U
معاف از مالیات
free rider
U
آدم انگل
free rider
U
آدم لاشخور
free rider
U
آدم مفت خور
barrier-free
U
بدون حائل
Free Classicism
U
[سبک باستانری قرن نوزدهم انگلیس]
Free Gothic
U
احیای سبک گوتیک
Free style
U
[سبک قرن نوزده در احساس سبک کلاسیک و دومستیک]
problem-free
<adj.>
U
بدون دردسر
trouble-free
<adj.>
U
بدون زحمت
problem-free
<adj.>
U
بدون زحمت
parallax-free
<adj.>
U
بدون اختلاف منظر
trouble-free
<adj.>
U
بدون دردسر
Free Tudor
U
[سبکی که به شکل ستوندار سبک تئودور و الیزابت است.]
free-handed,
<adj.>
U
دست و دلباز
postage-free
<adj.>
U
حمل رایگان
free shipping
<adj.>
U
حمل رایگان
postage-free
<adj.>
U
ارسال رایگان
free shipping
<adj.>
U
ارسال رایگان
postage-free
<adj.>
U
ارسال مجانی
free shipping
<adj.>
U
ارسال مجانی
parallax-free
<adj.>
U
بدون اختلاف در رویت
mean free for scattering
U
مسافت ازاد میانگین درپراکندگی مسافت پراکندگی
tax free
U
معاف از مالیات
the free list
U
صورت کالای بی گمرک
to set free
U
ازادکردن
weapons free
U
جنگ افزار اتش به اختیار فرمان اتش به اختیار درپدافند هوایی
Recent search history
Forum search
There is no search result on forum.
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com