Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
input coupling loop
U
حلقه پیوست ورودی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
input coupling
U
تزویج اولیه
input coupling
U
پیوست ورودی
coupling
U
کوپلینگ
coupling
U
جفتگری
coupling
U
جفت کردن
coupling
U
جفت اتصال
coupling
U
جفت ساز
coupling
U
جفت شدگی
coupling
U
نوعی رابطه متقابل بین سیستم هایا خصوصیات یک سیستم
dc coupling
U
جفت شدگی جریان مستقیم
coupling
U
چفت کردن
coupling
U
بهم وصل کردن اتصالیها
coupling
U
پیوست
coupling
U
جفت شدن
coupling
U
مفصل
r c coupling
U
جفتگری مقاومتی
coupling
U
تزویج
coupling
U
اتصال
coupling
U
جفت شدگی اتصال درگیری
oxidative coupling
U
جفت شدن اکسایشی
coupling constant
U
ثابت جفت شدن
coupling element
U
عنصر اتصال
coupling factor
U
ضریب اتصال
coupling factor
U
ضریب پیوست
coupling of circuits
U
پیوست مدارها
tight coupling
U
جفت شدگی
coupling coil
U
سیم پیچ پیوست
coupling coefficient
U
ضریب اتصال
coupling capacity
U
فرفیت اتصالی
resistance coupling
U
جفتگری مقاومتی
railroad coupling
U
پیوست یا تزویج راه اهن
adjustable coupling
U
جفتگیری متغیر
sleeve coupling
U
پیوست تزویجی
sleeve coupling
U
تزویج مفصلی
spin coupling
U
جفت شدن اسپین
spring coupling
U
کوپلینگ فنری
tight coupling
U
محکم
transformer coupling
U
جفتگری با مبدل
coupling element
U
عنصر پیوست
capacitive coupling
U
جفتگری خازنی
coupling capacitor
U
خازن اتصال
coupling capacitor
U
خازن جفت ساز
coupling base
U
اتصال دهنده چاشنی به کلاهک
coupling base
U
وسیلهای که چاشنی را به کلاهک یا خرج مشتعل کننده وصل میکند
conduit coupling
U
مهره ماسوره
clutch coupling
U
تزویج کلاج
clutch coupling
U
پیوست کلاج
close coupling
U
جفتگری قوی
clamp coupling
U
قید و بست
transformer coupling
U
پیوست ترانسفورماتور
coupling impedance
U
امپدانس تزویج
direct coupling
U
کوپلینگ مستقیم
electric coupling
U
تزویج الکتریکی
electric coupling
U
پیوست الکتریکی
electromagnetic coupling
U
تزویج الکترومغناطیسی
electron coupling
U
پیوست الکترونی
electron coupling
U
تزویج الکترونی
flange coupling
U
پیوست صفحهای
hose coupling
U
پیوست لوله پلاستیکی
impedance coupling
U
تزویج پیچک
impedance coupling
U
پیوست امپدانس
inductance coupling
U
پیوست القائی
inductance coupling
U
تزویج اندوکتانس
inductive coupling
U
جفتگری القایی
inductive coupling
U
شفت مکانیکی که توسط اتصالات مغناطیسی میچرخد
inductive coupling
U
پیوست القائی
direct coupling
U
جفتگری مستقیم
loose coupling
U
جفتگری ضعیف
impedance coupling
U
جفتگری با ناگذرایی
coupling impedance
U
مقاومت فاهری پیوست
coupling instability
U
نااستواری اتصال
coupling instability
U
نااستواری پیوست تزلزل تزویج
coupling magent
U
اهنربای اتصال
coupling of circuits
U
تزویج مدارات
coupling probe
U
میله جفتگری
coupling resistance
U
مقاومت اتصالی
coupling resistance
U
مقاومت پیوست
coupling transformer
U
ترانسفورماتور تزویج ترانسفورماتور پیوست
coupling valve
U
ارزش اتصال
critical coupling
U
تزویج بحرانی
critical coupling
U
کوپلاژ بحرانی پیوست بحرانی
mains coupling
U
پیوست شبکه
diazo coupling
U
جفت شدن دی ازویی
intermediate coupling
U
پیوست واسطه
hydraulic coupling
U
اتصالهیدرولیک
trap coupling
U
بسترابط
coupling bolt
U
توپاتصال
compression coupling
U
فشردگیرابط
reducing coupling
U
کمکردنجفتاتصال
pipe coupling
U
جفتسازلوله
coupling coil
U
سیم پیچ تزویج
coupling knuckle
U
برآمدگیاتصال
quick disconnect coupling
U
کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
position coupling key
U
کلید اتصال
polaron coupling constant
U
ثابت جفت شدن پولارونها
impulse starter coupling
U
جفتگری ضربه ساز
flanged bolt coupling
U
اتصال فلانج و پیچ
main coupling transformer
U
ترانسفورماتور پیوست شبکه
magnetic coupling transformer
U
مبدل انتن
coupling measuring set
U
دستگاه اندازه گیری اتصالی
resistance capacitive coupling
U
جفتگری مقاومتی
coupling guide device
U
دستگاهحافظاتصال
universal joint coupling
U
اتصال قفل کاردان
jaw clutch coupling
U
درگیری دندانه
spin orbit coupling
U
جفت شدن اسپین- اوربیتال
coupling knuckle pin
U
برآمدگیسوزناتصال
jaw clutch coupling
U
پیوست دندانه
air hose coupling
U
دستگاه نشان دهنده ازدیاد باد
loop
U
درو در انتهای خرک
loop
U
پیچ چرخ
loop
U
حلقه زدن
loop
U
حلقه شدن
loop
U
چرخش نیمدایره و برگشت اسکیت
loop
U
عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
loop
U
گره
do while loop
U
حلقه WHILE/DO
loop
U
آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
loop
U
حلقهای که انتها ندارد مگر اینکه برنامه متوقف شود
loop
U
حلقه دارکردن
loop
U
حلقه طناب
loop
U
دستور با حلقه که دستورات دیگر یا داده را در برنامه تغییر میدهد
loop
U
حلقه درون حلقه دیگر
loop
U
حریف را دورزدن بمنظور سد کردن راه حریف دیگر
loop
U
ضربه بلند قوس دار
inner loop
U
حلقه داخلی
inner loop
U
حلقه درونی
loop
U
گره زدن
inner loop
U
حلقهای درون حلقه دیگر
loop
U
پیچ خوردن حلقه زنی
loop
U
کمند
do while loop
U
لوپ WHILE/DO
for/next loop
U
حلقه NEXT/FOR
for next loop
U
حلقه یا تابعی که تکرار میشود تا وقتی که شرط دیگر صدق نکند
loop
U
مهاری
loop
U
دریچه
loop
U
سوراخ
loop
U
خمیدگی
to be in the loop
<idiom>
U
در جریان بودن
[موضوع ویژه ای]
[اصطلاح روزمره]
loop
U
حلقه
to be in the loop
<idiom>
U
آگاه بودن از
[موضوع ویژه ای]
[اصطلاح روزمره]
while loop
U
دستورات برنامه شرطی که در صورت درست بودن یک شرط, یک قطعه را اجرا میکند
to keep somebody in the loop
<idiom>
U
کسی را در جریان نگه داشتن
[گذاشتن]
[موضوع ویژه ای]
[اصطلاح روزمره]
to keep somebody in the loop
<idiom>
U
کسی را در جریان گذاشتن
[موضوع ویژه ای]
[اصطلاح روزمره]
loop
U
گریز
loop
U
بخشی از برنامه که تکرار میشود تا عملی را متوقف کند بیشتر برای وقتی که منتظر پاسخ از صفحه کلید یا وسیله است به کار می رود
loop
U
تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
loop
U
بخش اصلی دستور با حلقه که توابع اولیه را انجام میدهد به جای اینکه وارد حلقه شود یا حلقه را ترک کند یا تنظیم کند
loop
U
برنامه کامپیوتری که مرتب تکرار شود
loop
U
ترتیب دستورات که تا وقوع یک شرط تکرار می شوند
loop
U
ساخت یک قطعه سیم یا نوار به شکل دایره
loop
U
ثباتی که حاوی تعداد دفعات تکرار حلقه است
loop
U
برسی اینکه داده به درستی در خط منتقل شده با برگرداندن داده به ارسال کننده
prusik loop
U
گره پلکانی
loop body
U
بدنه حلقه
loop feeder
U
سیم تغذیه حلقوی
loop pile
U
پرزهای حلقوی
[این نوع پرز توسط بافت های ماشینی مثل فرش ماشینی بوجود آمده و به هر دو صورت ترکی و فارسی بافته می شود. اگر حلقه ها پس از اتمام کار بریده نشوند به آن پرز حلقوی می گویند. همانند سطح حوله.]
arrow-loop
U
شکاف تهویه
button loop
U
دکمهرکاب
overhead loop
U
گره حلقومی یا گره بالاتنه
open loop
U
حلقه باز
gun-loop
U
[دهانه بیضی شکل در دیوار برای تیر اندازی]
nested loop
U
حلقه اشیانهای
peg loop
U
میخحلقهطناب
loop body
U
تنه حلقه
wait loop
U
پردازندهای که یک حلقه برنامه را تکرار میکند تا عملی رخ دهد
uncontrolled loop
U
حلقه کنترل نشده
belt loop
U
حلقهکمربند
subscriber's loop
U
حلقه متعلق به مشترک
hanger loop
U
جایآویز
local loop
U
حلقه محلی
heel loop
قوس پاشنه
loop stitches
U
کوکطنابی
loop antenna
U
انتن حلقوی
loop antenna
U
انتن حلقهای
loop checking
U
مقابله حلقه
loop code
U
کد حلقوی
to stay in the loop
<idiom>
U
آگاه ماندن در
[موضوع ویژه ای]
[اصطلاح روزمره]
nested loop
U
حلقه تو درتو
loop sling
U
مهار حلقوی بار بند حلقوی
loop sling
U
بند حلقهای
loop step
U
پرش از لبه خارجی یک اسکیت و نیم چرخش و برگشت بافرود به لبه داخلی همان اسکیت
loop structure
U
ساختار حلقهای
loop test
U
ازمایش با حلقه وارلی
elastic loop
U
حلقهارتجاعی
loop-hole
U
سوراخ دیدبانی
loop pass
U
پاس قوسی
loop line
U
دوراهی
loop jump
U
پرش و چرخش کامل و فرودروی همان لبه اسکیت
open loop
U
مدار باز
loop control
U
کنترل حلقه زنی
loop counter
U
شمارنده حلقه
loop drive
U
ضربه باپیچش زیاد نزدیک تور حریف
loop hole
U
روزنه
nested loop
U
حلقه لانهای
loop sling
U
حلقه بند تفنگ
to stay in the loop
<idiom>
U
در جریان ماندن
[موضوع ویژه ای]
[اصطلاح روزمره]
loop hole
U
گریز
loop initializaion
U
ارزش دهی اغازی در حلقه
loop-hole
U
روزنه
infinite loop
U
حلقه نامتناهی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com