English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
free gyro U ژایرو ازاد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
gyro U برای نشان دادن یا اندازه گیری حرکت زاویهای پایه خودحول یک یا دو محور عمود برمحور دوران بهره میگیرد
gyro U ژایرو
gyro U ژیروسکوپ
gyro U وسیلهای که از اندازه حرکت زاویهای یک جرم دوار
gyro repeater U تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
gyro repeater U تکرار کننده قطبنمای الکتریکی قطبنمای ثانوی
gyro rotor U چرخ دوار قطبنمای الکتریکی wheel gyro : syn
attitude gyro U الت نشان دهنده پروازی که توسط ژایرو کارمیکند
gyro wheel U rotor gyro
rate gyro U ژایرویی که میزان تغییروضعیت را نشان میدهد
floating gyro U ژایرو شناور
gyro plane U سطح مبنای ژیروسکوپی یاهدایت خودکار ناو
gyro pilot U سیستم هدایت خودکار ناو هدایت ژیروسکوپی ناو هدایت نجومی خودکار ناو
gyro compass U قطبنمای الکتریکی
gyro angle U سمت پرتاب اژدر
gyro angle U زاویه ژیروسکوپی سمت نجومی
gyro compass U قطب نمای ژیروسکوپی
gyro compass U قطب نمای نجومی
differential laser gyro U دو اشعه لیزر با پلاریزاسیون یکسان که برای یک ژایروبکار میروند
rate integration gyro U ژایرویی با یک درجه ازادی که محور خروجی ان با مایع چسبناکی به محور دوران متصل شده
gyro magnetic compass U قطب نمای ژیروسکوپی ناوژیروسکوپ مغناطیسی
directional gyro indicator U دستگاه ژیروسکوپ سمتی دستگاه سمت نمای ژیروسکوپی
free will U اختیار
free will U ازادی اراده
free will U اراده ازاد
free will U طیب خاطر
free will U اختیاری
You are free to go now. U اکنون آزادید بروید.
free for all U زدوخوردهمگانی
free for all U داد وبیداد
free in and out U بدون هزینه تخلیه و بارگیری
having free will U فاعل مختار
having free will U ازادکار
i did that of my own free will U به میل خود
i did that of my own free will U این کار را کردم
free U حالت محاورهای که به بیش از یک کاربرد امکان استفاده همزمان از برنامه میدهد
free <adj.> U دست و دلباز
free U پایگاه دادهای که هر نوع داده را میتواند ذخیره کند و ساختار رکورد ثابت ندارد
free U ازادکردن
free U مستقل
free U مطلق
free U پاک کردن برنامه ها یا فایل ها با افزایش فضای خالی
free U موجود در دیسک یا حافظه
free U ازاد
free U بخشودن
free-for-all U اسبیکه برنده جایزه شده وباید باسریعترین اسبهامسابقه بدهد
free U تحویل
free-for-all U مسابقه بین این اسبها
free U آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
free U پروتکل ارسال که در آن گیرنده هیچ سیگنال وضعیت دریافت نمیکند
free U فاقد
free U جایز
free U اختیاری مختار
free U حرکت قایق در جلو باد
free U مربوط به پای ازاد بازیگر در هوا در هرلحظه
free U ترخیص کردن میدانی
free U بطور مجانی ازادکردن
free U کمی محدودیت نوع اسلحه
free U بازیگر ازاد
free U مجاز منفصل
free U رها
free U رایگان سخاوتمندانه
free U روا
free U مجانی
free trader U بدون گمرک
free tower U برج پرش ازاد
free throw U پرتاب ازاد
free trader U تجارت ازاد
free thought U ازادی فکر لامذهب
free throw U پرتاب بدون مانع برای یار
free throw U پاس بدون مانع
parallax-free <adj.> U بدون اختلاف منظر
free tower U برج ازاد
free thought U وارستگی از مذهب
free throw U پنالتی
free turbine U توربین ازاد
free verse U شعر ازاد وبی نظم وقاعده شعر بی قافیه
guns free U توپها اتش باختیار
free zone U منطقه ازاد تجاری
free zone U منطقهای که ازحقوق گمرکی معاف میباشد
free zone U منطقه ازاد
free world U کشورهای غیرکمونیست
free world U جهان ازاد
to set free U ازادکردن
free with ones money U ولخرج
free wheeling U خلاصی
free wheeling U بازی بدون نقشه قبلی
free wheel U حرکت بدون رکاب زدن
free wheeling U حالت خلاصی
free WAIS U گونه غیرتجاری سرور جستجوی WAIS
free vortex U گرداب ازاد
free volume U حجم ازاد
free on rail U تحویل کالا روی قطار
free thinking U ازادی از قیود مذهب
free of cost U مجانی
free oscillation U نوسان ازاد
free person U حر
free play U بازی ازاد
free play U ازاد
free play U لق
free play U بدون محدودیت
free position U روش اغاز مجدد بازی پس ازخطا
free radical U رادیکال ازاد
free recall U یاداوری ازاد
free redical U بنیان ازاد
free rocket U موشک ازاد
free on truck U تحویل کالا روی کامیون
free on rail U قراردادی که در ان فروشنده کالا را درایستگاه راه اهن کشور مبداء به خریدار تحویل میدهد
free on rail U تحویل در راه اهن
free of cost U مفت
free of duty U معاف از عوارض گمرکی
free of expense U مجانی
free of expense U بیخرج
free of particular average U معاف از خسارات جزئی
free of tax U بدون مالیات
free on boand U فوب
free on boand U تحویل روی کشتی قیمت کالای تحویلی روی کشتی
free on board U بدون هزینه حمل تا روی وسیله نقلیه
free on quay U تحویل دراسکله
free on quay U قراردادی که دران فروشنده کالا رادراسکله بندر مقصد تحویل میدهد
free rocket U موشک غیر هدایت شونده
free rotation U چرخش ازاد
free spool U چرخیدن ازاد قرقره ماهیگیری
free stream U جریان ازاد
free support U تکیه گاه ازاد
free surface U سطح اب ازاد
free surface U مخازن ازاد اب
free surface U سطح ازاد
free swimming U شناور
free swimming U قادر به شنا
free thinker U کسیکه دارای فکر ازاد بوده
free thinker U وبه مذهب بی اعتنا است .
free thinkers U ازاد فکران
free spokenness U ساده گویی
free spokenness U رک گویی
free spoken U بی محابا
free safety U مدافع در منطقه ضعف
free sample U نمونه مجانی
free silver U مقدار نقره ازاد یک مسکوک
free skating U قسمت حرکات ازاد مسابقه اسکیت
free space U فضای ازاد
free space U فضای خالی
free spillweir U سرریز ازاد
free spoken U رک گو
free spoken U ساده گو
free spoken U بی پرده
free thinkers U افرادی که ازطریق استدلال منطقی به نتایج دینی می رسند
free from taxes <adj.> U معاف از مالیات
free from taxes <adj.> U بدون مالیات
tax-free <adj.> U معاف از مالیات
tax-free <adj.> U بدون مالیات
barrier-free U بدون حائل
free rider U آدم انگل
free rider U آدم لاشخور
free rider U آدم مفت خور
Free Classicism U [سبک باستانری قرن نوزدهم انگلیس]
postage-free <adj.> U ارسال رایگان
free shipping <adj.> U ارسال رایگان
postage-free <adj.> U ارسال مجانی
free shipping <adj.> U ارسال مجانی
trouble-free <adj.> U بدون دردسر
problem-free <adj.> U بدون دردسر
trouble-free <adj.> U بدون زحمت
free shipping <adj.> U حمل رایگان
Free Gothic U احیای سبک گوتیک
parallax-free <adj.> U بدون اختلاف در رویت
Free style U [سبک قرن نوزده در احساس سبک کلاسیک و دومستیک]
Free Tudor U [سبکی که به شکل ستوندار سبک تئودور و الیزابت است.]
free-handed, <adj.> U دست و دلباز
postage-free <adj.> U حمل رایگان
problem-free <adj.> U بدون زحمت
heart free U ازاد ازقید عشق
setting free U عتق
setting free U ازاد کردن برده
stimulus free U محرک- نابسته
tax free U بخشوده از مالیات
tax free U معاف از مالیات
the free list U صورت کالای بی گمرک
weapons free U جنگ افزار اتش به اختیار فرمان اتش به اختیار درپدافند هوایی
free-range U آزادچر
free-range U خانگی
free-standing U خودایستا
set free U ازاد کردن
sailing free U باد ازاد
heart free U مبرا از عشق
free-standing U مجزا
leave someone free to U مخیر گذاشتن کسی
mean free for scattering U مسافت ازاد میانگین درپراکندگی مسافت پراکندگی
mean free path U مسافت ازاد متوسط
mean free path U مسافت ازاد میانگین
obsolescence free U دستگاه متروک
post free U بدون نیاز به تمبر زدن
running free U خلاص کار کردن
running free U بادبانی با باد پاشنه
free-standing U غیرمتصل
free-standing U مستقل
free-standing U آزاد
I went scot - free . U خیلی مفت دررفتم ( بدون جریمه یا تنبیه)
free and easy <idiom> U غیر رسمی
free hand <idiom> U کاملاآزاد درانجام کاری
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com