Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
beacon double
U
اسم رمز برای انتخاب روش تعقیب هدف با استفاده از دونوع موج رادار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
beacon
U
چراغ دریایی
beacon
U
راهنما
beacon
U
سیگنالهایی که پیامی توسط یک وسیله خراب در شبکه ارسال میشود
beacon off
U
اسم رمز برای فرمان
beacon on
U
اسم رمز برای فرمان
beacon off
U
رادارتعقیب هدف خود را خاموش کن
beacon
U
بیکن
beacon
U
فار دریایی
beacon
U
برج دیدبانی
beacon
U
امواج رادیویی برای هدایت هواپیما
beacon
U
باچراغ یانشان راهنمایی کردن
beacon on
U
رادارتعقیب هدف خود را روشن کن
beacon
U
دیدگاه
beacon
U
برج دریایی برج مراقبت برج کنترل هواپیماها
day beacon
U
برج ناوبری روز
radar beacon
U
راهنمای رادار
beacon frame
U
فرم مخصوص در پروتکل FDDI که پس از توقف در شبکه ارسال میشود
beacon flight
U
پرواز با کمک برج مراقبت پرواز با استفاده از کمک برج
airborne beacon
U
رادارمراقبت نصب شده روی هواپیما
airborne beacon
U
برج مراقبت هوابرد
air beacon
U
برج مراقبت پایگاه
radar beacon
U
برج مراقبت رادار
radio beacon
U
انتن بی سیم
radio beacon
U
برج بی سیم انتن فرستنده بی سیم
radar beacon
U
برج دیدبانی رادار
zmarker beacon
U
نوعی برج کنترل هوایی مستقر در میدان تیر پدافندهوایی
zmarker beacon
U
برج مراقبت نشان دهنده محل فرودگاه به هواپیماها
locator beacon
U
برج اکتشافی
Belisha beacon
U
نوعیچراغراهنماییچشمکزن
day beacon
U
برج ناوبری مورد استفاده درروز
locator beacon
U
برج اکتشاف هوایی
stuck beacon
U
ایستگاه مرتباگ فریمهای اخطار می فرستد
radio beacon
U
بیکن رادیویی
crash locator beacon
U
برج اعلام سوانح دریایی برج تعیین محل سوانح دریایی
double
U
سیستمی که فرفیت ذخیره سازی دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهای روی سطح دیسک دو برابر میکند
double
U
اندازه دو برابر
double
U
دو برابر بزرگتر
double
U
دوبار
double
U
استفاده از دو کلمه داده برای ذخیره سازی یک عدد با دقت بیشتر
double
U
مربوط به درایو ROM-CD که دیسک را با دو برابر سرعت درایو معمولی می چرخاند
double
U
دو برابرشدن یا کردن
double
U
دیسکی که میتواند اطلاعات را در هر دو سو ذخیره کند
double
U
استفاده از دو بافر یکی برای خواندن و دیگری در همان زمان برای نوشتن
double
U
ضربه زدن دوبار و سریع به دکمه mouse برای آغاز عمل
double
U
تخته مداریکه هر دو سوی آن هادی باشد
double
U
درایو دیسک که میتواند به داده روی دیسکهای دولبه دستیابی داشته باشد
double
U
دیسکی که دو بایت داده در واحد مساحت ذخیره میکند در مقایسه با دیسک استاندارد
double
U
صفی که دادههای جدید می توانند به آنها اضافه شوند حتی به انتها
double
U
دو بایت داده به عنوان یک کلمه برای داده آدرس
double out
U
081 خارج
double out
U
درو جفتی ازوسط خرک تا انتهای ان
double up
U
در اطاق یاتختخواب یک نفره شریک شدن
double up
U
دولا شدن
double up
U
مراقبت از مهاجم با دو مدافع
do a double take
<idiom>
U
با تعجب نگاه به کسی یا چیزی
it is useful for a double p
U
برای دوکارسودمنداست
on the double
U
فرمان بدو رو
double three
U
دوبارحرکت سه چرخشی روی یک دایره
double a
U
زنای محصن بامحصنه
double a
U
زنای مردزن داربازن شوهردار
double-take
U
واکنش دوگانه
on the double
U
بدو رو
double zero
U
صفر2برابر
double p
U
پاروی دوسر
double-six
U
دوطرفشش
double
U
دواسترایک متوالی
double up
U
دولاکردن
double
U
بازی دونفره خطای دبل
double
U
دوسر المثنی
double
U
دولا
double
U
جفت
double
U
: دو برابر دوتا
double
U
دوبار چرخش کامل ژیمناست
double-take
U
یکه خوردن
double in
U
081 تو
double
U
تصویر قرینه
double up
<idiom>
U
اتاق خود را باکسی شریک بودن
double hi
U
ضربه شمشیر دو حریف در یک لحظه
double in
U
درو جفتی از انتهای خرک تا وسط ان
double
U
دو نفره
double
U
همزاد
double
U
:دوبرابر کردن
double
U
گرفتن همزمان دو ماهی تفنگ دولول
double
U
مسابقه پاروزنی 2 نفره حمله با دوبار رد کردن شمشیر از زیر شمشیر حریف
double
U
توپزن 0001امتیازی فصل
double
U
بازی دوبل
double
U
دویدن
double
U
دومین تیر پرتاب شده از یک اسلحه نیم خودکار
double
U
مضاعف نمودن
double
U
مضاعف کردن دولا کردن
double
U
تاکردن
double
U
دو برابر
double
U
دو برابر کردن
double
U
مضاعف
double row
U
دوطرفه
double guard
U
دفاع با دو دست
double refraction
U
انکسار دوبل
double hardening
U
سخت گردانی مضاعف
double header
U
دوسر
double refraction
U
انکسار مضاعف
double helix
U
مارپیچ دوگانه
double hit
U
دوبله
double rhyme
U
شعر دو قافیهای
double hit
U
دو ضربه غیرمجاز پی در پی
double touch
U
ضربه شمشیر دو حریف در یک لحظه
double salt
U
نمک مضاعف
double header
U
دو دور مسابقه یک تیم در یک روز
double reverse
U
شوت برگردان به دروازه
double row
U
موتور
double image
U
تصویر مضاعف
double sixes
U
دو شش
double space
U
یک سطر در میان
double space
U
یک خط درمیان نوشتن
double star
U
دوتایی
double star
U
دوگانه
double star
U
ستاره مزدوج ستاره دوتایی ستاره دوگانه
double tape
U
نوار مساحی مضاعف
double taxation
U
مالیات بندی مضاعف
double floppy
U
دیسک لرزان دو طرفه
double footed
U
بازیگر چپ پا- راست پا بازیگر با هردو پا
double frequency
U
فرکانس دوبل
double foult
U
خراب کردن پی در پی دوسرویس
double foul
U
خطای هم زمان دو بازیگر
double salt
U
ملح مضاعف
double sampling
U
نمونه گیری چندگانه
double seam
U
درز دوبل
double shear
U
تنش برشی دوتایی
double sixes
U
جفت شش
double taxation
U
مالیات مضاعف
double hook
U
قلاب ماهیگیری دو طرفه
double minded
U
متلون
double minded
U
دودل
double mind
U
فریبنده
double mind
U
منلون
double mind
U
دردل
double lock
U
دوبارکلیدگردانیدن در
double line
U
خط مضاعف
double limiter
U
محدود کننده مضاعف
double minded
U
فریبنده
double minded
U
بی ثبات
double or quits
U
بازی ای که درنتیجه ان بردوباخت یادوبرابریاازادمیشود
double oxer
U
مانع بوتهای با دو تیر درجلو و عقب
double pica
U
حروف 42 پونط
double pneumonia
U
اماس هر دو شش
double pole
U
با دو قطب
double pole
U
دو قطبی
double motor
U
دوموتوره
double minimum
U
جفت کمینه
double poppy
U
گل هزاره
double length
U
طول مضاعف
double punch
U
منگنه مضاعف
double refraction
U
شکست مضاعف
double refraction
U
شکست دوبل
double ignorance
U
جهل مرکب
double hyphen
U
این علامت //
double precision
U
دقت مضاعف
double precision
U
مضاعف
double length
U
با طول مضاعف
double precision
U
دقت
double leg
U
زیر دو خم با عوض کردن دست با مایه یک پا رو کار زیر دو خم خورجین تکان
double knot
U
گره دوبل
double knee
U
لوله زانویی دوبل
double kick
U
دو ضربه پی در پی
double junction
U
اتصال مضاعف
double integral
U
انتگرال دوبل
double organs
U
اندامهای جفتی
double-digit
<adj.>
U
دو رقمی
with double cream
U
با کرم یا خامه زیاد
double boiler
U
دیگی که دیگ کوچک تری در آن جا بگیرد
double boiler
U
حمام آب
double boiler
U
[ظرفی که ظرف کوچک تری در آن قرار بگیرد و مواد درون آن ظرف بطور غیر مستقیم گرم شود.]
double knotting
U
گره دوخفتی یا دو رو
[که در بعضی از فرش های تزپینی ایران بکار رفته و هر دو طرف فرش دارای پرز با نقشی متفاوت است.]
double weft
U
[دو پود هم ظرافت را با هم در عرض بکار بردن]
double-faced
U
فرش های دو رو
[فرشی که پشت و روی آن دارای پرز باشد.]
I'd like a double room
U
من یک اتاق دو نفره میخواهم.
double-glazing
U
شیشهدوجداره
double back
<idiom>
U
برگشتن
double-check
<idiom>
U
دوباره چک کردن
double-cross
<idiom>
U
گول زدن
double-talk
<idiom>
U
حرف بیمعنا
a double bed
U
یک تخت دو نفره
a double room
U
یک اتاق دو نفره
double decker
U
اتوبوس دوطبقه
[حمل و نقل]
double cloister
U
راهرو دو قسمتی
double cone
U
[ابزار بند رومی مخروطی شکل]
double floor
U
دو کفی
double-fronted
U
خانه دو در
double lancet
U
[پنجره گوتیکی با دو پنجره سر نیزه ای]
double ressaunt
U
[ابزار بند با دو فیتیله وارونه]
double vault
U
[دو طاق با فضای خالی بین آنها]
double window
U
پنجره دو جداره
double church
U
کلیسا دو طبقه
double-bellid
U
[صراحی شکل شبیه دو کمان دراز]
double arch
U
قوس جفتی
double-glaze
U
پنجرهدوجداره
double room
U
اتاقدونفره
double cream
U
خامهزیاد
double wing
U
بازی هافبک در گوش
double wood
U
ماندن یک میله بولینگ پشت میله دیگر
double word
U
کلمه مضاعف
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com