Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
air operated pendulum type screen wiper
U
بادامک پاندولی بادی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
wind screen wiper
U
برف پاک کن
wiper
U
برف پاک کن
wiper
U
جاروب کن
wiper
U
پاک کن
wiper control
U
سیستمبرفپاککن
wiper arm
U
بازوی برف پاک کن
windshield wiper
U
برف پاک کن
wiper blade rubber
U
تیغهپاککنندهبرفپاککن
windscreen wiper blade
U
تیغهبرفپاککن
pendulum
U
پاندول
pendulum
U
شاغول
pendulum
U
تمایل
pendulum
U
پاندول نوسان
pendulum
U
جسم اویخته
pendulum
U
اونگ
compensation pendulum
U
فندول متکافی
pendulum rectifier
U
یکسوساز اونگی
pendulum rod
U
میلهپاندول
pendulum bar
U
جعبهآونگ
izod pendulum hammer
U
چکش نوسانی ایزود
wundt sound pendulum
U
پاندول صوتی وونت
operated
U
کار کردن
operated
U
بفعالیت واداشتن
operated
U
اداره کردن راه انداختن
operated
U
دایر بودن
operated
U
عمل جراحی کردن
operated
U
اتصال دادن
operated
U
عمل کردن بکار افتادن
operated
U
فرمان دادن
operated
U
از حسابی استفاده کردن بهره برداری کردن
operated
U
عمل کردن بهره برداری کردن
operated
U
عمل کردن
operated
U
اداره کردن
operated
U
به کار انداختن خرید و فروش کردن معامله کردن
operated
U
کل زمان لازم برای انجام یک کار
operated
U
گرداندن
operated
U
تکار کردن یا باعث کار کردن ماشین شدن
operated
U
نرم افزاری که عملیات ابتدایی و سطح پایین سخت افزار و مدیریت فایل را انجام میدهد بدون نیاز به کاربر
operated
U
دستورات اجرای کامپیوتر
operated
U
ترمینال سیستم محاورهای که اطلاعات را ارسال و دریافت میکند
operated
U
بکارانداختن
operated
U
بخشی از دستور کد ماشین که عملی که باید انجام شود را معرفی میکند
operated
U
بخشی از نرم افزار سیستم عامل که دیسک و مدیریت فایل را کنترل میکند
gas operated
U
کار با فشار گاز باروت
recoil operated
U
مجهز به دستگاه عقب نشینی
recoil operated
U
مسلح شونده به وسیله عقب نشینی الات متحرک
gas operated
U
عمل با فشار گاز
voice operated
U
با کار افت صدایی
manually-operated points
U
مدیریتدستینقاط
voice operated device
U
دستگاه با کار افت صدایی
air operated horn
U
شیپور بادی
air operated press
U
پرس بادی پنوماتیکی
hand operated chuck
U
سه نظام دستی
electrically operated chuck
U
سه نظام با عملکرد الکتریکی
cam operated switch
U
کلید بادامکی
foot operated starting switch
استارتر پایی
foot operated starting switch
U
کلید راه انداز پایی
hand operated molding machine
U
دستگاه قالبریزی دستی
cam operated automatic lathe
U
ماشین تراش اتوماتیک بادامکی
air operated tipping gear
U
چرخ دندهای که با فشار هوابه کار میافتد
hand lever operated grease gun
U
تلمبه دستی گریس
screen
U
صفحه
screen
U
الک پرده چتر
screen
U
جدار
screen
U
تیغه
screen
U
اشغالگیر
screen
U
دیدبانی و شناسایی کردن پوشش کردن منطقه شبکه پوششی استتار کردن استتار
screen
U
تور سیمی که در دهنه ابگذرهای پوشیده جهت جلوگیری از ورود اشغال نصب میشود
screen
U
پوشش تجسسی دریایی پوشاندن پوشش
screen
U
پرده پوشش
screen
U
نقاب
screen
U
پاسیوری کردن
screen
U
محافظ
screen
U
محافظت کردن چیزی با صفحه نمایش , PSU در برابرواسط نمایش داده میشود
screen
U
وسیله نمایش که قادر به نمایش اطلاعات زیادی است مثل CRT یا VDU. مراجعه شود به READOUT
screen
U
جدا کردن
screen
U
ایجاد سد بااستفاده از بدن ضربه را ازحریف مخفی نگهداشتن
screen
U
سد کردن
screen
U
escort :syn
one way screen
U
اینه یکسویه
screen
U
صفحه تصویر
screen
U
روی پرده افکندن
screen
U
انتخاب کردن
to screen
[from]
U
[با پرده]
محافظت کردن
[از]
on screen
U
که روی صحفه نمایش نشان داده میشود و نه به صورت چاپی
on-screen
U
که روی صحفه نمایش نشان داده میشود و نه به صورت چاپی
screen
U
پرده
screen
U
پرده سینما
screen
U
روی پرده سینمایا تلویزیون نمایش دادن
screen
U
تور سیمی نصب کردن
screen
U
الک کردن غربال کردن
screen
U
تور سیمی پنجره توری دار
screen
U
دیوار تخته حفاظ
screen
U
غربال
screen
U
صفحه تلویزیون
panel screen
U
صفحه
magnetic screen
U
سپر مغناطیسی
magnetic screen
U
حفاظ مغناطیسی
moving screen
U
گشتی ممانعتی
screen window
U
پوششپنجره
moving screen
U
پوشش ممانعتی
off screen buffer
U
فضای RAM برای نگهداری تصویر پیش از نمایش آن روی صفحه
off screen formatting
U
قالب بندی نامریی
flat-screen
U
تخت
off screen image
U
تصویری که در ابتدا در حافظه رسم میشود و پس به حافظه صفحه نمایش منتقل میشود تا باعث عمل نمایش سریع شود
on screen formating
U
قالب بندی مرئی
radar screen
U
indicator position plain :syn display radar
radar screen
U
صفحه تصویر رادار
picture screen
U
صفحه تصویر
small screen
U
صفحهتلویزیون
On the movie screen.
U
روی پرده سینما
luminescent screen
U
صفحه تصویر روشن
light screen
U
صفحه نور
genetic screen
U
بررسی ژن
[پزشکی]
[زیست شناسی]
fire screen
U
پنجره بخاری
flashback screen
U
توری مانع شعله
fluorescent screen
U
صفحه فلوئورسان
fluorescent screen
U
صفحه فلورسنت
focusing screen
U
شیشه مات
full screen
U
تمام صفحه
graphics screen
U
صفحه گرافیکی
touch screen
U
صفحه نمایش لمسی
choir-screen
U
[دیواره یا نرده ی جدا کننده ی گروه همسرایان از بقیه ی قسمت های کلیسا]
chancel-screen
U
[پرده ای که محراب را از کلیسا جدا می کند.]
altar-screen
U
[پرده محراب که رواق خدمتگاه کشیشان را از بقیه جدا می کند که بسیار پر نقش و نگار از جنس سنگ، چوب یا فلز است.]
genetic screen
U
بررسی ژنتیکی
[پزشکی]
[زیست شناسی]
light screen
U
پرده نور
screen factor
U
ضریب شبکه
road screen
U
پوشش و استتار جاده پوشاندن جاده
projection screen
U
صفحهنورافکن
monitor screen
U
صفحهنمایشگر
smoke screen
U
پرده دود
smoke screen
U
موجب تاریکی وابهام
smoke screen
U
پرده پوشش دودبرای استتار یکانهای خودی
splash screen
U
صفحه نمایش ابتدایی که در زمان شروع برنامه برای مدت کوتاهی نمایش داده میشود
acoustic screen
تور سیمی قابل نفوذ صدا در میکروفن
splinter screen
U
پوسته زره پوش اطراف پل فرماندهی ناو
wind screen
U
شیشه جلوی اتومبیل
viewing screen
U
صفحه تصویر
vieming screen
U
صفحه تلویزیون
to screen a scene
U
در روی پرده نشان دادن
tilting screen
U
صفحه نوسان کننده
TFT screen
U
روش ایجاد صفحه نمایش LCD با کیفیت بالا در کامپیوترهای Laptop
TFT screen
U
SCREEN TRANSISTOR FILM THIN
startup screen
U
متن یا گرافیک نمایش داده شده در حین اجرای برنامه کاربردی یا کتاب چند رسانهای
screen case
U
صفحهنمایش
silver screen
U
پرده سینما
silver screen
U
سینما
screen capture
U
جذب صفحه نمایش
screen coordinator
U
هماهنگ کنند پوشش دریایی
screen dump
U
روبرداری صفحه
screen dump
U
رونوشت صفحه نمایش
screen print
U
چاپتصویر
screen font
U
فونت یا قلم صفحه نمایش
screen generator
U
مولد صفحه
screen generator
U
مولد صفحه نمایش
screen grid
U
شبکه پردهای
screen grid
U
توری غربال
screen memory
U
خاطره پوشان
screen pass
U
پاس کوتاه به جلو پشت سددفاعی
screen pipe
U
لوله مشبک که در قسمت ابزای چاه نصب میشود
screen position
U
مکان صفحه
screen size
U
اندازه صفحه
screen update
U
بروز دراوردن صفحه
side screen
U
چادر افتاب گیر
start up screen
U
صفحه اغازگر
brass screen
U
توری برنجی
antisubmarine screen
U
پرده پوشش ضد زیردریایی پوشش ضد زیردریایی
band screen
U
صافی مخازن
bar screen
U
سرند
bar screen
U
غربال
bar screen
U
ریچه مشبک
bar screen
U
دریچه مشبک
split screen
U
صفحه نمایش دوبخشی
split screen
U
صفحه نمایش تقسیم شده
split screen
U
صفحه شکافته
split screen
U
صفحه شکسته
split screen
U
نرم افزارای که صفحه نمایش را به دو یا چند محل مستقل تقسیم میکند تا دو فایل متن متن یا گراف را در یک فایل متن نشان دهد
split screen
U
صفحه تقسیم بندی شده
split-screen
U
صفحه شکسته
split-screen
U
صفحه نمایش تقسیم شده
split-screen
U
صفحه نمایش دوبخشی
split-screen
U
صفحه شکافته
aluminized screen
U
صفحه تصویر الومینیمی
split-screen
U
صفحه تقسیم بندی شده
split-screen
U
نرم افزارای که صفحه نمایش را به دو یا چند محل مستقل تقسیم میکند تا دو فایل متن متن یا گراف را در یک فایل متن نشان دهد
metallized screen
U
صفحه تصویر الومینیمی
youch sensitive screen
U
صفحه حساس به تماس
bit mapped screen
U
RA قرار گیرد
screen saver utility
U
برنامه کمکی محافظ صفحه نمایش
anti dazzle screen
U
شیشه نورگیر
bit mapped screen
U
pixel یک صفحه نمایش که در ان هر سلول تصویری میتوانددر ارتباط با مکانی از حافظه
half tone screen
U
صفحه سایه روشن زدن درعکاسی پرده سایه روشن
luminescent screen tube
U
لامپ تصویر روشن
full screen editing
U
ویرایش تمام صفحه
ansi screen control
U
کنترل صفحه نمایش ANSI
to screen one's eyes from the sun
U
از چشمهای خود از خورشید محافظت کردن
full screen terminal
U
پایانه تمام صفحه
anti dazzle screen
U
شیشه ضد نور
mirror backed screen
U
صفحه تصویر الومینیمی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com