English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 150 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
orientation U تمایل
leaning U تمایل
leanings U تمایل
disposition U تمایل
intention U تمایل
intentions U تمایل
proclivities U تمایل
proclivity U تمایل
would U تمایل
tendencies U تمایل
tendency U تمایل
propensities U تمایل
propensity U تمایل
liking U تمایل
pendulum U تمایل
pendulums U تمایل
trend U تمایل
trends U تمایل
sentiment U تمایل
gravitation U تمایل
addictedness U تمایل
appetence U تمایل
appetency U تمایل
appetence or tency U تمایل
declination U تمایل
month's mind U تمایل
nisus U تمایل
proneness U تمایل
recumbency U تمایل
trepan U تمایل
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
aclinic U بی تمایل
left justification U تمایل به چپ
unwilling U بی تمایل
disinclined U بی تمایل
predilections U تمایل قبلی
leans U تمایل داشتن
lean U تمایل داشتن
streaking U تمایل میل
streaks U تمایل میل
tilt U کجی تمایل
tilted U کجی تمایل
tilts U کجی تمایل
leaned U تمایل داشتن
disinclination U عدم تمایل
wish [would like] U تمایل داشتن
against his grain U برخلاف تمایل او
work effort U تمایل به کار
proclivity to steal U تمایل بدزدی
propend U تمایل داشتن
propensity to consume U تمایل به مصرف
reactive tendency U تمایل واکنشی
fugitiveness U تمایل به فرار
self immolation U تمایل به خودکشی
falloff U تمایل داشتن
declinatory U دارای تمایل
landscape orientation U تمایل افقی
sinistral U تمایل بچپ
central tendency U تمایل به مرکز
the herd instinct U تمایل بگروه
trepan U تمایل داشتن
predispostion U تمایل قبلی
streaked U تمایل میل
propensities U تمایل طبیعی
antipathetic U فاقد تمایل
preoccupations U تمایل شیفتگی
preoccupation U تمایل شیفتگی
polarities U تمایل قطبی
polarity U تمایل قطبی
propensity U تمایل طبیعی
portraint orientation U تمایل عمودی
gust U تمایل مزمزه
gusts U تمایل مزمزه
aptitude U تمایل طبیعی
aptitudes U تمایل طبیعی
inclining U تعظیم تمایل
predilection U تمایل قبلی
veins U حالت تمایل
streak U تمایل میل
vein U حالت تمایل
caprices U تمایل فکری
affects U تمایل داشتن
affect U تمایل داشتن
fantasy U میل تمایل
caprice U تمایل فکری
fantasies U میل تمایل
hangs U تردید تمایل
hang U تردید تمایل
inclination U تمایل شیب
list U تمایل کجی
propensity to do evil U تمایل به بدی کردن
proclivities U تمایل طبیعی بچیز بد
proclivity U تمایل طبیعی بچیز بد
marginal propensity to expend U تمایل نهائی به مخارج
marginal propensity to absorb U تمایل نهائی به جذب
express willingness U اظهار تمایل کردن
turns U تمایل تغییر جهت
take to U تمایل پیدا کردن
to take a ply U تمایل پیدا کردن
tilt angle U زاویه تمایل به طرفین
uptrend U تمایل بسوی بالا
tendency toward something U تمایل به سوی چیزی
take to U تمایل پیدا کردن به
odds U تمایل بیک سو احتمالات
turn U تمایل تغییر جهت
inclination for any thing U تمایل یا میل بچیزی
yen U تمایل رغبت شدید
evasiveness U تمایل به طفره یاگریز
hade U تمایل پیدا کردن
bias U تمایل بیک طرف
kindlily U با تمایل به مهربانی مهربانانه
biases U تمایل بیک طرف
argumentativeness U تمایل یاعادت به جدال
low marginal propensity to cunsume U تمایل ارام به مصرف
rapprochement U نزدیکی تمایل بدوستی
worldliness U تمایل به ماده پرستی و جسمانیت
desirability U درجه تمایل شرایط مطلوب
diminishing utility U قانون تقلیل تمایل به مصرف
diathesis U تمایل یا حساسیت نسبت به چیزی
helms U تمایل قایق به انحراف از مسیر
heredity U تمایل برگشت باصل توارث
declaration of intention U افهاریه تمایل به پذیرش تابعیت
adductor U تمایل عضو بطرف محور
frigid U دارای اندکی تمایل جنسی
tenor U تمایل صدای زیر مردانه
helm U تمایل قایق به انحراف از مسیر
prepossession U اشغال قبلی تمایل بیجهت
tenors U تمایل صدای زیر مردانه
frigidity U کمی تمایل درقوای جنسی
negative diheral U تمایل بال یا سایر ایرفویلهابطرف پایین
undersexed U دارای تمایل جنسی کمتر ازطبیعی
levorotary U دارای تمایل چرخش بطرف چپ چپ گرد
levorotatory U دارای تمایل چرخش بطرف چپ چپ گرد
bear out U تمایل اسب به نزدیک شدن به حد خارجی
oversteer U تمایل به پیچیدن بیش از حدراننده به خصوص در سر پیچ
lug out U تمایل داشتن اسب به دورشدن از نرده مسابقه
p in favour of a person U تمایل بی جهت نسبت بکسی طرفداری تعصب امیزازکسی
labialism U حالت حروفی که با لب تلفظ می شوند تمایل بتلفظ باصداهابا لب
spill wind U سست کردن بادبان برای جلوگیری از تمایل قایق به یک سمت
Appetite comes with eating. <proverb> U با پیش رفت فعالیت تمایل افزایش می یابد. [ضرب المثل]
understeer U تمایل اتومبیل به مستقیم رفتن در سر پیچ بیش ازانتظار راننده
bear in U تمایل اسب به نزدیک شدن به جانب کناره مسیر یا نرده ها
wing heavy U تمایل هواپیما برای گردش درجهت حول محور طولی
cathedral U تمایل نوک بالهای هواپیما به طرف پایین نسبت به ریشه بالها
cathedrals U تمایل نوک بالهای هواپیما به طرف پایین نسبت به ریشه بالها
isoclinal line U خطی که در روی نقشه بوسیله ان جاهایی که تمایل سوزن مغناطیسی یکسان است
exparte U قراری که دادگاه به درخواست یکی از اصحاب دعوی و بدون توجه به تمایل دیگری صادر میکند
isoclinic line U خطی بر روی نقشه که بوسیله ان نقاطی که درانجاها تمایل سوزن مغناطیسی یکسان است نشان داده میشود
diminishing utility U اصل تقلیل تمایل به مصرف دراینده در اثر مصرف مقدارزیادی از یک کالا در زمان حال
letter of intent U تمایل نامه نامه علاقه مندی به انجام معامله
margin propensity to consume U تمایل نهایی به مصرف نسبت بین میزان مصرف وپس انداز هر فرد به ازای یک واحد افزایش در درامد وثروت فرد
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com