Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Careers
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
There's pure jealousy in his every word.
U
هر کلمه ای که از زبان او
[مرد]
در می آید حسادت را بیان می کند.
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
jealousy
U
رشک
jealousy
U
حسادت
delusion of jealousy
U
هذیان حسادت
to feel a pang of jealousy
U
ناگهانی احساس حسادت کردن
Jealousy is a remediless disease.
<proverb>
U
یسد درد بى درمان است .
His jealousy is completely uncalled-for.
U
حسادت او
[مرد]
کاملا بی ربط است.
His pride was roused . His jealousy was excited.
U
سر غیرت آمد
His word is his bond. HE is a man of his word.
U
حرفش حرف است
He is a man of his word . He is as good as his word .
U
قولش قول است
pure
U
اصیل خالص کردن
pure
U
خالص
pure
U
ژاو
pure
U
محض ناب
pure
U
مطلق
pure
U
پاک
pure
U
پالایش کردن بیغش
pure
U
پاکیزه یا ترکیب نشده با سایر چیزها
pure
U
کدی که در حین اجرا خود را تغییر ندهد
pure
U
تمیز
pure profit
U
سود خالص
pure color
U
رنگ خالص
commercial pure
U
خلوص تجارتی
pure color
U
رنگ مایه
chemically pure
U
شیمناب
pure color
U
رنگ اصلی
pure wool
U
پشم خالص
pure wool
U
پشم صد در صد
pure mathematics
U
ریاضیات خالص
pure monopoly
U
انحصار خالص
pure monopoly
U
انحصارمطلق
pure procedure
U
رویه جامع
pure research
U
پژوهش محض
pure mathematics
U
ریاضیات نظری
pure of guilt
U
بی تقصیر
out of pure mischief
U
تنها از روی بدجنسی
pure competition
U
رقابت محض
pure bending
U
خمش خالص
pure bending
U
حالت خمشی که در ان نیروهای محوری وتلاش بتنی و لنگ خمشی برابر صفرست
pure binary
U
دودویی محض
pure chemistry
U
شیمی محض
pure interest
U
سود ویژه منافعی که پس از کسر کلیه استهلاکات به سرمایه گذارپرداخت میشود
pure competition
U
رقابت خالص
pure competition
U
رقابت کامل
pure interest
U
بهره خالص
pure interest
U
منافع خالص
pure lime
U
اهک خالص
pure of guilt
U
بی گناه
simon pure
U
راست حسینی
pure research
U
علم پایه
pure research
U
علم بنیادی
simon pure
U
بی غل وغش
simon pure
U
پاک وخالص
simon pure
U
خالص
pure alcohol
U
الکلخالص
simon pure
U
صحیح
pure mathematics
U
ریاضیات محض
pure strategy
U
استراتژی مطلق در تئوری بازیها
pure substance
U
جسم ناب
pure shear
U
برش خالص
pure strategy
U
استراتژی خالص
pure tones
U
صداهای خالص
This is treason, pure and simple.
U
خیانت که دیگه شاخ ودم ندارد
pure fiscal policy
U
سیاست مالی خالص
acetyl pure yellow
U
زرد خالص استیلی
pure rate of interest
U
نرخ بهره خالص
pure monetary policy
U
سیاست پولی خالص
pure color response
U
پاسخ خالص رنگ
bottom pure ladle
U
پاتیل ریخته گری
pure nitric acid
U
تیزاب خالص یا تیز کرده
These tablets make water pure.
U
این قرص ها آب را پاکسازی می کند.
Either be a pure Ethiopian or a full - blooded Roman.
<proverb>
U
یا زنگى زنگ باش یا رومى روم .
to word up
U
کم کم درست کردن کم کم رسانیدن
I want to have a word with you . I want you .
U
کارت دارم
word for word
U
تحت اللفظی
Could I have a word with you ?
U
عرضی داشتم (چند کلمه صحبت دارم )
word for word
U
طابق النعل بالنعل
All you have to do is to say the word.
U
کافی است لب تر کنی
not a word of it was right
U
یک کلمه انهم درست بود
to word up
U
کم کم برانگیختن خردخردکوک کردن
last word
U
بیان یا رفتار قاطع
get a word in
<idiom>
U
یافتن فرصتی برای گفتن چیزی بقیه دارند صحبت میکنند
have a word with
<idiom>
U
بطورخلاصه صحبت ومذاکره کردن
keep one's word
<idiom>
U
سرقول خود بودن
last word
U
اتمام حجت
word for word
U
کلمه به کلمه
to keep to one's word
U
درست پیمان بودن
Take somebody at his word.
U
حرف کسی را پذیرفتن ( قبول داشتن )
say a word
U
سخن گفتن
to say a word
U
سخن گفتن
to say a word
U
حرف زدن
say a word
U
حرف زدن
upon my word
U
به شرافتم قسم
take my word for it
U
قول مراسندبدانید
that is not the word for it
U
لغتش این نیست
the last word
U
سخن اخر
the last word
U
ک لام اخر
the last word
U
حرف اخر
to keep to one's word
U
سرقول خودایستادن
to keep to one's word
U
درپیمان خوداستواربودن
May I have a word with you?
U
ممکن است دو کلمه حرف با شما بزنم ؟
last word
U
حرف اخر
word
U
بالغات بیان کردن
word for word
<adv.>
U
نکته به نکته
word for word
<adv.>
U
مو به مو
word
U
زمان لازم برای ارسال کلمه از یک محل حافظه یا وسیله به دیگری
word
U
کلمات داده ارسالی در امتداد باس موازی یکی پس از دیگری
at his word
U
بفرمان او
at his word
U
بحرف او
word
U
قول
word
U
اطلاع
a word or two
U
چند تا کلمه
[برای گفتن]
word
U
پیغام خبر
the last word
U
سخن قطعی
word
U
واژه
word
U
لغات رابکار بردن
word
U
فرمان
word
U
عهد
word
U
نشانه شروع کلمه در ماشین با طول کلمه متغیر
word
U
طول کلمه کامپیوتری که به صورت تعداد بیتها شمرده میشود
word
U
مشابه 10721
word
U
تعداد کلمات در فایل یا متن
word
U
تقسیم کلمه در انتهای خط , که بخشی از کلمه در انتهای خط می ماند و بعد فضای اضافی ایجاد میشود و بقیه کلمه در خط بعد نوشته میشود
word
U
روش اندازه گیری سرعت چاپگر
word
U
سیستم در برنامه کاربردی ویرایش یا کلمه پرداز که در آن لازم نیست اپراتور انتهای خط را مشخص کند, و پیاپی تایپ میکند و خود برنامه کلمات را جدا میکند و به صورت یک متن خط به خط درمی آورد
word
U
موضوع زبان مجزا که با بقیه استفاده میشود تا نوشتار یا سخنی را ایجاد کند که قابل فهم است
word
U
بخشهای داده مختلف در کامپیوتر به شکل گروهی از بیت ها که در یک محل حافظه قرار دارند
word
U
عبارت
word for word
<adv.>
U
کلمه به کلمه
word
U
لغت
word
U
حرف
word
U
واژه سخن
word
U
لفظ
i came across a word
بکلمه ای برخوردم
in a word
U
خلاصه
in a word
U
خلاصه اینکه مختصرا
in one word
U
خلاصه
word
U
گفتار
in one word
U
خلاصه اینکه مختصرا
in a word
<idiom>
U
به طور خلاصه
word
U
کلمه
last word
<idiom>
U
نظر نهایی
keep to one's word
U
سر قول خود بودن
say the word
<idiom>
U
علامت دادن
word order
U
ترتیب وقوع کلمه در عبارت یا جمله
word time
U
زمان کلمه
word warp
U
فرمت بندی مجدد پس از حذف ها و اصلاحات ویژگی که درصورت جانگرفتن یک کلمه درخط اصلی ان را به ابتدای خط بعدی می برد سطر بندی
four-letter word
U
واژهیچهار حرفی
word wrap
U
حرکت نشانه گر روی صفحه تصویر کامپیوتر از انتهای یک خط به شروع خط بعدی
word addressable
U
نشانی پذیری کلمه
buzz word
U
لغت بابروز
word mark
U
نشان کلمه
word and deed
U
گفتاروکردار قول وفعل
buzz word
U
رمز واژه
word wrap
U
سیستم در برنامه کاربردی ویرایش یا کلمه پرداز که در آن لازم نیست اپراتور انتهای خط را مشخص کند, و پیاپی تایپ میکند و خود برنامه کلمات را جدا میکند و به صورت یک متن خط به خط درمی آورد
word star
U
یک برنامه پردازش کلمه مشهور که شامل هجی کردن کلمات و ویژگی ادغام پستی استacrostic
word book
U
کتاب لغت
word count
U
واژه شماری
word of command
U
فرمان انتصاب
word of command
U
فرمان نظامی
word mark
U
علامت کلمه
word length
U
درازای کلمه
word length
U
طول کلمه
word hoard
U
لغت نامه
word picture
U
بیان یا شرح روشن
word process
U
ویرایش , ذخیره و تغییر متن با کامپیوتر
word salad
U
اشفته گویی
word salad
U
سالاد کلمات
word square
U
acrostic
word frequency
U
بسامد واژگانی
word order
U
ترتیب واژه ها
word square
U
جدول کلمات متقاطع
word fluency
U
سیالی واژگانی
word deafness
U
واژه کری
word of honour
U
قول شرف
word of mouth
<idiom>
U
از منبع موثق
word choice
U
جمله بندی
word choice
U
کلمه بندی
word choice
U
بیان
word book
U
واژه نامه
word book
U
کتاب لغت
word book
U
قاموس
A mans word is one .
<proverb>
U
یرف مرد یکى است .
This is an elusive word .
U
این لغت خیلی فرار است ( درحافظه باقی نمی ماند )
Word of honor .
U
قول شرف
give someone one's word
<idiom>
U
قول دادن یا بیمه کردن
get a word in edgewise
<idiom>
U
وارد شدن درمکالمه
In what sense are you using this word ?
U
این کلمه را به چه معنی بکار می برد ؟
What is the meaning of this word ?
U
معنی این لغت چیست ؟
mum's the word
<idiom>
U
دهان قرص
A word is enough to the wise .
<proverb>
U
براى عاقل یک یرف بس است .
Is that your final word ?
U
همین ؟( درمقام اتمام حجت یا تهدید )
Do not say a word until you know it is exactly rig.
<proverb>
U
تا ندانى که سخن عیب صواب است مگو .
word book
U
فرهنگ لغات
word book
U
لغت نامه
word book
U
دیکشنری
written word
U
کلماتنوشتاری
word-blind
U
کسیکهبدلیلعقلیدرخواندنبامشکلروبروست
word class
U
ردهایازلغاتمثلاسم صفت فعل و...
word correction
U
اصلاحکلمه
swear-word
U
کفر
Recent search history
Forum search
There is no search result on forum.
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com