Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (16 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
annotator
U
یاد داشت کننده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
lostlabour
U
کارذوقی که کننده انراچشم داشت پاداش نیست
Other Matches
minute book
U
دفتر یاد داشت یاد داشت نامه
conservation
U
داشت
article had two notes
U
داشت
apanage
U
اختصاص داشت
he loved her dear
U
اوبسیاردوست داشت
expectation
U
چشم داشت
factum
U
یاد داشت
talents
U
درون داشت
talent
U
درون داشت
expectantly
U
با چشم داشت
talented
U
درون داشت
when will women have the vote?
U
خواهند داشت
expectations
U
چشم داشت
he adored that woman
U
ان زن رابسیاردوست می داشت
note book
U
دفتریاد داشت
dwelt
U
منزل داشت
without letted
U
باز داشت
durst
U
زهره داشت
marrige of convenience
U
پیوند با چشم داشت
to make a minute of
U
یاد داشت کردن
He was looking for you.
U
داشت دنبالت می گشت
to make a note of
U
یاد داشت کردن
to minute down
U
یاد داشت کردن
the dog wasled
U
سگ بند در گردن داشت
to set down
U
یاد داشت کردن
block note paper
U
دسته کاغذیاد داشت
to take down
U
یاد داشت کردن
to take notes of
U
یاد داشت برداشتن از
i will note it down
U
یاد داشت میکنم
he complained with reason
U
داشت که گله میکرد
He looked well groomed . He had a tidy appearance .
U
سرووضع مرتبی داشت
disposure
U
نمایش عرضه داشت
outlook
U
منظره چشم داشت
he kept me waiting
U
مرامنتظریامعطل نگاه داشت
writing pad
U
دسته یاد داشت
it had a europeanlook
U
نمود اروپایی داشت
ephebe
U
شهری که از 81 تا 02 سال داشت
prospectiveness
U
چشم داشت به اینده
He was running like a madman.
U
عین دیوانه ها داشت می دوید
She was talking to (with ) a friend .
U
داشت با دوستش صحبت می کرد
it weighed kilogrammes
U
بود سه کیلوگرم وزن داشت
prospect of success
U
چشم داشت یا امید کامیابی
All his belongings were stolen .
U
هرچه داشت بردند (دزدیدند)
durst
U
جرات داشت جسارت کرد
no song no supper
U
تانخوانی شام نخواهیم داشت
fusilier
U
سربازی که تفنگ چخماقی داشت
that point was of p interest
U
ان نکته جالبیست ویژهای داشت
Did you get much ( any ) benefit from your holiday ?
U
تعطیلات برایت فایده ای داشت ؟
he would be sure to like it
U
یقینا انرادوست خواهد داشت
fusileer
U
سربازی که تفنگ چخماقی داشت
The girl was penciling her eyebrows .
U
دخترک داشت ابروهایش را می کشید
There will be a delay of 8 minutes.
8 دقیقه تاخیر خواهد داشت.
he sold the good ones
U
هرچه خوب داشت فروخت
he was in purpose to do it
U
در نظر داشت که ان کار رابکند
count palatine
U
قلمرو خود امتیازات شاهانه داشت
og
U
الفبای پیشین و ایرلندی که 02 حرف داشت
notate
U
یادداشت برداشتن یاد داشت کردن
life is not worth an hour's p
U
ساعتی هم نمیتوان به زندگی اطمینان داشت
to preach from notes
U
از روی یاد داشت وضع کردن
The bus stopped for fuel
[ to get gas]
.
U
اتوبوس نگه داشت تا بنزین بزند.
on old woman past sixty
U
پیرزنی بیش از شصت سال داشت
He tried to conceal the facts.
U
سعی داشت حقیقت را پنهان کند
pistole
U
سکه زرکه بیشتردراسپانی رواج داشت
quinquereme
U
یکجورکرجی که پنج ردیف پاروزن داشت
He wanted to incite the people.
U
قصد داشت مردم راتحریک کند
u.sings
[ and+]
U
با انهایی که من دیده بودم فرق داشت
marshalsea
U
دادگاهی که marshal knightبر ان ریاست داشت
His request was in the nature of a command.
U
خواهش اوحالت حکم ودستور را داشت
he made me wait
U
مرا منتظر یا معطل نگاه داشت
She married a man old eonugh to be her father.
U
با مردی که جای پدرش را داشت ازدواج کرد
to serve a notice on some one
U
اخطار یا یاد داشت برای کسی فرستادن
no paternosterŠno p
U
تادعای ربانی نخوانی پول نخواهی داشت
groschen
U
سکه سیم المانی که پیشتر رواج داشت
on shall from a quo rum
U
جلسهای که باحضورنصف اعضابعلاوه یک تن رسمیت خواهد داشت
of livery
U
ایانوکر جامه ویژه داشت یاجامه ساده
She was crying over her misfortunes.
U
ازدست بدبختی هایش ناله وفریاد داشت
corrector
U
جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
complete transaction
U
معامله قطعی و تمام شده که دنباله نخواهد داشت
kreutzer
U
نام سکه مس وسیم که پیشتردرالمان واطریش رواج داشت
The judge will have the final say on the matter.
U
قاضی حرف آخر را در این موضوع خواهد داشت.
He had the air of a frightened(scared)child.
U
حالت بچه ای را داشت که وحشت زده شده بود
record prices
U
بهترین نرخ هائی که تاکنون یاد داشت یا ثبت شده
parnassian
U
نام کوهی در یونان مرکزی که اختصاص داشت به الهه شعر
nestorianism
U
عقیده نسطوریان اعتقاد باینکه عیسی دو ذات جداگانه داشت
that book will immortalize him
U
ان کتاب نام اورا تا جاویدان زنده نگاه خواهد داشت
critical engine
U
موتوری که از کارافتادن یانقص ان تاثیر زیادی درعملکرد هواپیما خواهد داشت
He was killed when his parachute malfunctioned.
U
بخاطر اینکه چترش کار نکرد
[عیب فنی داشت]
او
[مرد]
کشته شد.
paphian
U
وابسته PAPHOS شهرباستانی جزیره قبرس که اختصاص برب النوع عشق داشت
dead
U
دوره زمانی بین دو رویداد که هیج اتفاقی نمیافتد برای اطمینان از اینکه باهم برخورد نخواهند داشت
mum's the word
U
این سخن فاش کردنی نیست این حرف را باید پنهان داشت
she smiled sweetly
U
لبخند یا تبسم شیرینی داشت شیرین لبخند میزد
it will make against us
U
برای مازیان خواهد داشت بزیان ما تمام خواهد شد
fasces
U
[نمادی در روم قدیم یک دسته میله که تبری در میان آن قرار داشت و و پیشاپیش فرمانداران رومی می بردند که نشان قدرت آنها بود.]
it pleased him to go
U
خوش داشت که برود خوشش می امدکه برود
sans recours
U
عبارتی که فهرنویس وقتی به نمایندگی ازجانب دیگری فهر نویسی میکند قبل ار امضا می نویسد وبنابراین شخصا" مسئوولیتی در قبال نکول نخواهد داشت
league of nations
U
تاسیس جهانی مشهور که بین دو جنگ جهانی فعالیت داشت و درواقع مقدمهای بود برای تشکیل سازمان ملل متحد
hoped
U
امیدواری چشم داشت چشم انتظاری
hopes
U
امیدواری چشم داشت چشم انتظاری
hope
U
امیدواری چشم داشت چشم انتظاری
hoping
U
امیدواری چشم داشت چشم انتظاری
altitude/height hold
U
متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
marshaller
U
هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
inhibitor
U
کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
propounder
U
ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
quick disconnect coupling
U
کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
sensor
U
گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primers
U
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primer
U
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
homogeneous computer network
U
یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
changer
U
دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
vasomotor
U
اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
distractive
U
گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
detonator
U
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
interceptor
U
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
interceptors
U
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
detonators
U
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
steam fitter
U
نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
makgi boowi
U
نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
del credere
U
وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
search jammer
U
تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
One mustn't sk apple trees for oranges, France for sun, women for love, life for happiness.
U
نباید از درخت پرتقال انتظار سیب، از فرانسه انتظار آفتاب، از زنان انتظار عشق و از زندگی انتظار شادی داشت.
prepossessing
U
مجذوب کننده جلب توجه کننده
suppressive
U
خنثی کننده اتش سرکوب کننده
sprining charge
U
خرج چال کننده یا گود کننده
claqueur
U
تشویق کننده
[یا هو کننده]
استخدام شده
padding
U
پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
expostulator
U
سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
trojan horse
U
برنامه وارد شده در سیستم توسط سک شخص کلاهبردار. یک تابع نامناسب انجام میدهد درحین کپی کردن اطلاعات در فایل با اولویت کمتر که از آن پس آن شخص بدون اجازه کاربر به آن دسترسی خواهد داشت
stop order
U
دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
astigmatizer
U
وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
desolater
U
ویران کننده متروک کننده
suberter
U
سرنگون کننده تضعیف کننده
spell binder
U
مسحور کننده مجذوب کننده
homager
U
تجلیل کننده کرنش کننده
hangers
U
اویزان کننده معلق کننده
presentor
U
ارائه کننده معرفی کننده
coordinator
U
هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
trimmer
U
دستکاری کننده صاف کننده
hanger
U
اویزان کننده معلق کننده
whetstone
U
تیز کننده تند کننده
discriminant
U
تفکیک کننده جدا کننده
oppressive
U
خورد کننده ناراحت کننده
accaimer
U
هلهله کننده تحسین کننده
cogitator
U
اندیشه کننده مطالعه کننده
lifter
U
مرتفع کننده برطرف کننده
preventive
U
حفافت کننده جلوگیری کننده
designative
U
اشاره کننده تعیین کننده
vibrators
U
ارتعاش کننده نوسان کننده
diverting
U
سرگرم کننده منحرف کننده
acknowledger
U
تصدیق کننده قبول کننده
striking force
U
نیروی تک کننده یا کمین کننده
supplicant
U
درخواست کننده تضرع کننده
supplicants
U
درخواست کننده تضرع کننده
transmitters
U
منتقل کننده مخابره کننده
practicer
U
تمرین کننده مشق کننده
divider
U
جدا کننده تقسیم کننده
thwarter
U
خنثی کننده مسدود کننده
thickeners
U
غلیظ کننده پرپشت کننده
corrupter
U
فاسد کننده منحرف کننده
modulator demodulator
U
تلفیق کننده- تفکیک کننده
contractive
U
جمع کننده چوروک کننده
corruptor
U
فاسد کننده منحرف کننده
modifier
U
اصلاح کننده تعدیل کننده
insulator
U
جدا کننده عایق کننده
modifiers
U
اصلاح کننده تعدیل کننده
intermediaries
U
وساطت کننده مداخله کننده
presenters
U
ارائه کننده معرفی کننده
presenter
U
ارائه کننده معرفی کننده
prosecutors
U
پیگرد کننده تعقیب کننده
prosecutor
U
پیگرد کننده تعقیب کننده
gesticulant
U
اشاره کننده وحرکت کننده
transmitter
U
منتقل کننده مخابره کننده
thickener
U
غلیظ کننده پرپشت کننده
toaster
U
سرخ کننده برشته کننده
toasters
U
سرخ کننده برشته کننده
venerator
U
تکریم کننده ستایش کننده
vibrator
U
ارتعاش کننده نوسان کننده
provisioner
U
تدارک کننده تهیه کننده
insulators
U
جدا کننده عایق کننده
sniffy
U
افهار تنفر کننده فن فن کننده
favourer
U
یاری کننده مساعدت کننده
intermediary
U
وساطت کننده مداخله کننده
desolator
U
ویران کننده متروک کننده
the producer and the consumer
U
تولید کننده و مصرف کننده
skeletonizer
U
تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
fuel cooled oil cooler
U
خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
dragger
U
شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
saddle cover
U
رو زینی
[اینگونه بافته ها بصورت قالیچه یا پتو در قدیم بیشتر رواج داشت و اکنون نیز در بعضی عشایر جهت استفاده شخصی بافته شده و برای تزئین روی اسب و پوشش زین بکار می رود.]
procuring activity
U
یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
plasticizer
U
ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
agent authentication
U
معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
parity bit
U
عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
components
U
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
component
U
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly
U
اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
Safavid period
U
دوران صفویه
[اوج دوران شکوفایی فرش ایران که دیگر هرگز تکرار نشد. ایجاد کارگاه های بزرگ قالبافی اصفهان و کاشان تحولی شگرف به دنبال داشت و شاهکارهای آن هنوز در موزه های جهان جلوه گری می کند.]
voltage stabilizer
U
تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
dismantling shot
U
تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
family
U
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
families
U
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com