English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (27 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
clue U گلوله کردن بشکل کلاف یا گلوله نخ درامدن
clues U گلوله کردن بشکل کلاف یا گلوله نخ درامدن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
clew U بشکل کلاف یاگلوله نخ درامدن
pellet U بشکل گلوله دراوردن
pellet U بشکل سرگنجشکی دراوردن گلوله
missed U موفق نشدن عدم اصابت گلوله به هدف خطای گلوله
miss U موفق نشدن عدم اصابت گلوله به هدف خطای گلوله
misses U موفق نشدن عدم اصابت گلوله به هدف خطای گلوله
trend U مسیرانحراف گلوله در برد که معمولا باعث گذارخوردن گلوله میشود
trends U مسیرانحراف گلوله در برد که معمولا باعث گذارخوردن گلوله میشود
sensing U تخمین محل اصابت گلوله به زمین مشاهده ترکش گلوله
sabot U کمربند گلوله حلفه تمرکز یا وسیله ثبات گلوله در مسیر بوش استقرار لوله جوفی
frangible bullet U گلوله غیر فلزی بی استحکام گلوله نرم
fire ball U گلوله انفجاری گوی اتشین اتمی گلوله
ogive U ورم تمرکز گلوله رومی گلوله
dud U منفجرنشدن گلوله گلوله ناپیدا
splinterproof U ضدبسکهای گلوله ضد قطعات گلوله
velocity jump U جهش لوله توپ یا جهش گلوله در اثر سرعت اولیه پرتاب گلوله
maximum ordinate U حداکثر ارتفاع سهمی گلوله ارتفاع نقطه اوج مسیر گلوله
base of trajectory U تصویر افقی مسیر گلوله پایه مسیر گلوله
nuclear stalemate U گلوله اتمی خارج از رده گلوله اتمی ممنوعه
calve U بشکل غار درامدن جدا کردن
calved U بشکل غار درامدن جدا کردن
square base U کف گلوله یا قسمت ته گلوله
side spray U بسکهای جانبی گلوله ترکشهای جانبی گلوله
bullet-proof U ضد گلوله کردن
to round up U گلوله کردن
clew U گلوله کردن
ball U گلوله کردن
ballistics of penetration U شناسایی شرایط نفوذ گلوله شناسایی مسیر نفوذ گلوله
lack vt U با گلوله سوراخ کردن
shoots U پرتاب کردن گلوله
slugs U گلوله باران کردن
spot U مشاهده کردن گلوله ها
spots U مشاهده کردن گلوله ها
slugged U گلوله باران کردن
slug U گلوله باران کردن
shoot U پرتاب کردن گلوله
shell off U گلوله باران کردن
cannonade U گلوله باران کردن
discharge U خالی کردن گلوله
to roll a huge snowball U گلوله بزرگی از برف درست کردن
stellify U بشکل ستاره درامدن
spindle U بشکل دوک درامدن
spindles U بشکل دوک درامدن
stabilization U برقرار کردن تعادل یاثبات گلوله در مسیر
launch U به اب انداختن کشتی پرداخت کردن گلوله یا موشک شروع کردن کار
launches U به اب انداختن کشتی پرداخت کردن گلوله یا موشک شروع کردن کار
launched U به اب انداختن کشتی پرداخت کردن گلوله یا موشک شروع کردن کار
launching U به اب انداختن کشتی پرداخت کردن گلوله یا موشک شروع کردن کار
windage U حرکت سمتی اثر باد درمنحرف کردن گلوله
bombardments U گلوله باران کردن تک به هدف به وسیله اتش هوایی یا توپخانه
bombardment U گلوله باران کردن تک به هدف به وسیله اتش هوایی یا توپخانه
angle of arrival U زاویه فرود مسیر گلوله زاویه فرود گلوله
lead collision course U مسیر تصادم گلوله با هدف خط تصادم گلوله با هدف
shells U بدنه پوکه فشنگ گلوله باران کردن پوسته پوست کندن
shell U بدنه پوکه فشنگ گلوله باران کردن پوسته پوست کندن
shelling U بدنه پوکه فشنگ گلوله باران کردن پوسته پوست کندن
bombarded U بمباران کردن گلوله باران کردن
bombing U بمباران کردن گلوله باران کردن
bombarding U بمباران کردن گلوله باران کردن
bombard U بمباران کردن گلوله باران کردن
to wind up U کوک کردن اماده کردن گلوله
bombards U بمباران کردن گلوله باران کردن
stand-off U برتری رزمی جنگ افزار فاصله لازم برای نفوذ گلوله ثاقب در لحظه عمل کردن
stand-offs U برتری رزمی جنگ افزار فاصله لازم برای نفوذ گلوله ثاقب در لحظه عمل کردن
stand off U برتری رزمی جنگ افزار فاصله لازم برای نفوذ گلوله ثاقب در لحظه عمل کردن
bullet گلوله
shell proof U ضد گلوله
gunshots U گلوله
globes U گلوله
globe U گلوله
cannon proof U ضد گلوله
round U گلوله
fire ball U گلوله
shots U گلوله
glomerule U گلوله رگ
roundest U گلوله
rounds U گلوله ها
bullet-proof U ضد گلوله
cartridge U گلوله
cartridges U گلوله
shot U گلوله
line shot U گلوله در خط
bullets U گلوله
ball U گلوله
clues U گلوله نخ
projectile U گلوله
clue U گلوله نخ
pellet U گلوله
gunshot U گلوله
water displacement U زهکشی سیستم زهکشی مهمات نوعی روش پر کردن خرج فسفرسفید در داخل گلوله
premature U عمل پیشرس پیش از وقت عمل کردن گلوله
fixed shell U گلوله متصل
rotating band U کمربند گلوله
projectile flat U سکوی گلوله
cartouch U گلوله توپ
impacts U اصابت گلوله
lead U شاقول گلوله
impact U اصابت گلوله
blobs U گلوله حباب
marble U گلوله شیشهای
gunshot U زخم گلوله
cartouche U گلوله توپ
blob U گلوله حباب
drill ammunition U گلوله مشقی
delivery U فروریختن گلوله
canon ball U گلوله توپ
cannonball U گلوله توپ
gunshots U زخم گلوله
fragments U بسک گلوله
fragmenting U بسک گلوله
marbles U گلوله شیشهای
missiles U گلوله موشک
shells U گلوله توپ
star shell U گلوله منور
star shell U گلوله نورافشان
buckshot U گلوله سربی
fireball U گلوله انفجاری
fireballs U گلوله انفجاری
base fuze U ماسوره ته گلوله
snow ball U گلوله برف
smoke round U گلوله دودانگیز
shelling U گلوله توپ
shell U گلوله توپ
bombardments U گلوله باران
missile U گلوله موشک
deliveries U پرتاب گلوله
blank cartridge U فشنگ بی گلوله
blank catridge U گلوله سلام
deliveries U فروریختن گلوله
delivery U پرتاب گلوله
sugarplum U گلوله نبات
bombardment U گلوله باران
smoke projectile U گلوله دودانگیز
single shot U گلوله منفرد
shoot U گلوله زدن
can , not observe U گلوله ناپیدا
shoot U برد گلوله
shell fragments U بسک گلوله
ballistic trajectory U خط سیربالیستیکی گلوله
shoots U گلوله زدن
cannon proof U ضد گلوله توپ
plumb U گلوله سربی
shoots U برد گلوله
shell fragments U قطعات گلوله
burst center U مرکز گلوله
shrapnel shell U گلوله انفجاری
equivalent service rounds U گلوله معادل
shoot down U با گلوله کشتن
base spray U بسکهای ته گلوله
shilleilagh U گلوله شلیلاق
shell room U انبار گلوله
shell proof U ضد نفوذ گلوله
bulletproof U ضد یا مانع گلوله
cannon shot U گلوله توپ
beehive U گلوله ضد نفر
snowballs U گلوله برف
fragment U بسک گلوله
bombarding U گلوله باران
clew U گلوله نخ گره
trial shot U گلوله ازمایشی
leads U شاقول گلوله
loading tray U سینی پر کن گلوله
cannon ball U گلوله توپ
cannon balls U گلوله توپ
live round U گلوله جنگی
shrapnel U گلوله نارنجکی
shrapnel U گلوله ضد نفر
ball U گلوله توپ
bombarded U گلوله باران
shrapnel U گلوله افشان
shrapnel U گلوله انفجاری
gilding metal U روکش گلوله
beehives U گلوله ضد نفر
gun shot U گلوله توپ
conglobate U گلوله شدن
gun stone U گلوله توپ
gunshot wound U زخم گلوله
graupel U گلوله برف
snowballing U گلوله برف
bombards U گلوله باران
snowballed U گلوله برف
number of rounds U تعداد گلوله ها
lost U گلوله ناپیدا
snowball U گلوله برف
plummet U گلوله سربی
hits U اصابت گلوله
hitting U اصابت گلوله
line of impact U خط اصابت گلوله
shaft U خدنگ گلوله
bullet-proof U پاد گلوله
plummeting U گلوله سربی
plummets U گلوله سربی
illumination round U گلوله منور
bullets U گلوله تفنگ
slugged U گلوله بی شکل
potshot U گلوله هوایی
slug U گلوله بی شکل
bullets U گلوله فشنگ
starshell U گلوله منور
center of burst U مرکزاصابت گلوله
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com