Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (30 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
timber hitch
U
گره وصل کردن زه به شاخه پایین کمان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
rainbow border
U
حاشیه رنگین کمان
[در فرش های چینی گاه در پایین فرش و گاه اطراف حاشیه فرش را با رنگ های مختلف تزئین می کنند که حالتی از رنگین کمان را نشان میدهد.]
to brachiate
U
از شاخه به شاخه پریدن
[بازوپیمایی کردن]
hierarchical communications system
U
شبکهای که هر شاخه آن تعدادی زیر شاخه جداگانه دارد
target bow
U
کمان مخصوص تیراندازی باتیر و کمان
to feel any one's pulse
U
کمان کردن
to bend or draw the bow
U
کمان را چله کردن
disbranch
U
بی شاخه کردن
string
U
مربی خم کردن کمان و بستن زه
bowing
U
کمان کمان هدفگیری
bowed
U
کمان کمان هدفگیری
bows
U
کمان کمان هدفگیری
bow
U
کمان کمان هدفگیری
To cut off a branch .
U
شاخه ای را قطع کردن
truncates
U
شاخه زدن ناقص کردن
truncate
U
شاخه زدن ناقص کردن
unplug
U
خارج کردن دو شاخه از سوکت
truncating
U
شاخه زدن ناقص کردن
unplugs
U
خارج کردن دو شاخه از سوکت
unplugged
U
خارج کردن دو شاخه از سوکت
unplugging
U
خارج کردن دو شاخه از سوکت
truncated
U
شاخه زدن ناقص کردن
forkedly
U
بطور شاخه شاخه
ramify
U
شاخه شاخه شدن
branches
U
شاخه شاخه شدن
branch
U
شاخه شاخه شدن
arborization
U
شاخه شاخه شدگی
looser
U
توپ سرگردان بی صاحب مهاجم مهارنشده رها کردن زه و کمان
loosest
U
توپ سرگردان بی صاحب مهاجم مهارنشده رها کردن زه و کمان
loose
U
توپ سرگردان بی صاحب مهاجم مهارنشده رها کردن زه و کمان
depress
U
پایین دادن لوله پایین اوردن
depresses
U
پایین دادن لوله پایین اوردن
downhaul
U
پایین کشیدن رشته پایین کشنده
dog leg
U
شاخه مسیر شاخه انحرافی از مسیر اصلی
down
U
سوی پایین بطرف پایین
let down
U
پایین کردن
to let down
U
پایین کردن
go dan barai
U
رد کردن از پایین
to drive on dimmed
[dipped]
headlights
U
با نور پایین رانندگی کردن
flag
U
سنگفرش کردن پایین افتادن
cog down
U
به سمت پایین نورد کردن
to come down with a run
U
پایین افتادن افت کردن
flags
U
سنگفرش کردن پایین افتادن
remitting
U
به دادگاه پایین تر یا بالاترارجاع کردن
remit
U
به دادگاه پایین تر یا بالاترارجاع کردن
down line
U
بار کردن پایین خطی
remits
U
به دادگاه پایین تر یا بالاترارجاع کردن
remitted
U
به دادگاه پایین تر یا بالاترارجاع کردن
vertically
U
از بالا به پایین یا حرکت بالا و پایین در زاویه راست افق
bifurcate
U
چنگالی شدن شاخه شاخه شدن
bottom
U
با پایین ترین نرخ تنزیل کردن
bottoms
U
با پایین ترین نرخ تنزیل کردن
to push down
U
بطرف پایین هل دادن یا پرت کردن
debases
U
مقام کسی را پایین بردن پست کردن
debasing
U
مقام کسی را پایین بردن پست کردن
debase
U
مقام کسی را پایین بردن پست کردن
to weigh down
U
سنگینی کردن بر پایین اوردن شکسته شدن
debased
U
مقام کسی را پایین بردن پست کردن
to switch on the dipped
[dimmed]
headlights
U
چراغ نور پایین
[ماشین]
را روشن کردن
receding leg
U
شاخه نزولی مسیر هدف شاخه نزولی مسیر هواپیمای هدف
fiddlestick
U
کمان
fiddle bow
U
کمان
arc
U
کمان
arches
U
کمان
arch
U
: کمان
arch
U
کمان
sagittarius
U
کمان
spot
U
کمان
spots
U
کمان
bowstring
U
زه کمان
arch-
U
: کمان
arches
U
: کمان
arch-
U
کمان
arcs
U
کمان
bow
U
کمان
bows
U
کمان
bowed
U
کمان
bowing
U
کمان
sagittarii
U
کمان
bow and arrow
U
تیر و کمان
bowed
U
تعظیم کمان
cross bow
U
گوله کمان
crossbows
U
کمان صلیبی
bow
U
کمان شکاری
string picture
U
روزنه کمان
cross bow
U
کمان زنبورکی
bowing
U
تعظیم کمان
handbow
U
کمان تیراندازی
archer
U
تیرانداز با کمان
cross bow
U
کمان پولادی
straight bow
U
کمان راست
bend
U
کمان خمش
bowed
U
کمان شکاری
archers
U
تیرانداز با کمان
stacked bow
U
کمان باریک
bow weight
U
وزن کمان
power hacksaw
U
کمان اره
longbows
U
کمان بزرگ
arblast
U
کمان زنبورکی
included angle of arch
U
دهانه کمان
to bend or draw the bow
U
کمان کشیدن
longbow
U
کمان بزرگ
central angle of arch
U
دهانه کمان
bowman
U
تیرانداز کمان کش
bowyer
U
کمان فروش
bowyer
U
کمان ساز
atabalist
U
کمان زنبورکی
arch thrust
U
رانش کمان
bow
U
تعظیم کمان
arch of corti
U
کمان کورتی
saw frame
U
کمان اره
bowman
U
تیرانداز با کمان
bowing
U
کمان شکاری
arch-
U
چفت کمان
cock feather
U
پر وصل به کمان
nock
U
جای زه کمان
swede saw
U
کمان اره
arch
U
چفت کمان
swede saw
U
اره کمان
bows
U
تعظیم کمان
crossbows
U
کمان پولادی
sunbow
U
رنگین کمان
irises
U
رنگین کمان
reflex arc
U
کمان بازتاب
arches
U
چفت کمان
bows
U
کمان شکاری
crossbow
U
کمان زنبورکی
crossbow
U
کمان پولادی
circular measure
U
اندازه کمان
cant
U
کج گرفتن کمان
face
U
شکم کمان
faces
U
شکم کمان
crossbows
U
کمان زنبورکی
long bow
U
کمان دستی
rainbows
U
رنگین کمان
bare bow
U
کمان لخت
rainbow
U
رنگین کمان
crossbow
U
کمان صلیبی
iris
U
رنگین کمان
opalesce
U
مانندرنگین کمان
It is formed by alternatively lifting and lowering one warp thread across one weft thread
U
این است که توسط روش دیگر بلند کردن و پایین آوردن موضوع یکی پیچ و تاب در سراسر یک موضوع پود تشکیل
great circle route
U
کمان دایره عظیمه
catapult
[British E]
U
تیر و کمان قلابسنگی
van
U
کمان سینه ناو
bow hunter
U
شکارچی با تیر و کمان
limbs
U
هرکدام از طرفین کمان
slingshot
[American E]
U
تیر و کمان قلابسنگی
anchor
U
کشیدن زه کمان تاصورت
vans
U
کمان سینه ناو
archery
U
تیراندازی با تیر و کمان
sounding board
U
کمان ویولن وتار
soundboard
U
کمان ویولن وتار
sounding boards
U
کمان ویولن وتار
limb
U
هرکدام از طرفین کمان
bow hunting
U
شکار با تیر و کمان
frame
U
قاب چارچوب کمان
frame of hachsaw
U
کمان اره چکی
arc length
U
طول کمان
[ریاضی]
catapult
[British E]
U
تیر و کمان سنگی
bowstring
U
ریسمان دار زه کمان
anchors
U
کشیدن زه کمان تاصورت
crossbow man
U
کمانگیر با کمان صلیبی
slingshot
[American E]
U
تیر و کمان سنگی
understrung
U
فاصله زه تا دستگیره کمان
bow fishing
U
ماهیگیری با تیر و کمان
fogbow
U
رنگین کمان حاصل از مه
bow arm
U
بازویی که کمان را می گیرد
nock
U
شکاف انتهای کمان
string fingers
U
سه انگشتی که زه کمان را می کشند
iridescency
U
نمایش رنگین کمان
anchoring
U
کشیدن زه کمان تاصورت
iridescence
U
نمایش رنگین کمان
rectification of a curve
U
طول کمان
[ریاضی]
bifurcation
U
شاخه
intersection leg
U
شاخه
forking
U
شاخه
doddered
U
بی شاخه
nid
U
شاخه
arm
U
شاخه
ramus
U
شاخه
variation
U
شاخه
limbs
U
شاخه
branch line
U
شاخه
limb
U
شاخه
trifid
U
سه شاخه
trifurcation
U
سه شاخه
furcate
U
شاخه شاخه
variations
U
شاخه
plug
U
دو شاخه
embranchment
U
شاخه
pin
U
در شاخه
limbless
U
بی شاخه
virga
U
شاخه
ramulous
U
شاخه شاخه
ramulose
U
شاخه شاخه
branches
U
شاخه
pinned
U
در شاخه
branch lines
U
شاخه
nibs
U
شاخه
nib
U
شاخه
three way
U
سه شاخه
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com