Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
bohemian
U
که درزندگی یاکارخودبرسم وقانون دیگران کاری ندارد
bohemians
U
که درزندگی یاکارخودبرسم وقانون دیگران کاری ندارد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
to act independently of others
U
کاری به کار دیگران نداشتن
swim against the tide/current
<idiom>
U
کاری متفاوت از دیگران انجام دادن
go (someone) one better
<idiom>
U
کاری را بهتراز دیگران انجام دادن
it is a soft snap
U
کاری ندارد
you are welcome
U
کاری نکردم اهمیت ندارد
he does nothing but talk
U
کاری جزحرف زدن ندارد
misprision
U
گناه فرو گذاری از فاش کردن تبه کاری دیگران
There is nothing to it .
U
هیچ کاری ندارد ( بسیار آسان است )
There is no reason to do something
U
دلیلی وجود ندارد که کاری انجام شود.
how about
<idiom>
برای ارائه پشنهاد یا جویا شدن نظر دیگران در مورد چیزی یا کاری استفاده می شود
diskless workstation
U
ایستگاه کاری که درایو دیسکی برای ذخیره داده ندارد
freethinkers
U
کسی که دارای فکر ازاد است وبمذهب کاری ندارد
freethinker
U
کسی که دارای فکر ازاد است وبمذهب کاری ندارد
in the f.
U
درزندگی
encroachments
U
تخطی به حقوق دیگران یا سرزمین دیگران
encroachment
U
تخطی به حقوق دیگران یا سرزمین دیگران
To attain a high position in life.
U
درزندگی بجایی رسیدن
collectivist
U
هواخواه اصول اجتماعی درزندگی
collectivism
U
اجرای اصول اشتراکی درزندگی
offstage
U
خارج از صحنه نمایش درزندگی خصوصی
He that blows in the dust fills his eyes.
<proverb>
U
کسى که شرم ندارد وجدان هم ندارد.
There is no point in it . It doest make sense . It is meaningless.
U
معنی ندارد ! ( مورد و مناسبت ندارد )
he is second to none
U
دومی ندارد بالادست ندارد
torches
U
کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
torched
U
کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
torch
U
کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
to know the ropes
U
راههای کاری را بلد بودن لم کاری رادانستن
blow torch
U
کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
torching
U
کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
stringing
U
خطوط خاتم کاری و منبت کاری
pence for any thing
U
میل بچیزی یا کاری یااستعدادبرای کاری
rest
U
دیگران
rests
U
دیگران
glid
U
تذهیب کاری
[در زمینه فرش بوسیله نخ طلا، نقره و یا جواهرات. نوعی از این تذهیب کاری به صوفی بافی معروف است.]
regard for others
U
واهمه از دیگران
asides
U
جدااز دیگران
aside
U
جدااز دیگران
et al
U
مخفف و دیگران
regard for others
U
ملاحظه دیگران
regrad for others
U
ملاحظه دیگران
regard for others
U
رعایت دیگران
What do the others say?
U
دیگران چه می گویند؟
under one's belt
<idiom>
U
استفاده از تجارب دیگران
mind reader
U
کاشف افکار دیگران
steal one's thunder
<idiom>
U
قاپیدن کلام دیگران
infringement on others rights
U
تخطی به حقوق دیگران
take after
<idiom>
U
مثل دیگران رفتارکردن
prevenance
U
توجه باحتیاجات دیگران
prepotent
U
نیرومندتر از دیگران غالب
infringer
U
متخطی به حقوق دیگران
one-upmanship
<idiom>
U
توانایی سر بودن از دیگران
breaches
U
تجاوز به حقوق دیگران
breach
U
تجاوز به حقوق دیگران
breached
U
تجاوز به حقوق دیگران
mind reading
U
کشف افکار دیگران
individualizes
U
از دیگران جدا کردن
individualises
U
از دیگران جدا کردن
individualizing
U
از دیگران جدا کردن
individualized
U
از دیگران جدا کردن
individualize
U
از دیگران جدا کردن
to live at the expense of society
U
بار دیگران شدن
an outrage upon justice
U
پایمال سازی حق دیگران
dummy
U
الت دست دیگران
individualised
U
از دیگران جدا کردن
draw away
U
دیگران را پست سرگذاشتن
to pull the strings
U
دیگران را الت قراردادن
mind readers
U
کاشف افکار دیگران
spoiler
U
محل عیش دیگران
vicarious saccifice
U
خودش به جای دیگران
spoilsman
U
محل عیش دیگران
individualising
U
از دیگران جدا کردن
as a warning to others
U
برای عبرت دیگران
dummies
U
الت دست دیگران
scapegoat
کسی که قربانی دیگران شود
scapegoat
کسی را قربانی دیگران کردن
to trespass
U
بحقوق دیگران تجاوز کردن
scapegoats
U
کسیکه قربانی دیگران شود
i do not know;try the others
U
من نمیدانم ببینید دیگران میمانند یا نه
splurge
U
ریخت وپاش به رخ دیگران کشیدن
ghost writer
U
کسیکه بجای دیگران چیزمینویسد
ghost-writer
U
کسیکه بجای دیگران چیزمینویسد
Pry not into the affair of others.
<proverb>
U
در کار دیگران مداخله مکن .
ghost-writers
U
کسیکه بجای دیگران چیزمینویسد
To pick other peoples brains.
U
از افکار دیگران استفاده کردن
interlope
U
پادرمیان کار دیگران گذاردن
proportion
U
اندازه چیزی در برابر با دیگران
splurging
U
ریخت وپاش به رخ دیگران کشیدن
to mack i. about a person
U
در باره کسی از دیگران جویاشدن
splurged
U
ریخت وپاش به رخ دیگران کشیدن
run away with
<idiom>
U
سربودن ،بهتراز دیگران بودن
splurges
U
ریخت وپاش به رخ دیگران کشیدن
blazing star
U
هرچیزی که موردتوجه دیگران باشد
to be the odd one out
<idiom>
U
نامشابه
[دیگران در گروهی]
بودن
To put ones nose into other peoples affairs .
U
درکار دیگران فضولی کردن
draw away
U
جلوتر از دیگران حرکت کردن
competition clause
U
شرط ممانعت از دخول دیگران
scapegoats
U
کسی راقربانی دیگران کردن
to i. upo other's rights
U
بحقوق دیگران تجاوز کردن
john aleay jones
U
جان که نام دیگران جوتراست
to break the ice
U
دیگران شکل ابتدائی رانداشتن
to put in a piece of work
U
بخشی از کار دیگران را انجام دادن
plagiarizes
U
اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
to throw one's lot
U
با بخت یا سهم دیگران شریک شدن
upstaging
U
توجه دیگران را به خود جلب کردن
upstages
U
توجه دیگران را به خود جلب کردن
you said it/you can say that again
<idiom>
U
نشان دادن موفقیت با نظریه دیگران
have a way with
<idiom>
U
تحت نفوذ قرار دادن دیگران
plagiarizing
U
اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
upstaged
U
توجه دیگران را به خود جلب کردن
To lay one self open to ridicule .
U
خودراآلت دست ومسخره دیگران قراردادن
to interject a remark
U
سخنی را در میان سخن دیگران گفتن
plagiarize
U
اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
peeping Tom
<idiom>
U
کسی که به پنجره دیگران نگاه میکند
oddball
<idiom>
U
کسی که رفتارش با دیگران فرق میکند
plagiarising
U
اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
plagiarized
U
اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
plagiarised
U
اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
plagiarises
U
اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
sadist
U
کسیکه از زجر دیگران لذت میبرد
spoilsports
U
کسی که عیش دیگران را منغص میکند
plagiary
U
سارق اثار ادبی و هنری دیگران
cool one's heels
<idiom>
U
به علت بی ادبی دیگران منتظر ماندن
spoilsport
U
کسی که عیش دیگران را منغص میکند
spoilsport
U
کسیکه بازی دیگران را خراب میکند
spoilsports
U
کسیکه بازی دیگران را خراب میکند
plagiarist
U
اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
claptrap
U
سخنی که برای ستایش دیگران بگویند
copiers
U
مقلد شیوه دیگران درخط وانشاء
copier
U
مقلد شیوه دیگران درخط وانشاء
Be quiet so as not to wake the others.
U
ساکت باشید تا دیگران را بیدار نکنید.
rain on someone's parade
<idiom>
U
برنامه های دیگران را مختل کردن
poked
U
سکه زدن فضولی در کار دیگران
poking
U
سکه زدن فضولی در کار دیگران
pokes
U
سکه زدن فضولی در کار دیگران
sadistically
U
کسیکه اززجر دیگران لذت میبرد
sadistic
U
کسیکه اززجر دیگران لذت میبرد
poke
U
سکه زدن فضولی در کار دیگران
She is more culpable than the others.
U
او
[زن]
بیشتر از دیگران گناه کار
[مقصر]
است.
cats paw
U
الت دست دیگران گره پنجه گربهای
self enforcing
U
دارای قدرت تحمیل اراده خودبر دیگران
exclucivism
U
بیمیلی بداخل کردن دیگران درحلقه خود
parrotry
U
بازگویی سخن دیگران مانندطوطی یا ازراه چاپلوسی
His happiness consists in helping others.
U
خوشبختی او در این است که به دیگران کمک کند.
to herd with other people
U
با مردم دیگر پیوستن درگروه دیگران درامدن
Schadenfreude
U
لذتی که شخصی از رنج کشیدن دیگران میبرد
ignores
U
تشخیص ندان یا انجام ندادن آنچه دیگران می گویند
sported
U
پوشیدن وبرخ دیگران کشیدن ورزش وتفریح کردن
sports
U
پوشیدن وبرخ دیگران کشیدن ورزش وتفریح کردن
ignored
U
تشخیص ندان یا انجام ندادن آنچه دیگران می گویند
ignore
U
تشخیص ندان یا انجام ندادن آنچه دیگران می گویند
noctule
U
یکجور شب کور در انگلستان که از همه شبکورهای دیگران کشوربزرگتراست
totaquine
U
داروی ضد مالاریا مرکب ازگنه گنه وترکیبات دیگران
sport
U
پوشیدن وبرخ دیگران کشیدن ورزش وتفریح کردن
totaquina
U
داروی ضد مالاریا مرکب ازگنه گنه وترکیبات دیگران
pestiferously
U
چنانکه برای اخلاق دیگران زیان اور باشد
ignoring
U
تشخیص ندان یا انجام ندادن آنچه دیگران می گویند
there is no style about her
U
ندارد
there is no limit to it
U
حد ندارد
it does not weigh with me
U
ندارد
flicker free
U
ی ندارد
he is not of that stamp
U
را ندارد
These pants do not look any different than the others.
U
به نظر نمی آید که این شلوار از دیگران متفاوت باشد.
Eavesdrop
U
فالگوش ایستادن، استراق سمع کردن، یواشکی حرفهای دیگران را شنیدن
interlopers
U
کسیکه در کار دیگران مداخله میکندوایشان را ازسودبردن بازمی دارد
interloper
U
کسیکه در کار دیگران مداخله میکندوایشان را ازسودبردن بازمی دارد
echolalia
U
تکرار و تقلید سخنان دیگران که گاهی نوعی مرض میشود
fast talker
<idiom>
U
گوینده خوب کسی است که بتواند دیگران متقاعد کند
livery stable
U
اصطبل مخصوص کرایه دادن اسب یا نگاهداری اسبهای دیگران
I wanted to go camping but the others quickly ruled out that idea.
U
من می خواستم به کمپینگ بروم اما دیگران سریع ردش کردند.
he has no manners
U
اداب ندارد
Nothing is quite impossible.
U
کارنشد ندارد
It is o. k . ( all right ) . it doesent matter .
U
عیب ندارد
It is no trouble at all.
U
زحمتی ندارد
no matter
U
اهمیت ندارد
no object
U
اهمیت ندارد
hadn't
U
ندارد نبایستی
there is no limit to it
U
اندازه ندارد
Don’t mention it.
U
قابلی ندارد.
he has an a. to grind
U
غرضی ندارد
he has no excuse what
U
عذری ندارد
dont mention it
U
اهمیت ندارد
his hat cover his fanily
U
هیچکس را ندارد
it does not matter
U
اهمیت ندارد
he is out of huomor
U
دماغ ندارد
it is well enough
U
عیبی ندارد
it lacks soul
U
روح ندارد
No problem at all. It is quite all right .
U
مانعی ندارد
She has no axe to grind . She doesnt mean anything .
U
مقصودی ندارد
it is of no weight
U
قدرواهمیتی ندارد
he has no temperature to day
U
امروز تب ندارد
he has nostomach for the fight
U
سر دعوا ندارد
he has nothing of his own
U
چیزی ندارد
it is nothing new
U
تازگی ندارد
he hasno notion of going
U
سر رفتن ندارد
it is nothing out of the way
U
غرابتی ندارد
building block
U
واحد مستقل که میتواند با دیگران ترکیب شود و یک سیستم تشکیل دهد
building blocks
U
واحد مستقل که میتواند با دیگران ترکیب شود و یک سیستم تشکیل دهد
to pound the filed
U
غیر قابل عبور کردن ازحصاری که برای دیگران غیرقابل عبوراست
to bring somebody into line
U
زور کردن کسی که خودش را
[به دیگران]
وفق بدهد یا هم معیار بشود
Wise men learn by other mens mistakes;fools by the.
<proverb>
U
مردم عاقل از اشتباهات دیگران درس مى گیرند جاهلان از خطاهاى خود .
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com