English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 15 (8826 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
poked U سیخونک
poked U ضربت با چیز نوک تیز
poked U فشار با نوک انگشت حرکت
poked U سکه
poked U سکه زدن فضولی در کار دیگران
poked U سیخ زدن
poked U بهم زدن
poked U هل دادن سقلمه زدن
poked U کنجکاوی کردن بهم زدن اتش بخاری
poked U زدن
poked U اماس
poked U هل دادن
poked U دستور کامپیوتر که ورودی را در حافظه اضافه میکند با نوشتن یک عدد در آدرس در حافظه
poked U فرمان ذخیره قسمتی ازاطلاعات در یک مکان بخصوص
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
He poked the mouse with his finger to see if it was still alive. U او [مرد] با انگشتش موش را سیخونک زد تا ببیند که آیا هنوز زنده بود یا نه.
Recent search history Forum search
1Poked back
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com