Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
interplant
U
کاشتن درختهای جوان بین درختان دیگر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
line out
U
قلمه درختان رادراوردن وبصورت خط منظمی کاشتن
[be]
no chicken
U
دیگر جوان نبودن
He is not young anymore.
U
او
[مرد]
دیگر جوان ن
[یست]
.
forests
U
تعداد درختهای ساختار داده متصل
forest
U
تعداد درختهای ساختار داده متصل
younker
U
نجیب زاده جوان جوان سلحشور
yonker
U
نجیب زاده جوان جوان سلحشور
princock
U
جوان ژیگولو جوان جلف
princox
U
جوان ژیگولو جوان جلف
foliage
U
برگ درختان
silva
U
درختان جنگلی
shaw
U
ردیف درختان
vinedresser
U
باغبان درختان مو
evergreen trees
U
درختان همیشه سبز
bast
U
پوست لیفی درختان
roble
U
انواع درختان کاج
deforestation
U
قطع درختان جنگلی
canker
U
یکجورافت درختان میوه
pomona
U
الهه درختان میوه
whitewood
U
درختان چوب سفید
sylva
U
درختان جنگلی یک ناحیه
metasequoia
U
انواع درختان برگریزکاج
cankers
U
یکجورافت درختان میوه
plants
U
کاشتن
plant
U
کاشتن
inseminating
U
کاشتن
put in
<idiom>
U
کاشتن
embed
U
کاشتن
embeds
U
کاشتن
implantation
U
کاشتن
grow
U
کاشتن
insemination
U
کاشتن
grows
U
کاشتن
plantations
U
کاشتن
inseminate
U
کاشتن
inseminated
U
کاشتن
plantation
U
کاشتن
inseminates
U
کاشتن
The trees give a pleasant shade .
U
درختان سایه قشنگه می اندازد
acorns
U
میوهء تیرهء درختان بلوط
acorn
U
میوهء تیرهء درختان بلوط
topiary
U
مربوط بارایش وتزئین درختان
disseminate
U
تخم کاشتن
disseminates
U
تخم کاشتن
disseminated
U
تخم کاشتن
disseminating
U
تخم کاشتن
dibble
U
نشاء کاشتن
logjam
U
انباشتگی تنهی درختان بریده شده در رودخانه
woodlot
U
منطقه ممنوعه در جنگل برای رشد درختان
pine barren
U
زمین شن زارکه درختان کاج وصنوبردران میرویند
egger
U
یکجورپروانه که نوزادش برگ درختان رازیان میرساند
paulownia
U
جنسی از درختان کوچک چین از خانواده گل خوک
defoliants
U
مواد از بین برنده برگ وسبزینه درختان
defoliating agent
U
عامل از بین برنده برگ وسبزینه درختان
gutta percha
U
هیدرو کربن صمغ گیاهی درختان مختلف
wind shake
U
تکان سخت درختان جنگل در اثر طوفان
farm
U
کاشتن زراعت کردن در
implant
U
فرو کردن کاشتن
implanted
U
فرو کردن کاشتن
farmed
U
کاشتن زراعت کردن در
implanting
U
فرو کردن کاشتن
implants
U
فرو کردن کاشتن
seed
U
تخم ریختن کاشتن
farms
U
کاشتن زراعت کردن در
seeds
U
تخم ریختن کاشتن
repot
U
در گلدان بزرگتر کاشتن
to plant out
U
درفاصلههای معین کاشتن
husbands
U
شخم زدن کاشتن
husband
U
شخم زدن کاشتن
plant out
U
در فواصل معین کاشتن
repots
U
در گلدان بزرگتر کاشتن
repotting
U
در گلدان بزرگتر کاشتن
repotted
U
در گلدان بزرگتر کاشتن
girdler
U
حشرهای که پوست درختان رابطور کمربندی سوراخ میکند0
undergrowth
U
بوته ها و درختان کوچکی که زیر گیاه بزرگتری میروید
To sow the seeds of discrord.
U
تخم نفاق ودشمنی کاشتن
tree
U
شجره النسب درخت کاشتن
dibber
U
بیل تخم کاری کاشتن
to sow wind and reap whirlwind
U
تخم بد کاشتن ومیوه بدترگرفتن
tills
U
زمین را کاشتن دخل پول
signal area
U
منطقه کاشتن علایم درفرودگاه
intertill
U
در بین ردیفهای محصول کاشتن
till
U
زمین را کاشتن دخل پول
to plant out
U
از گلدان در اوردن ودرزمین کاشتن
overpot
U
در گلدان زیاد بزرگ کاشتن
a corduroy road
U
جاده باتلاقی
[که کنده های درختان را بصورت اریب در آن می چینند.]
tree surgeon
U
ویژه گر برش و قطع بخشهای بیماری زده یا پوسیده درختان
dan layers
U
شناوه مخصوص کاشتن بویه راهنما
citriculture
U
کاشتن مرکبات مانند لیمووپرتقال وغیره
chips
U
قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است
chip
U
قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است
otherwise
<adv.>
U
به ترتیب دیگری
[طور دیگر]
[جور دیگر]
defoliant
U
گرد یا مایعی که روی درختان میریزند که درخت برگ ریزان کند
flame tree
U
درختان وبوته هاییکه دارای گلهای درخشان اتشی یا زرد رنگ هستند
dendrochronology
U
دوران شناسی و مطالعه قدمت محیط از روی حلقههای متشکله در چوب درختان
lay
U
کاشتن مین نشانه روی جنگ افزار به هدف
lays
U
کاشتن مین نشانه روی جنگ افزار به هدف
youth
U
جوان
molls
U
زن جوان
moll
U
زن جوان
youths
U
جوان
lass
U
زن جوان
lasses
U
زن جوان
dell
U
زن جوان
dells
U
زن جوان
frying
U
جوان
fries
U
جوان
young persons
U
جوان
fry
U
جوان
beardless
U
جوان
young
U
جوان
callan
U
جوان
younger
U
جوان
callant
U
جوان
adolescent
U
جوان
adolescents
U
جوان
juvenescent
U
نو جوان
yoth
U
جوان
conversions
U
وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
conversion
U
وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
reference
U
نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
references
U
نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
youngish
U
جوان وار
nags
U
اسب جوان
young smith
U
اسمیت جوان
trull
U
دختر جوان
gigolos
U
جوان جلف
yong lion
U
شیر جوان
nagged
U
اسب جوان
immature soil
U
خاک جوان
youngish
U
نسبتا جوان
swain
U
جوان روستایی
youthful
U
جوان باطراوت
gigolo
U
جوان جلف
young and old
U
پیر و جوان
floozy
U
زن جوان بوالهوس
ephebophilia
U
جوان خواهی
young population
U
جمعیت جوان
punk
U
جوان ولگرد
punks
U
جوان ولگرد
nag
U
اسب جوان
to die young
U
جوان مردن
juvenescent
U
جوان شونده
rejuvenation
U
جوان سازی
snot
U
جوان گستاخ
lionet
U
شیر جوان
puss
U
دخترک زن جوان
peachick
U
جوان خودفروش
beau
U
جوان شیک
juvenescent
U
تازه جوان
playboys
U
جوان دخترباز
playboys
U
جوان عیاش
insenescible
U
همیشه جوان
playboy
U
جوان دخترباز
boyo
U
پسربچه جوان
playboy
U
جوان عیاش
some other time
U
دفعه دیگر
[وقت دیگر]
tunnelling
U
روش بستن یک بسته داده از یک نوع شبکه دربسته دیگر به طوری که روی شبکه دیگر و ناسازگار قابل ارسال باشد
rejuvenates
U
دوباره جوان کردن
sowed
U
ماده خوک جوان
sow
U
ماده خوک جوان
rejuvenating
U
دوباره جوان کردن
rejuvenated
U
دوباره جوان کردن
rejuvenate
U
دوباره جوان کردن
rejuvenation
U
دوباره جوان سازی
cora
U
[سر ستونی در شکل زن جوان]
to wear one's years well
U
خوب ماندن جوان
hooligan
U
جوان اوباش صفت
hooligans
U
جوان اوباش صفت
sows
U
ماده خوک جوان
yoth
U
شخص جوان جوانمرد
skipjack
U
جوان ژیگولووخود نما
rejuvenesce
U
دوباره جوان شدن
juvenescence
U
حالت جوان شدن
filly
U
دختر شوخ و جوان
rejuveoize
U
دوباره جوان شدن
fillies
U
دختر شوخ و جوان
rejuveoize
U
دوباره جوان کردن
young turk
U
افسر جوان افراطی
agerasia
U
پیر جوان نما
youth
U
شباب شخص جوان
youths
U
شباب شخص جوان
he was otherwise ordered
U
جور دیگر مقدر شده بود سرنوشت چیز دیگر بود
yuppie
U
جوان تحصیل کرده و پر - درآمد
kitty
U
دختر جوان زن سبک و جلف
kitties
U
دختر جوان زن سبک و جلف
chaperon
U
همراه دختران جوان رفتن
chaperon
U
نگهبان یاملازم خانمهای جوان
maid
U
دوشیزه یا زن جوان پیشخدمت مونث
maids
U
دوشیزه یا زن جوان پیشخدمت مونث
She doesnt like that young man.
U
از آن جوان خوشش نمی آید
You are 5 years younger than me.
U
شما ۵ سال جوان تر از من هستید.
sylphid
U
زن جوان وزیبا وباریک اندام
yuppies
U
جوان تحصیل کرده و پر - درآمد
narcissus
U
جوان رعنایی که عاشق تصویرخودشد
gill flirt
U
زن جوان سبک وهرزه دخترول
cocotte
U
زن جوان بد اخلاق وجلف هرزه
spring chicken
<idiom>
U
شخص جوان (بصورت منفی)
sweetbread
U
تیموس حیوانات جوان دنبلان
johnny
U
جوان ژیگولو و خوشگذران پاسبان
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com