English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
field shop U کارگاه صحرایی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
bleacher U صندلیهای چند ردیفی صحرایی نیمکتهای اموزشی صحرایی
resident engineer U مهندس مقیم در کارگاه ساختمانی یا نماینده مهندس مشاور در کارگاه
campestral U صحرایی
outdoor U صحرایی
field stockade U ذخایر صحرایی
field army U ارتش صحرایی
field atrillery U توپخانه صحرایی
field exercise U خدمات صحرایی
field exercise U تمرین صحرایی
field glass U دوربین صحرایی
field gun U توپ صحرایی
fieldartillery U توپخانه صحرایی
field kitchen U اشپزخانه صحرایی
field work U کار صحرایی
field maintenance U نگهداری صحرایی
oat U جو صحرایی یولاف
field wire U سیم صحرایی
field notes U یادداشتهای صحرایی
field radio U بی سیم صحرایی
field ration U جیره صحرایی
field laboratory U ازمایشگاه صحرایی
field archery U تیراندازی صحرایی
fiedl fortifications U استحکامات صحرایی
vole U موش صحرایی
field glasses U عینک صحرایی
latrine U توالت صحرایی
crab apple U سیب صحرایی
crab apples U سیب صحرایی
voles U موش صحرایی
bindweed U نیلوفر صحرایی
abutilon U خطمی صحرایی
cans U مستراح صحرایی
canning U مستراح صحرایی
good king U اسفناج صحرایی
good henry U اسفناج صحرایی
english mercury U اسفناج صحرایی
drumhead court martial U محاکمه صحرایی
corn parsley U جعفری صحرایی
corn mayweed U بابونه صحرایی
caracal U گربه صحرایی
can U مستراح صحرایی
field shop U تعمیرگاه صحرایی
fieldmice U موش صحرایی
fieldmouse U موش صحرایی
orienteering U مسابقهی دو صحرایی
prison camp U زندان صحرایی
prison camps U زندان صحرایی
rat U موش صحرایی
field hospitals U بیمارستان صحرایی
field hospital U بیمارستان صحرایی
call boxes U تلفن صحرایی
outsentry U پاسدار صحرایی
pavilions U چادر صحرایی
pavilion U چادر صحرایی
mentha piperita U نعناع صحرایی
ratton U موش صحرایی
gerbils U موش صحرایی
gerbil U موش صحرایی
scabiosa U مامیثای صحرایی
artillery U توپخانه صحرایی
landrail U ابچلیک صحرایی
gerbille U موش صحرایی
call box U تلفن صحرایی
out guard U گشتی صحرایی
industrial unit U کارگاه
detectives U کارگاه
detective U کارگاه
atelier U کارگاه
engineering workshop U کارگاه
sculptoris U کارگاه
shopboard U کارگاه
workshops U کارگاه
establishment U کارگاه
workhouses U کارگاه
plants U کارگاه
workhouse U کارگاه
shops U کارگاه
sculptors U کارگاه
shopped U کارگاه
establishments U کارگاه
shop U کارگاه
plant U کارگاه
fielded U کارگاه
fields U کارگاه
field U کارگاه
sculptor U کارگاه
workshop U کارگاه
field arrow U تیرهای تیراندازی صحرایی
fieldpiece U تفنگ یا توپ صحرایی
field U زمینه رزمی صحرایی
field round U یک دور تیراندازی صحرایی
fielded U زمینه رزمی صحرایی
hudson seal U خز موش صحرایی امریکا
fields U زمینه رزمی صحرایی
dodders U کتان صحرایی لرزیدن
field manual U ائین نامه صحرایی
field officer U افسر عملیات صحرایی
tare U ویسیای صحرایی ماشک
hunter's round U نوعی مسابقه صحرایی
convertible table U میز صحرایی تا شونده
dodder U کتان صحرایی لرزیدن
studios U کارگاه هنری
looms U کارگاه بافندگی
plant U تجهیزات کارگاه
loomed U کارگاه بافندگی
looming U کارگاه بافندگی
studio U کارگاه کارخانه
loom U کارگاه بافندگی
site manager U رئیس کارگاه
smith's shop U کارگاه اهنگری
manufactory U کاردستی کارگاه
welding shop U کارگاه جوشکاری
job office U دفتر کارگاه
milling shop U کارگاه فرزکاری
works inspector U بازرس کارگاه
cottage industries U کارگاه خانگی
lathe shop U کارگاه تراشکاری
plants U تجهیزات کارگاه
cottage industry U کارگاه خانگی
site clearance U تخلیه کارگاه
exhaust fan U هواکش کارگاه
deadman U کارگاه برفی
carpet workshop U کارگاه قالیبافی
artist's workshop studio U کارگاه هنری
production U فرآورده کارگاه
automatic turning shop U کارگاه تراشکاری
atelier U کارگاه هنری
engineering workshop U کارگاه صنعتی
shops U کارگاه تعمیرگاه
site U کارگاه ساختمانی
assembly shop U کارگاه مونتاژ
studio U کارگاه هنری
shop U کارگاه تعمیرگاه
building sites U کارگاه ساختمانی
studios U کارگاه کارخانه
pilot plant U کارگاه نمونه
building site U کارگاه ساختمانی
shopped U کارگاه تعمیرگاه
sites U کارگاه ساختمانی
sited U کارگاه ساختمانی
field radio U رادیوی قابل حمل صحرایی
field operating U فعال درصحرا رده صحرایی
lemming U موش صحرایی قطب شمال
coyote U گرگ صحرایی امریکای شمالی
land girl n U دختری که کارهای صحرایی میکرد
field commands U یکانهای صحرایی فرماندهیهای رزمی
coyotes U گرگ صحرایی امریکای شمالی
lemmings U موش صحرایی قطب شمال
hock U گیاهان پنیرک شاهدانه صحرایی
pullery U کارگاه پوست تراشی
shipyard U کارگاه کشتی سازی
workroom U اتاق کار کارگاه
sweatshop U کارگاه بهره کشی
storage pile U انبار مصالح در کارگاه
winding shop U کارگاه سیم پیچی
sweatshops U کارگاه بهره کشی
plant records U امار تجهیزات کارگاه
plant U محل کارخانه یا کارگاه
workshops U اتاق کار کارگاه
machine shop U کارگاه محاسبات ماشینی
acid restoring plant U کارگاه بازیابی اسید
molding shop U کارگاه قالب گیری
ball joint vise U گیره ساچمهای کارگاه
acid recovery plant U کارگاه بازیابی اسید
plants U محل کارخانه یا کارگاه
workshop U اتاق کار کارگاه
pattern shop U کارگاه مدل سازی
shipyards U کارگاه کشتی سازی
electroplating shop U کارگاه عملیات گالوانیزهای
field events U ورزش قهرمانی میدانی مسابقات صحرایی
fieldwork U کارهای صحرایی :زمین پیمایی ومانندان
field event U ورزش قهرمانی میدانی مسابقات صحرایی
ess U دو پیچ در سمت مخالف درمسیر صحرایی
peafowl U قوقاول بزرگ صحرایی جنوب اسیا
out door U صحرایی در هوای ازاد انجام شده
pouring bay U کارگاه کوچک ریخته گری
craftshop U کارگاه هنرهای دستی تفریحی
forges U ساختن کوره یا کارگاه اهنگری
forge U ساختن کوره یا کارگاه اهنگری
maintenance shop U کارگاه تعمیر و نگهداری تعمیرگاه
ex works U تحویل در کنار کارگاه یاکارخانه
on site concrete U بتن ساخته شده در کارگاه
mix in place U تهیه بتن در خود کارگاه
steeplechases U اسب دوانی باپرش از مانع اسبدوانی صحرایی
field expedient U روشهای اضطراری اخراجات در صحرا تدابیر صحرایی
steeplechase U اسب دوانی باپرش از مانع اسبدوانی صحرایی
equestrian events U مسابقه کنترل اسب و پرش درمسافت صحرایی
stances U طرزایستادن در مقابل حریف بوکس کارگاه
stance U طرزایستادن در مقابل حریف بوکس کارگاه
hauling U فاصله حمل مصالح ساختمانی تا کارگاه
dockyard U کارگاه کشتی سازی shipyard : syn
hauls U فاصله حمل مصالح ساختمانی تا کارگاه
dockyards U کارگاه کشتی سازی shipyard : syn
hauled U فاصله حمل مصالح ساختمانی تا کارگاه
haul U فاصله حمل مصالح ساختمانی تا کارگاه
cross country U خارج از جاده وشارع اصلی در فضاهای بازدهات صحرایی
haul road U راه مخصوص حمل مصالح ساختمانی به کارگاه
lithography U کارگاه تهیه فیلم و زینک کتاب و مجله
fitting shop U کارگاهی که در انجا اجزای ماشین را سوار میکنند کارگاه مونتاژ
bench check U کارگاه مجهز به دستگاههای ازمایشی علامت نقطه بازرسی نقشه برداری
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com