Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 210 (24 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
to pull off something
[contract, job etc.]
U
چیزی را تهیه کردن
[تامین کردن]
[شغلی یا قراردادی]
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
outline
U
مختصر یا خلاصه چیزی را تهیه کردن
outlined
U
مختصر یا خلاصه چیزی را تهیه کردن
outlines
U
مختصر یا خلاصه چیزی را تهیه کردن
outlining
U
مختصر یا خلاصه چیزی را تهیه کردن
finance
U
بودجه چیزی را تهیه کردن
financed
U
بودجه چیزی را تهیه کردن
finances
U
بودجه چیزی را تهیه کردن
financing
U
بودجه چیزی را تهیه کردن
preparative
U
تدارکی مربوط به تهیه کردن چیزی
Other Matches
skeletonizer
U
تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
laying up
U
تهیه کردن سر پل دریایی تهیه سرپل ساحلی
quadruplication
U
تهیه چیزی درچهارنسخه
copied
U
تهیه نمونه اولیه از هر چیزی فرمان COPY در سیستم عامل DOS
copy
U
تهیه نمونه اولیه از هر چیزی فرمان COPY در سیستم عامل DOS
copying
U
تهیه نمونه اولیه از هر چیزی فرمان COPY در سیستم عامل DOS
copies
U
تهیه نمونه اولیه از هر چیزی فرمان COPY در سیستم عامل DOS
purveying
U
تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purveyed
U
تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purvey
U
تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purveys
U
تهیه کردن سورسات تهیه کردن
to watch something
U
مراقب
[چیزی]
بودن
[توجه کردن به چیزی]
[چیزی را ملاحظه کردن]
to stop somebody or something
U
کسی را یا چیزی را نگاه داشتن
[متوقف کردن]
[مانع کسی یا چیزی شدن]
[جلوگیری کردن از کسی یا از چیزی]
extensions
U
طولانی تر کردن چیزی .افزودن چیزی به چیزی دیگر برای طولانی تر کردن آن
extension
U
طولانی تر کردن چیزی .افزودن چیزی به چیزی دیگر برای طولانی تر کردن آن
to portray somebody
[something]
U
نمایش دادن کسی یا چیزی
[رل کسی یا چیزی را بازی کردن]
[کسی یا چیزی را مجسم کردن]
purvey
U
تهیه اذوقه تهیه سورسات
purveying
U
تهیه اذوقه تهیه سورسات
purveys
U
تهیه اذوقه تهیه سورسات
purveyed
U
تهیه اذوقه تهیه سورسات
schematize
U
بصورت برنامه دراوردن طرح یا نقشهای تهیه کردن ابتکار کردن
pre engage
U
ازپیش برای خود تهیه کردن تعهد قبلی کردن
castellation
U
تهیه استحکامات تدافعی سنگربندی کردن مستحکم کردن
lay hands upon something
U
جای چیزی را معلوم کردن چیزی را پیدا کردن
to see something as something
[ to construe something to be something]
U
چیزی را بعنوان چیزی تفسیر کردن
[تعبیر کردن]
to regard something as something
U
چیزی را بعنوان چیزی تفسیر کردن
[تعبیر کردن]
catering
U
تهیه کردن
processes
U
تهیه کردن
catered
U
تهیه کردن
administered
U
تهیه کردن
process
U
تهیه کردن
cater
U
تهیه کردن
prepare
U
تهیه کردن
administers
U
تهیه کردن
blends
U
تهیه کردن
prepares
U
تهیه کردن
preparing
U
تهیه کردن
blend
U
تهیه کردن
procure
U
تهیه کردن
procured
U
تهیه کردن
caters
U
تهیه کردن
administer
U
تهیه کردن
procures
U
تهیه کردن
procuring
U
تهیه کردن
provision
U
تهیه کردن
administering
U
تهیه کردن
provide
U
تهیه کردن
supplying
U
تهیه کردن
affords
U
تهیه کردن
affording
U
تهیه کردن
afforded
U
تهیه کردن
supplied
U
تهیه کردن
to find in
U
تهیه کردن
supply
U
تهیه کردن
afford
U
تهیه کردن
provides
U
تهیه کردن
back up
U
کپی پشتیبان تهیه کردن پشتیبانی کردن
orchestrating
U
هماهنگ و موزون کردن ارکست تهیه کردن
orchestrate
U
هماهنگ و موزون کردن ارکست تهیه کردن
orchestrates
U
هماهنگ و موزون کردن ارکست تهیه کردن
orchestrated
U
هماهنگ و موزون کردن ارکست تهیه کردن
back-up
U
کپی پشتیبان تهیه کردن پشتیبانی کردن
to depict somebody or something
[as something]
U
کسی یا چیزی را بعنوان چیزی توصیف کردن
[وصف کردن]
[شرح دادن ]
[نمایش دادن]
to appreciate something
U
قدر چیزی را دانستن
[سپاسگذار بودن]
[قدردانی کردن برای چیزی]
modifies
U
تغییر داده چیزی یا مناسب استفاده دیگر کردن چیزی
modify
U
تغییر داده چیزی یا مناسب استفاده دیگر کردن چیزی
modifying
U
تغییر داده چیزی یا مناسب استفاده دیگر کردن چیزی
enable
U
تهیه کردن برای
processes
U
تهیه و تولید کردن
harnessed
U
اشیاء تهیه کردن
to lay in a stock
U
موجودی تهیه کردن
harness
U
اشیاء تهیه کردن
effigy
U
تمثال تهیه کردن
extemporize
U
فورا تهیه کردن
effigies
U
تمثال تهیه کردن
process
U
تهیه و تولید کردن
enabled
U
تهیه کردن برای
triplicate
U
در سه نسخه تهیه کردن
conserved
U
کنسرو تهیه کردن
harnessing
U
اشیاء تهیه کردن
conserve
U
کنسرو تهیه کردن
conserves
U
کنسرو تهیه کردن
gets
U
تهیه کردن فهمیدن
whomp up
U
بسرعت تهیه کردن
get
U
تهیه کردن فهمیدن
conserving
U
کنسرو تهیه کردن
extemporizes
U
فورا تهیه کردن
extemporized
U
فورا تهیه کردن
bills
U
تهیه کردن صورتحساب
extemporising
U
فورا تهیه کردن
extemporises
U
فورا تهیه کردن
extemporised
U
فورا تهیه کردن
bill
U
تهیه کردن صورتحساب
extemporizing
U
فورا تهیه کردن
getting
U
تهیه کردن فهمیدن
enables
U
تهیه کردن برای
program
U
برنامه تهیه کردن
preparation
U
تهیه کردن اتش
prearrange
U
قبلا تهیه کردن
preparations
U
تهیه کردن اتش
funded
U
تهیه وجه کردن
quadruplicate
U
در چهارنسخه تهیه کردن
programme
U
برنامه تهیه کردن
fund
U
تهیه وجه کردن
programmes
U
برنامه تهیه کردن
programs
U
برنامه تهیه کردن
enabling
U
تهیه کردن برای
covet
U
میل به تملک چیزی کردن طمع به چیزی داشتن
coveting
U
میل به تملک چیزی کردن طمع به چیزی داشتن
covets
U
میل به تملک چیزی کردن طمع به چیزی داشتن
correction
U
صحیح کردن چیزی تغییری که چیزی را درست میکند
to scramble for something
U
هجوم کردن با عجله برای چیزی
[با دیگران کشمکش کردن برای گرفتن چیزی]
drafts
U
تهیه کردن پیش نویس
scabble
U
زمخت وناصاف تهیه کردن
circumstantiate
U
امارات لازمه را تهیه کردن
aminister
U
تهیه کردن بکار بردن
to serve the city with water
U
اب برای شهر تهیه کردن
to raise funds
U
تهیه وجه یاسرمایه کردن
drafted
U
تهیه کردن پیش نویس
to provide for old age
U
برای پیری تهیه کردن
bosses
U
نقش برجسته تهیه کردن
bossed
U
نقش برجسته تهیه کردن
bossing
U
نقش برجسته تهیه کردن
boss
U
نقش برجسته تهیه کردن
to draw up
U
تهیه کردن درصف اوردن
mush
U
حریره اردذرت تهیه کردن
handwrite
U
نسخه خطی تهیه کردن
draft
U
تهیه کردن پیش نویس
think nothing of something
<idiom>
U
فراموش کردن چیزی ،نگران چیزی بودن
revictual
U
دوباره غذا یا خواربار تهیه کردن
financing
U
علم دارایی تهیه پول کردن
financed
U
علم دارایی تهیه پول کردن
finances
U
علم دارایی تهیه پول کردن
finance
U
علم دارایی تهیه پول کردن
develop
U
توسعه دادن وضعیت تهیه کردن
munition
U
تدارکات جنگ افزار تهیه کردن
develops
U
توسعه دادن وضعیت تهیه کردن
rectifies
U
درست کردن چیزی یاصحیح کردن چیزی
rectify
U
درست کردن چیزی یاصحیح کردن چیزی
sleep on it
<idiom>
U
به چیزی فکر کردن ،به چیزی رسیدگی کردن
rectified
U
درست کردن چیزی یاصحیح کردن چیزی
to give up
[to waste]
something
U
ول کردن چیزی
[کنترل یا هدایت چیزی]
see about (something)
<idiom>
U
دنبال چیزی گشتن ،چیزی را چک کردن
mekeready
U
تهیه واماده کردن فرم وصفحه و گراور
mekeready
U
وسایل تهیه کردن فرم وصفحه بندی
formulation
U
تهیه جمع اوری فرمول بندی کردن
finance
U
درکارهای مالی داخل شدن سرمایه تهیه کردن
procurement
U
تهیه و انجام خدمات و اماد تدارک کردن وسایل
furnishing
U
تهیه دیدن مجهز کردن دادن وسایل واماد
financing
U
درکارهای مالی داخل شدن سرمایه تهیه کردن
financed
U
درکارهای مالی داخل شدن سرمایه تهیه کردن
furnish
U
تهیه دیدن مجهز کردن دادن وسایل واماد
finances
U
درکارهای مالی داخل شدن سرمایه تهیه کردن
furnishes
U
تهیه دیدن مجهز کردن دادن وسایل واماد
bookings
U
نام نویسی و تهیه پرونده برای افراد ثبت نام کردن بلیط رزرو کردن
booking
U
نام نویسی و تهیه پرونده برای افراد ثبت نام کردن بلیط رزرو کردن
furnish
U
مزین کردن تهیه کردن
furnishes
U
مزین کردن تهیه کردن
furnishing
U
مزین کردن تهیه کردن
put out
U
تهیه کردن اشفته کردن
make
U
تهیه کردن طرح کردن
To make reservations. To book seats.
U
جا تهیه کردن ( رزرو کردن )
makes
U
تهیه کردن طرح کردن
to draw out
U
تهیه کردن طرح کردن
map compilation
U
تهیه نقشه جدید یا جمع اوری اطلاعات جدید برای تهیه نقشه
to mind somebody
[something]
U
اعتنا کردن به کسی
[چیزی]
[فکر کسی یا چیزی را کردن]
projection print
U
روش تهیه نقشه یا عکس بااستفاده از روش بزرگ کردن یا کوچک کردن فیلم یک عکس دیگر چاپ تصویری
fix
U
می کردن چیزی یا متصل کردن چیزی
fixes
U
می کردن چیزی یا متصل کردن چیزی
projection
U
سیستم تصویر در تهیه نقشه سیستم تهیه نقشه جات
projections
U
سیستم تصویر در تهیه نقشه سیستم تهیه نقشه جات
code
U
قانون بصورت رمز دراوردن مجموعه قانون تهیه کردن
conformal projection
U
نوعی سیستم تهیه نقشه بزرگ کردن یکنواخت نقشه
phototostat
U
رونوشت برداری بوسیله عکاسی دستگاه عکسبرداری ازاسناد رونوشت تهیه کردن
to concern something
U
مربوط بودن
[شدن]
به چیزی
[ربط داشتن به چیزی]
[بابت چیزی بودن]
map
U
نقشه برداری کردن تهیه نقشه نقشه کشی کردن
maps
U
نقشه برداری کردن تهیه نقشه نقشه کشی کردن
mapping
U
نقشه کشی کردن تهیه نقشه
flavorings
U
چیزی که برای خوش مزه کردن ومعطر کردن بکارمی رود
flavouring
U
چیزی که برای خوش مزه کردن ومعطر کردن بکارمی رود
flavourings
U
چیزی که برای خوش مزه کردن ومعطر کردن بکارمی رود
flavoring
U
چیزی که برای خوش مزه کردن ومعطر کردن بکارمی رود
lyophilization
U
خشک کردن چیزی بوسیله منجمد کردن ان در لوله هی خالی از هوا
prejudging
U
تصدیق بلا تصور درباره چیزی کردن پیشداوری کردن
prejudges
U
تصدیق بلا تصور درباره چیزی کردن پیشداوری کردن
prejudged
U
تصدیق بلا تصور درباره چیزی کردن پیشداوری کردن
prejudge
U
تصدیق بلا تصور درباره چیزی کردن پیشداوری کردن
to prescribe something
[legal provision]
U
چیزی را تعیین کردن
[تجویز کردن]
[ماده قانونی]
[حقوق]
to tarnish something
[image, status, reputation, ...]
U
چیزی را بد نام کردن
[آسیب زدن]
[خسارت وارد کردن]
[خوشنامی ، مقام ، شهرت ، ... ]
premeditate
U
قبلا فکر چیزی را کردن مطالعه قبلی کردن
fraise
U
نرده دار کردن دهانه چیزی را گشادتر کردن
to pirate something
U
چیزی را غیر قانونی چاپ کردن
[دو نسخه ای کردن]
refers
U
توجه کردن یا کار کردن یا نوشتن درباره چیزی
referred
U
توجه کردن یا کار کردن یا نوشتن درباره چیزی
refer
U
توجه کردن یا کار کردن یا نوشتن درباره چیزی
set loose
<idiom>
U
رها کردن چیزی که تو گفته بودی ،آزاد کردن
brief
U
خلاصه دعوی خواهان یا دفاع خوانده که به وسیله وکیل ایشان تهیه میشودیادداشتی که وکیل از روی ان در محکمه صحبت میکند وکیل کردن
briefest
U
خلاصه دعوی خواهان یا دفاع خوانده که به وسیله وکیل ایشان تهیه میشودیادداشتی که وکیل از روی ان در محکمه صحبت میکند وکیل کردن
briefed
U
خلاصه دعوی خواهان یا دفاع خوانده که به وسیله وکیل ایشان تهیه میشودیادداشتی که وکیل از روی ان در محکمه صحبت میکند وکیل کردن
briefer
U
خلاصه دعوی خواهان یا دفاع خوانده که به وسیله وکیل ایشان تهیه میشودیادداشتی که وکیل از روی ان در محکمه صحبت میکند وکیل کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com