Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
walking chair
U
چارچوب غلتک دار که کودکان دست خود را بدان گرفته راه رفتن می اموزند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
go cart
U
چارچوب غلتک داری که کودکان دست بدان گرفته راه رفتن میاموزند
leading string
U
ریسمانی که پیشتر کودکان رابوسیله ان راه رفتن می اموختند
patinated
U
جرم گرفته کبره گرفته
trundles
U
غلتک
calender
U
غلتک
sledge
U
غلتک
rollers
U
غلتک
roll
U
غلتک
rolls
U
غلتک
platen
U
غلتک
sledges
U
غلتک
trundle
U
غلتک
trundler
U
غلتک زن
trundl
U
غلتک
rolled
U
غلتک
roller
U
غلتک
trundling
U
غلتک
trundled
U
غلتک
rolls
U
غلتک زدن
rolled
U
غلتک زدن
feed roller
U
غلتک پیش بر
roll
U
غلتک زدن
calendering
U
غلتک زنی
steam roller
U
جاده کوب غلتک
tumbling barrel
U
غلتک مخصوص صیقل فلزات
rack
U
چارچوب
racked
U
چارچوب
racks
U
چارچوب
door set
U
در با چارچوب
wracked
U
چارچوب
wracks
U
چارچوب
door frame
U
چارچوب در
door case
U
چارچوب در
casing
U
چارچوب
door-frame
U
چارچوب در
quadrat
U
چارچوب
hake
U
چارچوب
door-case
U
چارچوب در
frame
U
چارچوب
to get into one's stride
<idiom>
U
روی غلتک افتادن
[اصطلاح روزمره]
wherunto
U
که بدان
thereunto
U
بدان
thereto
U
بدان
saw gate
U
چارچوب اره
threshold
U
استانه چارچوب
chassis frame
U
چارچوب شاسی
time frame
U
چارچوب زمانی
time frames
U
چارچوب زمانی
frameworks
U
چارچوب چهارچوبه
threshholds
U
استانه چارچوب
plan frame
U
چارچوب برنامه
framework
U
چارچوب چهارچوبه
crane frame
U
چارچوب جرثقیل
machine frame
U
چارچوب دستگاه
thresholds
U
استانه چارچوب
grating
U
چارچوب اهنی
gratings
U
چارچوب اهنی
rolling mill
U
ماشین غلتک دار کارخانه شیشه جام
rollman
U
کارگر روی ماشین غلتک داریا چرخنده
thereto attached
U
پسوسته بدان
thereby
U
بدان وسیله
door-jamb
U
[تیر عمودی چارچوب در]
frame
U
قاب چارچوب کمان
roller bearing
U
یاتاقانی که میله ان باچند غلتک دیگر بگردش اید
whereat
U
که بدان جهت که در انجا
according as
چنانکه بدان سان که
housing
U
چارچوب قسمت ساکن دستگاه
escoinson
U
[گوشه تیر عمودی چارچوب]
chimney-jamb
U
[تیر عمودی چارچوب دودکش]
locomotive frame drilling machine
U
دستگاه مته چارچوب لوکوموتیو
frame
U
چارچوب گرفتن طرح کردن
the question referred to above
U
موضوعی که در بالا بدان اشاره شد
key-ring
U
حلقهای که بدان کلید می اویزند
key-rings
U
حلقهای که بدان کلید می اویزند
paradoxically
U
بدان سان که باعقیده .....است
poetic justice
U
کامیابی خوبان و شکست بدان
that is nothing like it
U
هیچ شباهتی بدان ندارد
fusuma
U
[چارچوب متحرک در خانه های ژاپنی]
attic door-case
[چارچوب در کشویی اتاق زیر شیروانی]
exceptional children
U
کودکان استثنایی
disturbed children
U
کودکان پریشان
touch wood
U
یکجوربازی کودکان
pediatrics
U
پزشکی کودکان
pedobaptism
U
تعمید کودکان
matron
U
سرپرست کودکان
institutionalized children
U
کودکان پناهگاهی
infantile paralysis
U
فلج کودکان
wading pool
U
استخر کودکان
play fellow
U
همبازی کودکان
child's play
U
بازی کودکان
pediatrics
U
امراض کودکان
disadvantaged children
U
کودکان محروم
biddy basketball
U
بسکتبال کودکان
gate meeting
U
انجمنی که بادادن ورودیه بدان درایند
where no human foot can tread
جایی که پای ادمیزاد بدان نمیرسد.
he had no evidence to go upon
U
مدرکی نداشت که بدان متکی شود
it is not pervious to reasonov
U
بدان دسترسی ندارد خردانرانمیتواند دریابد
it was beneath my notice
U
مراعارمی امدازاینکه بدان توجهی کنم
nose ring
U
حلقهای که به بینی گاومیزنند تا بدان اورابکشند
omnim gatherum
U
مهمانی که همه کس بدان خوانده شود
Gibbs surround
U
[معماری نواری اطراف چارچوب در، طاقچه و پنجره]
infant mortality
U
مرگ و میر کودکان
puds
U
دست در زبان کودکان
school age children
U
کودکان واجب التعلیم
paedophilia
U
میل جنسی به کودکان
pedology
U
مبحث بهداشت کودکان
piadology
U
شناسایی حالات کودکان
playground ball
U
توپ پلاستیکی کودکان
playrooms
U
اتاق بازی کودکان
pediatric
U
مربوط به امراض کودکان
puerile breathing
U
تنفس خرخری کودکان
pud
U
دست در زبان کودکان
child labor laws
U
قوانین کار کودکان
nursery rhymes
U
اشعار مخصوص کودکان
nursery rhyme
U
اشعار مخصوص کودکان
pediatrician
U
ویژه گر بیماریهای کودکان
pemphigus
U
تاول کوفتی کودکان
undies
U
زیر پوش کودکان
playroom
U
اتاق بازی کودکان
doggie
U
سگ بزبان کودکان سگ کوچک
baby farm
U
محل نگهداری کودکان
children's apperception test
U
ازمون اندریافت کودکان
plowhead
U
چارچوبی که گاو اهن بدان متصل میشده
self feeder
U
ماشینی که موادلازمه ازطرف خودش بدان میرسد
hobby
U
کاری که کسی بدان عشق وعلاقه دارد
an accessible place
U
جایی که راه یافتن بدان ممکن است
near side
U
سمت اسباب که ژیمناست بدان نزدیک میشود
timberhead
U
انتهای تیر کشتی که طناب بدان اویزند
hobbies
U
کاری که کسی بدان عشق وعلاقه دارد
stillage
U
چارچوب یاچارپایهای که چیزیرا روی ان می گذارندتاابش کشیده شود
poliomyelitic
U
مبتلا به بیماری فلج کودکان
little pitchers have long ears
U
کودکان غالبا گوششان تیزاست
child death rate
U
نرخ مرگ و میر کودکان
poliomyelitic
U
وابسته به بیماری فلج کودکان
PO
U
پبشاب دان بزبان کودکان
string board
U
تیر یا تختهای که پلههای سنگین بدان تکیه دارند
paroli
U
دوبرابر داو بوسیله افزودن پول برده بدان
phonoscope
U
التی که بدان سیمهای ادوات موسیقی ازموده میشوند
indo iranian
U
وابسته به بخشی از زبانها....و ایران بدان سخن میگویند
effluvium
U
پخش بخارج هوای گرفته و خفه استشمام هوای خفه و گرفته
unicef (= united nations international
U
یع کودکان کشورهای توسعه نیافته است
floor hockey
U
هاکی روی یخ کودکان بدون اسکیت
forbidden fruits
U
چیزی که به واسطه ممنوع بودن انسان بدان ارزو میکند
forbidden fruit
U
چیزی که به واسطه ممنوع بودن انسان بدان ارزو میکند
accessibly
U
چنانکه بتوان بدان راه یافت بطور قابل دسترس
over production
U
عمل اوزدن کالایی بیش ازاندازهای که بدان نیازمندی هست
buff stick
U
بدان پیچیده است و برای پرداخت کردن بکار میبرند
nursery governess
U
بانویی که کودکان را هم پرستاروهم اموزگاراست پرستار اموزگار
hornbook
U
کاغذی که در ان الفباء برای کودکان دبستان می نوشتند
Mentally retarded children.
U
کودکان عقب افتاده ( از لحاظ رشد فکری )
cowlstaff
U
چوبی که دونفر روی شانه حمل کرده وچیزهایی بدان می اویزند
mumpsimus
U
ایین دیرینه بی معنی که ازروی تعصب بدان بچسبند نادان متعصب
overlaps
U
روی هم امدن لبه دو ورقه ویا تکرار کناره یک تصویر دردو چارچوب
overlapped
U
روی هم امدن لبه دو ورقه ویا تکرار کناره یک تصویر دردو چارچوب
overlap
U
روی هم امدن لبه دو ورقه ویا تکرار کناره یک تصویر دردو چارچوب
pediatrics or pae
U
شاخهای از علم طب که ازبهداشت و ناخوشیهای کودکان گفتگو میکند
scaramouche
U
دلقک بزدل وکتک خور منایش کودکان ایتالیا
scaramouch
U
دلقک بزدل وکتک خور منایش کودکان ایتالیا
Guilt for poorly behaved children usually lies with the parents.
U
بد رفتاری کودکان معمولا اشتباه از پدر و مادر است.
stockinette
U
پارچه کشباف مخصوص لباس کودکان وزخم بندی
stockinet
U
پارچه کشباف مخصوص لباس کودکان وزخم بندی
crankpin
U
قسمت استوانهای دسته میل لنگ که میلههای رابط بدان متصل میشود
pussyfoot
U
دزدکی راه رفتن اهسته ودزدکی کاری کردن طفره رفتن
roller-coasters
U
راه اهن مرتفع و پیچ و خم دار تفریحگاههای کودکان وغیره
wppsi
U
مقیاس هوشی وکسلر برای کودکان پیش اموزشگاهی ودبستانی
Santa Claus
U
شخص موهومی که کودکان گمان میبرند درشب عیدمیلادمسیح میاید
roller-coaster
U
راه اهن مرتفع و پیچ و خم دار تفریحگاههای کودکان وغیره
minor league
U
دسته یا گروه فرعی ورزشی تیمهای کودکان یا تازه کارها
roller coaster
U
راه اهن مرتفع و پیچ و خم دار تفریحگاههای کودکان وغیره
goose step
U
رژه رفتن بدون زانو خم کردن قدم اهسته رفتن
free haul
U
در حمل مصالح ساختمانی به کارگاه حداکثر مسافتی را که کرایه اضافی بدان تعلق نگیردگویند
vives
U
یکجور ناخوشی گوش که کره اسبهای تازه بعلف بسته بدان دچار می شوند
final setting time
U
مدت زمانی که بتن بدان درجه از سختی برسد که بتواندفشار معین را تحمل کند
sand man
U
لولویی که خاک درچشم کودکان پاشیده انهارا خواب الود میکند
you have no option but to go
U
چارهای جز رفتن ندارید کاری جز رفتن نمیتوانیدبکنید
plater
U
صفحه فلزی ساز ماشین غلتک کاغذ سازی اسب مخصوص مسابقه اسب دوانی
oedipal
U
وابسته به احساسات و علائق کودکان 3 تا 6 ساله نسبت بوالدین جنس مخالف خود
HE that lies down with dogs must expect to rise with fleas..
<proverb>
U
کسى که با سگها بخوابد بایستى انتظار آن را هم داشته باشد که با یشرات برخیزد.(پسر نوی با بدان بنشست ,خاندان نبوتش گم شد).
peregrin falcon
U
یکجور قوش تیز پرکه قوش بازان بدان دلبستگی دارند
Manx
U
وابسته به جزیره انسان لهجهای که در جزیره نامبرده بدان سخن میگویند
green stick
U
شکستگی استخوان درکودکان بدان گونه که یک سوی استخوان شکسته سو
jigs
U
ابزار یا چارچوب سخت وصلبی برای سوار کردن وسرهم کردن یک قطعه از بدنه هواپیما
jig
U
ابزار یا چارچوب سخت وصلبی برای سوار کردن وسرهم کردن یک قطعه از بدنه هواپیما
i take no interest in that
U
هیچ بدان دلبستگی ندارم هیچ از ان خوشم نمیاید
mouch
U
راه رفتن دولادولاراه رفتن
totem
U
روح محافظ شخص درخت یا جانوری که سرخ پوستان حفظ وحامی روحانی خود دانسته واز تجاوز بدان یاخوردن گوشت ان خودداری می کردند
totems
U
روح محافظ شخص درخت یا جانوری که سرخ پوستان حفظ وحامی روحانی خود دانسته واز تجاوز بدان یاخوردن گوشت ان خودداری می کردند
night gown
U
جامه خواب زنان و کودکان پیراهن خواب
trotting
U
یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
trotted
U
یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
trot
U
یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
trots
U
یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
enclitic
U
متکی به کلمه قبلی کلمهای که تکیه ندارد و یااگر دارد تکیه اش رابکلمه پیش از خود میدهد ودر تلفظ بدان کلمه می چسبد
thick
U
گرفته
muggy
U
گرفته
pokey
U
گرفته
thicker
U
گرفته
accustomed
خو گرفته
darksome
U
گرفته
thickest
U
گرفته
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com