English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (8996 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
go cart U چارچوب غلتک داری که کودکان دست بدان گرفته راه رفتن میاموزند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
walking chair U چارچوب غلتک دار که کودکان دست خود را بدان گرفته راه رفتن می اموزند
leading string U ریسمانی که پیشتر کودکان رابوسیله ان راه رفتن می اموختند
dude ranch U گله داری واسب سواری وحشم داری
statecraft U کشور داری ملک داری
You deserve it. U حق داری ( استحقاق آنرا داری )
patinated U جرم گرفته کبره گرفته
rolls U غلتک
sledge U غلتک
trundle U غلتک
trundled U غلتک
trundles U غلتک
trundling U غلتک
rolled U غلتک
roll U غلتک
platen U غلتک
trundl U غلتک
calender U غلتک
rollers U غلتک
sledges U غلتک
roller U غلتک
trundler U غلتک زن
rolls U غلتک زدن
roll U غلتک زدن
rolled U غلتک زدن
calendering U غلتک زنی
feed roller U غلتک پیش بر
steam roller U جاده کوب غلتک
tumbling barrel U غلتک مخصوص صیقل فلزات
collapse capitalism U فروپاشی سرمایه داری سقوط سرمایه داری
casing U چارچوب
wracks U چارچوب
racks U چارچوب
racked U چارچوب
rack U چارچوب
door set U در با چارچوب
quadrat U چارچوب
door-case U چارچوب در
wracked U چارچوب
hake U چارچوب
door-frame U چارچوب در
frame U چارچوب
door case U چارچوب در
door frame U چارچوب در
to get into one's stride <idiom> U روی غلتک افتادن [اصطلاح روزمره]
wherunto U که بدان
thereunto U بدان
thereto U بدان
marxist economics U نظام اقتصادی که در ان افکارکارل مارکس و طرفدارانش مد نظر است و بر اساس ان استثمار نظام سرمایه داری سرانجام کارگران را فقیرخواهد ساخت و عاقبت بحرانهای اقتصادی و سقوط نظام سرمایه داری را بوجودخواهد اورد
plan frame U چارچوب برنامه
threshold U استانه چارچوب
saw gate U چارچوب اره
crane frame U چارچوب جرثقیل
time frames U چارچوب زمانی
threshholds U استانه چارچوب
grating U چارچوب اهنی
gratings U چارچوب اهنی
chassis frame U چارچوب شاسی
machine frame U چارچوب دستگاه
frameworks U چارچوب چهارچوبه
framework U چارچوب چهارچوبه
time frame U چارچوب زمانی
thresholds U استانه چارچوب
rolling mill U ماشین غلتک دار کارخانه شیشه جام
rollman U کارگر روی ماشین غلتک داریا چرخنده
thereby U بدان وسیله
thereto attached U پسوسته بدان
frame U قاب چارچوب کمان
door-jamb U [تیر عمودی چارچوب در]
roller bearing U یاتاقانی که میله ان باچند غلتک دیگر بگردش اید
according as چنانکه بدان سان که
whereat U که بدان جهت که در انجا
frame U چارچوب گرفتن طرح کردن
housing U چارچوب قسمت ساکن دستگاه
chimney-jamb U [تیر عمودی چارچوب دودکش]
locomotive frame drilling machine U دستگاه مته چارچوب لوکوموتیو
escoinson U [گوشه تیر عمودی چارچوب]
key-ring U حلقهای که بدان کلید می اویزند
poetic justice U کامیابی خوبان و شکست بدان
the question referred to above U موضوعی که در بالا بدان اشاره شد
paradoxically U بدان سان که باعقیده .....است
that is nothing like it U هیچ شباهتی بدان ندارد
key-rings U حلقهای که بدان کلید می اویزند
attic door-case [چارچوب در کشویی اتاق زیر شیروانی]
fusuma U [چارچوب متحرک در خانه های ژاپنی]
disturbed children U کودکان پریشان
pedobaptism U تعمید کودکان
infantile paralysis U فلج کودکان
institutionalized children U کودکان پناهگاهی
play fellow U همبازی کودکان
exceptional children U کودکان استثنایی
touch wood U یکجوربازی کودکان
pediatrics U پزشکی کودکان
matron U سرپرست کودکان
child's play U بازی کودکان
pediatrics U امراض کودکان
biddy basketball U بسکتبال کودکان
wading pool U استخر کودکان
disadvantaged children U کودکان محروم
where no human foot can tread جایی که پای ادمیزاد بدان نمیرسد.
nose ring U حلقهای که به بینی گاومیزنند تا بدان اورابکشند
he had no evidence to go upon U مدرکی نداشت که بدان متکی شود
gate meeting U انجمنی که بادادن ورودیه بدان درایند
it was beneath my notice U مراعارمی امدازاینکه بدان توجهی کنم
omnim gatherum U مهمانی که همه کس بدان خوانده شود
it is not pervious to reasonov U بدان دسترسی ندارد خردانرانمیتواند دریابد
Gibbs surround U [معماری نواری اطراف چارچوب در، طاقچه و پنجره]
school age children U کودکان واجب التعلیم
baby farm U محل نگهداری کودکان
pud U دست در زبان کودکان
nursery rhymes U اشعار مخصوص کودکان
paedophilia U میل جنسی به کودکان
puds U دست در زبان کودکان
nursery rhyme U اشعار مخصوص کودکان
playrooms U اتاق بازی کودکان
undies U زیر پوش کودکان
playground ball U توپ پلاستیکی کودکان
pediatric U مربوط به امراض کودکان
piadology U شناسایی حالات کودکان
children's apperception test U ازمون اندریافت کودکان
infant mortality U مرگ و میر کودکان
pemphigus U تاول کوفتی کودکان
child labor laws U قوانین کار کودکان
pedology U مبحث بهداشت کودکان
doggie U سگ بزبان کودکان سگ کوچک
playroom U اتاق بازی کودکان
pediatrician U ویژه گر بیماریهای کودکان
puerile breathing U تنفس خرخری کودکان
an accessible place U جایی که راه یافتن بدان ممکن است
near side U سمت اسباب که ژیمناست بدان نزدیک میشود
self feeder U ماشینی که موادلازمه ازطرف خودش بدان میرسد
plowhead U چارچوبی که گاو اهن بدان متصل میشده
hobby U کاری که کسی بدان عشق وعلاقه دارد
hobbies U کاری که کسی بدان عشق وعلاقه دارد
timberhead U انتهای تیر کشتی که طناب بدان اویزند
stillage U چارچوب یاچارپایهای که چیزیرا روی ان می گذارندتاابش کشیده شود
PO U پبشاب دان بزبان کودکان
little pitchers have long ears U کودکان غالبا گوششان تیزاست
child death rate U نرخ مرگ و میر کودکان
poliomyelitic U مبتلا به بیماری فلج کودکان
poliomyelitic U وابسته به بیماری فلج کودکان
indo iranian U وابسته به بخشی از زبانها....و ایران بدان سخن میگویند
phonoscope U التی که بدان سیمهای ادوات موسیقی ازموده میشوند
string board U تیر یا تختهای که پلههای سنگین بدان تکیه دارند
paroli U دوبرابر داو بوسیله افزودن پول برده بدان
effluvium U پخش بخارج هوای گرفته و خفه استشمام هوای خفه و گرفته
floor hockey U هاکی روی یخ کودکان بدون اسکیت
unicef (= united nations international U یع کودکان کشورهای توسعه نیافته است
accessibly U چنانکه بتوان بدان راه یافت بطور قابل دسترس
over production U عمل اوزدن کالایی بیش ازاندازهای که بدان نیازمندی هست
forbidden fruits U چیزی که به واسطه ممنوع بودن انسان بدان ارزو میکند
forbidden fruit U چیزی که به واسطه ممنوع بودن انسان بدان ارزو میکند
buff stick U بدان پیچیده است و برای پرداخت کردن بکار میبرند
Mentally retarded children. U کودکان عقب افتاده ( از لحاظ رشد فکری )
nursery governess U بانویی که کودکان را هم پرستاروهم اموزگاراست پرستار اموزگار
hornbook U کاغذی که در ان الفباء برای کودکان دبستان می نوشتند
cowlstaff U چوبی که دونفر روی شانه حمل کرده وچیزهایی بدان می اویزند
mumpsimus U ایین دیرینه بی معنی که ازروی تعصب بدان بچسبند نادان متعصب
overlaps U روی هم امدن لبه دو ورقه ویا تکرار کناره یک تصویر دردو چارچوب
overlap U روی هم امدن لبه دو ورقه ویا تکرار کناره یک تصویر دردو چارچوب
overlapped U روی هم امدن لبه دو ورقه ویا تکرار کناره یک تصویر دردو چارچوب
stockinette U پارچه کشباف مخصوص لباس کودکان وزخم بندی
Guilt for poorly behaved children usually lies with the parents. U بد رفتاری کودکان معمولا اشتباه از پدر و مادر است.
stockinet U پارچه کشباف مخصوص لباس کودکان وزخم بندی
pediatrics or pae U شاخهای از علم طب که ازبهداشت و ناخوشیهای کودکان گفتگو میکند
scaramouch U دلقک بزدل وکتک خور منایش کودکان ایتالیا
scaramouche U دلقک بزدل وکتک خور منایش کودکان ایتالیا
crankpin U قسمت استوانهای دسته میل لنگ که میلههای رابط بدان متصل میشود
pussyfoot U دزدکی راه رفتن اهسته ودزدکی کاری کردن طفره رفتن
wppsi U مقیاس هوشی وکسلر برای کودکان پیش اموزشگاهی ودبستانی
roller-coasters U راه اهن مرتفع و پیچ و خم دار تفریحگاههای کودکان وغیره
roller coaster U راه اهن مرتفع و پیچ و خم دار تفریحگاههای کودکان وغیره
minor league U دسته یا گروه فرعی ورزشی تیمهای کودکان یا تازه کارها
Santa Claus U شخص موهومی که کودکان گمان میبرند درشب عیدمیلادمسیح میاید
roller-coaster U راه اهن مرتفع و پیچ و خم دار تفریحگاههای کودکان وغیره
goose step U رژه رفتن بدون زانو خم کردن قدم اهسته رفتن
vives U یکجور ناخوشی گوش که کره اسبهای تازه بعلف بسته بدان دچار می شوند
final setting time U مدت زمانی که بتن بدان درجه از سختی برسد که بتواندفشار معین را تحمل کند
free haul U در حمل مصالح ساختمانی به کارگاه حداکثر مسافتی را که کرایه اضافی بدان تعلق نگیردگویند
capitalism U کاپیتالیزم سیستم سرمایه داری سیستم سرمایه گرایی سرمایه داری
sand man U لولویی که خاک درچشم کودکان پاشیده انهارا خواب الود میکند
you have no option but to go U چارهای جز رفتن ندارید کاری جز رفتن نمیتوانیدبکنید
plater U صفحه فلزی ساز ماشین غلتک کاغذ سازی اسب مخصوص مسابقه اسب دوانی
oedipal U وابسته به احساسات و علائق کودکان 3 تا 6 ساله نسبت بوالدین جنس مخالف خود
HE that lies down with dogs must expect to rise with fleas.. <proverb> U کسى که با سگها بخوابد بایستى انتظار آن را هم داشته باشد که با یشرات برخیزد.(پسر نوی با بدان بنشست ,خاندان نبوتش گم شد).
peregrin falcon U یکجور قوش تیز پرکه قوش بازان بدان دلبستگی دارند
Manx U وابسته به جزیره انسان لهجهای که در جزیره نامبرده بدان سخن میگویند
green stick U شکستگی استخوان درکودکان بدان گونه که یک سوی استخوان شکسته سو
jigs U ابزار یا چارچوب سخت وصلبی برای سوار کردن وسرهم کردن یک قطعه از بدنه هواپیما
jig U ابزار یا چارچوب سخت وصلبی برای سوار کردن وسرهم کردن یک قطعه از بدنه هواپیما
i take no interest in that U هیچ بدان دلبستگی ندارم هیچ از ان خوشم نمیاید
mouch U راه رفتن دولادولاراه رفتن
totem U روح محافظ شخص درخت یا جانوری که سرخ پوستان حفظ وحامی روحانی خود دانسته واز تجاوز بدان یاخوردن گوشت ان خودداری می کردند
totems U روح محافظ شخص درخت یا جانوری که سرخ پوستان حفظ وحامی روحانی خود دانسته واز تجاوز بدان یاخوردن گوشت ان خودداری می کردند
tensility U کش داری
wet storage U تر داری
bigamy U دو زن داری
blind man's buff U از من داری
grittiness U شن داری
pernoctation U شب زنده داری
waked U شب زنده داری
Recent search history Forum search
1لطفا بیاین دنبالمون
1 want to have chat on video cam? i have a girlfriend, can she join us?
1اصلاح ترجمه
1Is it disregard?
1اصطلاح برای با خط یازده چی هست؟
1Waste of time & money if you can't man
1Cool... I just got back from working out. I did a bunch of squats and lunges lol I'm working on my big booty ;)
1Success is not the key to happiness. Happiness is the key to success. If you love what you are doing, you will be successful.
1i wish to wish the wish the wish you wish to wish the wish
1Soar
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com