English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (41 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
bobble U پی درپی اشتباه کردن
bobbles U پی درپی اشتباه کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
kentish fire U محلهای پی درپی وجمعی نمایشهای پی درپی وگروهی
range error U اشتباه در تخمین دریایی اشتباه بردی اشتباه برد
crepitate U انفجار پی درپی کردن
harasses U حملات پی درپی کردن
harass U حملات پی درپی کردن
glitches U یک اشتباه کوچک که باعث ایجاد اشتباه در انتقال اطلاعات میشود
glitch U یک اشتباه کوچک که باعث ایجاد اشتباه در انتقال اطلاعات میشود
out of place <idiom> U درجایی اشتباه ،درزمان اشتباه بودن
fumble U اشتباه کردن
misconstrue U اشتباه کردن
goofing U اشتباه کردن
goofs U اشتباه کردن
to make an error U اشتباه کردن
slip up U اشتباه کردن
slip U اشتباه کردن
miscue U اشتباه کردن
blundering U اشتباه کردن
make a mistake <idiom> U اشتباه کردن
misconstruing U اشتباه کردن
mistook U اشتباه کردن
mistakes U اشتباه کردن
trip up <idiom> U اشتباه کردن
misconstrued U اشتباه کردن
fumbles U اشتباه کردن
blunders U اشتباه کردن
blunder U اشتباه کردن
to goof up [American E] U اشتباه کردن
slip-up U اشتباه کردن
to make a mistake U اشتباه کردن
mistake U اشتباه کردن
misconstrues U اشتباه کردن
slips U اشتباه کردن
fumbled U اشتباه کردن
goofed U اشتباه کردن
slipped U اشتباه کردن
mistaking U اشتباه کردن
blundered U اشتباه کردن
slip-ups U اشتباه کردن
goof U اشتباه کردن
bumble U اشتباه کاری کردن سرهم بندی کردن
bumbles U اشتباه کاری کردن سرهم بندی کردن
bumbled U اشتباه کاری کردن سرهم بندی کردن
I consider that a mistake. [I regard that as a mistake.] U این به نظر من اشتباه است. [این را من اشتباه بحساب می آورم.]
to stumble in one's speech U درسخنرانی اشتباه کردن
confuses U باهم اشتباه کردن
miscalculated U اشتباه حساب کردن
to believe wrong U اشتباه گمان کردن
miscalculating U اشتباه حساب کردن
miscalculates U اشتباه محاسبه کردن
miscalculates U اشتباه حساب کردن
miscalculating U اشتباه محاسبه کردن
misthink U اشتباه فکر کردن
miscalculate U اشتباه محاسبه کردن
miscalculated U اشتباه محاسبه کردن
miscalculate U اشتباه حساب کردن
confuse U باهم اشتباه کردن
after U درپی
continuum U پی درپی
consecutive U پی درپی
vomiturition U قی پی درپی
successive U پی درپی
hand running U پی درپی
continual U پی درپی
continuate U پی درپی
miscarrying U صدمه دیدن اشتباه کردن
miscarry U صدمه دیدن اشتباه کردن
miscarries U صدمه دیدن اشتباه کردن
hallucinates U هذیان گفتن اشتباه کردن
eat humble pie <idiom> U پذیرفتن اشتباه وعذرخواهی کردن
hallucinated U هذیان گفتن اشتباه کردن
refute U اشتباه کسی را اثبات کردن
hallucinate U هذیان گفتن اشتباه کردن
refutes U اشتباه کسی را اثبات کردن
To lead someone astray. U کسی رادچار اشتباه کردن
hallucinating U هذیان گفتن اشتباه کردن
refuting U اشتباه کسی را اثبات کردن
refuted U اشتباه کسی را اثبات کردن
steady U پی درپی مداوم
what is he seeking? U درپی چیست
trilcgy U سه تراژدی پی درپی
steadies U پی درپی مداوم
fusillade U اتش پی درپی
batters U پی درپی زدن
steadying U پی درپی مداوم
steadied U پی درپی مداوم
steadiest U پی درپی مداوم
batter U پی درپی زدن
bark up the wrong tree <idiom> [درمورد چیزی گمان اشتباه کردن]
to blame somebody for something U کسی را مسئول کارناقص [اشتباه ] کردن
eat crow <idiom> U مجبور کردن کسی به اشتباه وشکست
insufflate U پی درپی روح دمیدن در
hand on U پی درپی وبتواترچیزی را رساندن
prowl U درپی شکار گشتن
attend U درپی چیزی بودن
attends U درپی چیزی بودن
scrounge around <idiom> U درپی چیزی گشتن
prowls U درپی شکار گشتن
no end <idiom> U پی درپی بدون توقف
flux U گداز تغییرات پی درپی
attending U درپی چیزی بودن
prowled U درپی شکار گشتن
prowling U درپی شکار گشتن
one after a U یکی درپی دیگری
foul up <idiom> U با یک اشتباه احمقانه همه چیز را خراب کردن
to hit the wrong key [on the PC/phone/calculator] U اشتباه تایپ کردن صفحه [کلید یا تلفن]
to make a typo [American E] U اشتباه تایپ کردن [صفحه کلید یا تلفن]
to make a typing error [mistake] U اشتباه تایپ کردن [صفحه کلید یا تلفن]
turkey U 3 امتیاز کامل استرایک پی درپی
turkeys U 3 امتیاز کامل استرایک پی درپی
drive volley U ضربههای پی درپی کوتاه ومستقیم
pelts U پی درپی زدن پی در پی ضربت خوردن
to goon a wild goose chase U درپی کارغیرعملی یامحال رفتن
pelted U پی درپی زدن پی در پی ضربت خوردن
pelt U پی درپی زدن پی در پی ضربت خوردن
to make [commit] a faux pas U اشتباه اجتماعی کردن [در رابطه با رفتار بین مردم]
fluffed U نرم کردن اشتباه کردن
fluff U نرم کردن اشتباه کردن
fluffs U نرم کردن اشتباه کردن
fluffing U نرم کردن اشتباه کردن
keep on at a person U کسی را با سرزنش وتقاضاهای پی درپی بستوه اوردن
bottom bouncing U ماهیگیری با قایق و تکان دادن پی درپی قلاب
to thrash out the truth U حقیقت امری را بزحمت وباازمایشهای پی درپی دریافتن
nurse U حفظ یک گوی یا بیشتر در یک نقطه برای کسب امتیاز پی درپی
nursed U حفظ یک گوی یا بیشتر در یک نقطه برای کسب امتیاز پی درپی
nurses U حفظ یک گوی یا بیشتر در یک نقطه برای کسب امتیاز پی درپی
power 0 U تلاش برای سرعت بیشتر ضمن مسابقه با 02 پاروزن پی درپی
malfunctions U تابع نرم افزاری برای یافتن کمک کردن به تشخیص دلایل خطا یا اشتباه
malfunction U تابع نرم افزاری برای یافتن کمک کردن به تشخیص دلایل خطا یا اشتباه
malfunctioned U تابع نرم افزاری برای یافتن کمک کردن به تشخیص دلایل خطا یا اشتباه
weaves U حرکت قوسی بشکل 8 لاتین ازطرف سه مهاجم یا بیشترجلودروازه باپاس پی درپی
weave U حرکت قوسی بشکل 8 لاتین ازطرف سه مهاجم یا بیشترجلودروازه باپاس پی درپی
plutonic theory U فرضیهای که بموجب ان خارههای پی درپی پوسته زمین دراثرگرمای درست شده اند
datum error U اشتباه سطح مبنای ارتفاع اشتباه سطح مبنای اب دریا
delivery error U اشتباه پرتاب اشتباه در سیستم پرتاب
fumbled U از کف دادن اتفاقی توپ اشتباه کردن در کنترل توپ گوی لاکراس به زمین افتاده
fumble U از کف دادن اتفاقی توپ اشتباه کردن در کنترل توپ گوی لاکراس به زمین افتاده
fumbles U از کف دادن اتفاقی توپ اشتباه کردن در کنترل توپ گوی لاکراس به زمین افتاده
gather shot U ضربه برای نزدیک اوردن 2گوی برای کسب امتیازهای پی درپی باکارامبول
deletion U روشی برای دوباره ایجاد کردن فایلهای حذف شده وقتی فایلی حذف میشود سکتورهای دیسک نگهداری می شوند چون ممکن است حذف با اشتباه صورت گرفته باشد
mistakenness U اشتباه
faulted U اشتباه
wronging U اشتباه
goof U اشتباه
wrongs U اشتباه
mistake U اشتباه
faults U اشتباه
lap sus U اشتباه
wrong U اشتباه
fault U اشتباه
mistaking U اشتباه
in error <adj.> U اشتباه
inerrant U بی اشتباه
fumbled U اشتباه
fumble U اشتباه
fallacies U اشتباه
fallacy U اشتباه
mistakes U اشتباه
goofed U اشتباه
faux pas U اشتباه
clanger U اشتباه
floundered U اشتباه
to put one in the wrong U اشتباه
snafu U اشتباه
jeofail U اشتباه
floundering U اشتباه
flounders U اشتباه
incorrectness U اشتباه
overseen U در اشتباه
barratry U اشتباه
errors U اشتباه
error U اشتباه
trips U اشتباه
flounder U اشتباه
false <adj.> U اشتباه
mix-up U اشتباه
goofing U اشتباه
discrepancy U اشتباه
fumbles U اشتباه
mix up U اشتباه
trip U اشتباه
tripped U اشتباه
goofs U اشتباه
mix-ups U اشتباه
errancy U اشتباه
peccant U اشتباه کار
miscalculations U محاسبه اشتباه
falsely <adv.> U بطور اشتباه
flub U اشتباه احمقانه
misprint U اشتباه چاپی
fallible U اشتباه کننده
miscalculation U محاسبه اشتباه
disabuses U از اشتباه دراوردن
misprints U اشتباه چاپی
phonily <adv.> U بطور اشتباه
falsely <adv.> U بصورت اشتباه
faultily <adv.> U بصورت اشتباه
incorrectly <adv.> U بصورت اشتباه
phonily <adv.> U بصورت اشتباه
wrongly <adv.> U بصورت اشتباه
erroneous U غلط اشتباه
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com