Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 208 (38 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
camouflage
U
پنهان کردن وسایل جنگی
camouflaged
U
پنهان کردن وسایل جنگی
camouflages
U
پنهان کردن وسایل جنگی
camouflaging
U
پنهان کردن وسایل جنگی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
camouflage
U
استتار کردن پوشاندن پنهان کردن وسایل جنگی
camouflaged
U
استتار کردن پوشاندن پنهان کردن وسایل جنگی
camouflages
U
استتار کردن پوشاندن پنهان کردن وسایل جنگی
camouflaging
U
استتار کردن پوشاندن پنهان کردن وسایل جنگی
Other Matches
war material
U
وسایل جنگی
warlike
U
وسایل جنگی مربوط به جنگ
personnel
U
کارکنان یاخدمه وسایل جنگی
equipment
U
تجهیزات جنگی وسایل الات و ابزار
cover one's tracks
<idiom>
U
پنهان کردن یا نگفتن اینکه شخصی کجا بوده (پنهان کاری کردن)
convoy
U
کشتی بازرگانی که دارای وسایل جنگی برای دفاع باشد
convoys
U
کشتی بازرگانی که دارای وسایل جنگی برای دفاع باشد
beach gear
U
وسایل پیاده کردن بار وسایل تخلیه کشتی تجهیزات اسکله
tackles
U
درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
tackle
U
درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
tackling
U
درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
tackled
U
درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
mounting
U
وسایل سوار شده روی یک دستگاه سر هم کردن وسایل
escry
U
فریاد و غریو جنگی سردادن نعره جنگی
red concept
U
جدا کردن وسایل مخابراتی ارسال پیامهای طبقه بندی شده و رمز از وسایل ارسال پیامهای کشف
conceals
U
پنهان کردن
cloak
U
پنهان کردن
lay low
<idiom>
U
پنهان کردن
cloaking
U
پنهان کردن
dissimulate
U
پنهان کردن
shadowed
U
پنهان کردن
cloaks
U
پنهان کردن
mask
U
پنهان کردن
shadowing
U
پنهان کردن
disguising
U
پنهان کردن
encrypt
U
پنهان کردن
disguises
U
پنهان کردن
conceal
U
پنهان کردن
disguise
U
پنهان کردن
disguised
U
پنهان کردن
eloign
U
پنهان کردن
masks
U
پنهان کردن
sweep under the rug
<idiom>
U
پنهان کردن
shadows
U
پنهان کردن
cloaked
U
پنهان کردن
dissimulates
U
پنهان کردن
dissimulating
U
پنهان کردن
hide
U
پنهان کردن
cache
U
پنهان کردن
closet
U
پنهان کردن
caches
U
پنهان کردن
cover
U
پنهان کردن
coverings
U
پنهان کردن
closeted
U
پنهان کردن
closeting
U
پنهان کردن
covers
U
پنهان کردن
hides
U
پنهان کردن
secreting
U
پنهان کردن
closets
U
پنهان کردن
secretes
U
پنهان کردن
shadow
U
پنهان کردن
secreted
U
پنهان کردن
secrete
U
پنهان کردن
dissimulated
U
پنهان کردن
warships
U
کشتی جنگی ناو جنگی
warship
U
کشتی جنگی ناو جنگی
battle drill
U
مشق جنگی تمرین جنگی
hit
U
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hits
U
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hitting
U
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
occult
U
از نظر پنهان کردن
concealment
U
پنهان کردن پوشاندن
embeds
U
درزمین پنهان کردن
embed
U
درزمین پنهان کردن
inconcealable
U
غیرقابل پنهان کردن
pocket
U
درجیب پنهان کردن
veil
U
مستوریا پنهان کردن
veils
U
مستوریا پنهان کردن
pockets
U
درجیب پنهان کردن
cpu
U
سیگنالهای واسط بین CPU و وسایل جانبی یا وسایل ورودی / خروجی
prevention of stripping
U
ممانعت از کار وسایل اکتشافی دشمن یا اکتشاف وسایل مخابراتی و رادارخودی
recovers
U
جمع اوری وسایل ازکارافتاده یا بیماران اخراجات وسایل
recover
U
جمع اوری وسایل ازکارافتاده یا بیماران اخراجات وسایل
recovering
U
جمع اوری وسایل ازکارافتاده یا بیماران اخراجات وسایل
cartel ship
U
کشتی مخصوص مبادله اسیران جنگی کشتی محل مذاکرات جنگی
becloud
U
زیر ابر پنهان کردن
software encryption
U
پنهان کردن نرم افزاری
hickok belt
U
مخفی شدن پنهان کردن
to ballot for
U
بارای پنهان انتخاب کردن
masks
U
ماسک زدن پنهان کردن
mask
U
ماسک زدن پنهان کردن
wrap
U
لفافه دار کردن پنهان کردن
wraps
U
لفافه دار کردن پنهان کردن
to go into hiding
U
خود را پنهان کردن
[از اولیاء امور]
gloss over
<idiom>
U
پنهان کردن ،خوب جلوه دادن
to go underground
U
خود را پنهان کردن
[از اولیاء امور]
caches
U
فایل کردن یا قرار دادن در حافظه پنهان
cache memory
U
فایل کردن یا قرار دادن در حافظه پنهان
cache
U
فایل کردن یا قرار دادن در حافظه پنهان
excess property
U
وسایل اضافه بر سازمان وسایل اضافی
conceal
U
پنهان کردن یا نشان ندادن اطلاعات یا گرافیک به کاربر
conceals
U
پنهان کردن یا نشان ندادن اطلاعات یا گرافیک به کاربر
maneuver
U
حرکت جنگی مانور کردن
cache memory
U
مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
caches
U
مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
cache
U
مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
dissembled
U
تدلیس کردن پنهان کردن
to keep back
U
دفع کردن پنهان کردن
secrete
U
تراوش کردن پنهان کردن
secreted
U
تراوش کردن پنهان کردن
dissemble
U
تدلیس کردن پنهان کردن
secreting
U
تراوش کردن پنهان کردن
dissembling
U
تدلیس کردن پنهان کردن
encryption
U
رمزدار کردن پنهان کردن
dissembles
U
تدلیس کردن پنهان کردن
secretes
U
تراوش کردن پنهان کردن
neutralised
U
بی اثر کردن خنثی کردن از بین بردن نفرات و وسایل دشمن
neutralising
U
بی اثر کردن خنثی کردن از بین بردن نفرات و وسایل دشمن
neutralize
U
بی اثر کردن خنثی کردن از بین بردن نفرات و وسایل دشمن
neutralizes
U
بی اثر کردن خنثی کردن از بین بردن نفرات و وسایل دشمن
neutralizing
U
بی اثر کردن خنثی کردن از بین بردن نفرات و وسایل دشمن
neutralises
U
بی اثر کردن خنثی کردن از بین بردن نفرات و وسایل دشمن
roll up
U
پیاده کردن و یا جمع کردن تاسیسات یا وسایل در حال کار
augmentation
U
تکمیل کردن واگذار کردن وسایل یا نفرات اضافی یا تقویتی
channeled
U
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channel
U
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channeling
U
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channelled
U
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channels
U
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
fanned
U
1-خنک کردن وسیله با استفاده از وزش هوا. 2-پراکنده کردن مجموعهای از وسایل و مضوعات
fan
U
1-خنک کردن وسیله با استفاده از وزش هوا. 2-پراکنده کردن مجموعهای از وسایل و مضوعات
fans
U
1-خنک کردن وسیله با استفاده از وزش هوا. 2-پراکنده کردن مجموعهای از وسایل و مضوعات
fanning
U
1-خنک کردن وسیله با استفاده از وزش هوا. 2-پراکنده کردن مجموعهای از وسایل و مضوعات
pipeline assets
U
وسایل و لولههای سوخت رسانی سیستم لوله کشی وسایل نصب لوله
maps
U
نموداری که اختصاص محدوده آدرس به وسایل مختلف حافظه را نشان میدهد. مثل RAM و ROM و وسایل انط باق حافظه ورودی /خروجی
map
U
نموداری که اختصاص محدوده آدرس به وسایل مختلف حافظه را نشان میدهد. مثل RAM و ROM و وسایل انط باق حافظه ورودی /خروجی
enhance
U
تسهیل کردن فراهم کردن وسایل اجرا
enhancing
U
تسهیل کردن فراهم کردن وسایل اجرا
enhances
U
تسهیل کردن فراهم کردن وسایل اجرا
enhanced
U
تسهیل کردن فراهم کردن وسایل اجرا
bios
U
توابع سیستم که واسط بین زمان برنامه نویسی سطح بالا و وسایل جانبی سیستم است تا ورودی خروجی وسایل استاندارد را بررسی کند
service test
U
ازمایش از وضعیت تجهیزات و وسایل پشتیبانی ازمایش امادگی رزمی وسایل
live fire
U
تیراندازی با تیر جنگی تیراندازی با فشنگ جنگی
cryptodevice
U
وسایل رمز کردن
salvages
U
اوراق کردن وسایل
salvaging
U
اوراق کردن وسایل
salvage
U
اوراق کردن وسایل
salvaged
U
اوراق کردن وسایل
mounting
U
سوار کردن وسایل
directing
U
اداره کردن روانه کردن وسایل
computation of replacement factors
U
محاسبه عمر قانونی وسایل محاسبه زمان تعویض وسایل
dispersal lays
U
محوطههای تفرقه وسایل وخودروها محوطههای پناهگاه وسایل و خودروها
cannibalize
U
محل اوراق کردن وسایل
dismount
U
پیاده کردن قطعات و وسایل
cannibalises
U
محل اوراق کردن وسایل
cannibalising
U
محل اوراق کردن وسایل
stacks
U
ردیف کردن وسایل و تجهیزات
cannibalised
U
محل اوراق کردن وسایل
juryrig
U
سوار کردن موقت وسایل
hoists
U
بلند کردن وسایل سنگین
hoisted
U
بلند کردن وسایل سنگین
cannibalized
U
محل اوراق کردن وسایل
stacked
U
ردیف کردن وسایل و تجهیزات
dismounts
U
پیاده کردن قطعات و وسایل
dismounting
U
پیاده کردن قطعات و وسایل
stack
U
ردیف کردن وسایل و تجهیزات
cannibalizes
U
محل اوراق کردن وسایل
cannibalizing
U
محل اوراق کردن وسایل
hoist
U
بلند کردن وسایل سنگین
scratchpad
U
حافظه پنهان برای بافر کردن داده ارسالی بین پردازنده سریع و وسیله ورودی / خروجی کند.
cocooning
U
اب بندی کردن درز وسایل هواپیما
stacked
U
جمع اوری و منظم کردن وسایل
stack
U
جمع اوری و منظم کردن وسایل
pickup zone
U
منطقه بارگیری و بار کردن وسایل
stacks
U
جمع اوری و منظم کردن وسایل
mekeready
U
وسایل تهیه کردن فرم وصفحه بندی
sync
U
حرف ارسالی برای سنکرون کردن وسایل
sync
U
بیت ارسالی برای سنکرون کردن وسایل
landing aids
U
وسایل کمک ناوبری فرودهواپیما وسایل کمکی فرودهواپیما
cryptoancillary equipment
U
وسایل و تجهیزات رمز وسایل تامین ارسال رمز
pioneer tools
U
وسایل حفاری و تهیه استحکامات وسایل مهندسی حفاری
procurement
U
تهیه و انجام خدمات و اماد تدارک کردن وسایل
furnishing
U
تهیه دیدن مجهز کردن دادن وسایل واماد
furnishes
U
تهیه دیدن مجهز کردن دادن وسایل واماد
furnish
U
تهیه دیدن مجهز کردن دادن وسایل واماد
cryptocustodian
U
مسئول نگهداری یا کار کردن یا انهدام وسایل رمز
stages
U
سوار کردن پرسنل و وسایل در خودرو یاهواپیما یا کشتی
stage
U
سوار کردن پرسنل و وسایل در خودرو یاهواپیما یا کشتی
disposal
U
انهدام اسناد و مدارک یا وسایل مصرف واگذار کردن
mechanising
U
با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanizes
U
با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanises
U
با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanize
U
با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanizing
U
با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanised
U
با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
stack
U
قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
stacks
U
قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
stacked
U
قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
sick
U
مریضی اعلام خراب بودن وسایل یا بدکار کردن انها
sickest
U
مریضی اعلام خراب بودن وسایل یا بدکار کردن انها
accessorize
U
اضافه کردن وسایل جانبی و تزئینات به لباس و اتاق و غیره
rig in
U
باز کردن قطعات و باربندیها باز کردن وسایل و باربندی ناو
basic
U
توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
basics
U
توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
tetragraph
U
کلمه رمز چهار حرفی برای اسم گذاری و مشخص کردن وسایل
target materials
U
مواد و وسایل بردن هدفهاروی نقشه یا نشان دادن ومشخص کردن انها روی طرحها
maintenance
U
جلوگیری ازاستهلاک یا کند کردن استهلاک ماشینها و وسایل صنعتی ازطریق اعمال طرق فنی
basic issue items
U
وسایل همراه اقلام عمده اقلام شارژ انبار وسایل عمده
armistise
U
متارکه جنگ عبارت است از توقف عملیات جنگی با موافقت طرفین محاربه اتش بس ممکن است کامل یعنی شامل کلیه عملیات جنگی و در جمیع میدانهای نبرد باشد و نیز ممکن است محلی یعنی فقط مربوط به قسمت معینی از میدان جنگ وبه مدت محدود باشد
self-
U
برای اطمینان از صحت نحوه کار کردن , معمولاگ حافظه , وسایل جانبی و دیسک درایوها بررسی می شوند
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com