Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
emergency conning position
U
پل فرماندهی اضطراری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
supreme commander
U
فرماندهی عالی ارتش فرماندهی کل قوا فرماندهی کل
reference position
U
محل پاسگاه فرماندهی تاکتیکی دریایی موضع فرماندهی
assume
U
در دست گرفتن فرماندهی تقبل کردن فرماندهی
command axis
U
محورحرکت قرارگاه فرماندهی محور ارتباط فرماندهی
assumes
U
در دست گرفتن فرماندهی تقبل کردن فرماندهی
resume command
U
به دست گرفتن فرماندهی شروع فرماندهی
second in command
U
معاون فرماندهی جانشین فرماندهی
island
U
پل فرماندهی ناو هواپیمابر پل فرماندهی
islands
U
پل فرماندهی ناو هواپیمابر پل فرماندهی
direct command
U
فرماندهی مستقیم فرماندهی بلاواسطه تیراندازی به روش فرمان مستقیم
specified command
U
فرماندهی اختصاصی فرماندهی نیروی اختصاصی
emergency generator set
U
دستگاه مولد برق اضطراری مولد برق اضطراری
airlift command
U
فرماندهی ترابری هوایی قسمت حمل و نقل هوایی فرماندهی حمل و نقل هوایی
compulsive
U
اضطراری
auxiliary
U
اضطراری
auxiliaries
U
اضطراری
involuntary
U
اضطراری
coactive
U
اضطراری
emergencies
U
اضطراری
emergency
U
اضطراری
ditching
U
فرود اضطراری
standby battery
U
باتری اضطراری
emergency lighting
U
روشنایی اضطراری
emergency leave
U
مرخصی اضطراری
emergency transmitter
U
فرستنده اضطراری
emergency lamp
U
لامپ اضطراری
missed approach
U
فرود اضطراری
bingo field
U
فرودگاه اضطراری
emergency exit
U
در خروج اضطراری
emergency conditions
U
شرایط اضطراری
emergency maintenance
U
نگهداشت اضطراری
emergency treatment
U
معالجه اضطراری
emergency station
U
محل اضطراری
emergency risk
U
ریسک اضطراری
insurance stockage
U
ذخیره اضطراری
emergency repair
U
تعمیر اضطراری
emergency ration
U
جیره اضطراری
emergency push button
U
تکمه اضطراری
emergency valve
U
شیر اضطراری
emergency priority
U
تقدم اضطراری
emergency measure
U
سنجش اضطراری
emergency works
U
کارهای اضطراری
emergency shelter
U
پناهگاه اضطراری
emergency scramble
U
رهگیری اضطراری
mayday
U
پیام اضطراری
maydays
U
پیام اضطراری
emergency burial
U
تدفین اضطراری
emergency brake
U
ترمز اضطراری
emergency antenna
U
انتن اضطراری
emergency cartridge
U
کارتریج اضطراری
emergency switch
U
کلید اضطراری
emergency air
U
هوای اضطراری
emergency fund
U
وجوه اضطراری
emergency exit
U
خروج اضطراری
emergencies
U
فوق العاده اضطراری
emergency brake equipment
U
تجهیزات ترمز اضطراری
emergency scramble
U
درگیری اضطراری هواپیماها
emergency leave
U
سطح اماد اضطراری
emergency
U
فوق العاده اضطراری
landing mat
U
باند فرود اضطراری
air defense emergency
U
وضعیت اضطراری پدافندهوایی
emergency call
U
خبر یا مکالمه اضطراری
emergency operation
U
بهره برداری اضطراری
emergency power supply
U
منبع قدرت اضطراری
Where is the emergency exit?
U
در خروج اضطراری کجاست؟
autorotation
U
روش فرود اضطراری هلیکوپتر
emergency complement
U
تعدیل یکانهابرای موارد اضطراری
emergency admission
U
پذیرش اضطراری
[در بیمارستان]
[پزشکی]
fall back
U
سیستم پشتیبان در شرایط اضطراری
to declare a state of emergency
U
اعلان کردن حالت اضطراری
accident ambulance
U
اتومبیل اضطراری برای حوادث
ditching
U
فرود اضطراری هواپیما روی اب
commandership
U
فرماندهی
bridge
U
پل فرماندهی
conning tower
U
پل فرماندهی
commandantship
U
فرماندهی
bridged
U
پل فرماندهی
centre castle
U
پل فرماندهی
bridges
U
پل فرماندهی
command
U
فرماندهی
leadership
U
فرماندهی
wheelhouses
U
پل فرماندهی
strategy
U
فن فرماندهی
strategies
U
فن فرماندهی
commanded
U
فرماندهی
commands
U
فرماندهی
pilot house
U
پل فرماندهی
wheelhouse
U
پل فرماندهی
executive branch
U
فرماندهی
scuttles
U
غرق کردن اضطراری ناو هبله
scuttling
U
غرق کردن اضطراری ناو هبله
scuttled
U
غرق کردن اضطراری ناو هبله
fire escapes
U
خروجی اضطراری در مواقع اتش سوزی
fire escape
U
خروجی اضطراری در مواقع اتش سوزی
scuttle
U
غرق کردن اضطراری ناو هبله
flag ship
U
ناو سر فرماندهی
head quarters
U
مرکز فرماندهی
enclosed bridge
U
پل فرماندهی سر پوشیده
joint command
U
فرماندهی مشترک
oldman
U
مقام فرماندهی
master's certificate
U
گواهینامه فرماندهی
scheme of command
U
طرح فرماندهی
support command
U
فرماندهی پشتیبانی
tactical command
U
فرماندهی تاکتیکی
logistical command
U
فرماندهی لجستیکی
unified command
U
فرماندهی متحد
lead a unit
U
فرماندهی کردن
tactical command ship
U
ناو فرماندهی
high command
U
فرماندهی عالی
command mode
U
حالت فرماندهی
headquarters
U
قرارگاه فرماندهی
air command
U
فرماندهی هوایی
supreme
U
فرماندهی عالی
command language
U
زبان فرماندهی
headquarters
U
مرکز فرماندهی
command channels
U
ردههای فرماندهی
command and control
U
کنترل و فرماندهی
combined command
U
فرماندهی مرکب
administrative command
U
فرماندهی اداری
flagship
U
ناو فرماندهی
flagships
U
ناو فرماندهی
command post
U
پست فرماندهی
command post
U
پاسگاه فرماندهی
command posts
U
پست فرماندهی
command posts
U
پاسگاه فرماندهی
area command
U
فرماندهی منطقه
command net
U
شبکه فرماندهی
bridge
U
پل فرماندهی کشتی
commandery
U
محل فرماندهی
commodity command
U
فرماندهی اماد
commands
U
سرکردگی فرماندهی
continuity of command
U
مداومت فرماندهی
commanded
U
سرکردگی فرماندهی
command
U
سرکردگی فرماندهی
bridges
U
پل فرماندهی کشتی
bridged
U
پل فرماندهی کشتی
command group
U
گروه فرماندهی
commandery
U
مقام فرماندهی
base command
U
فرماندهی پایگاه
commander's call
U
در اختیار فرماندهی
command report
U
گزارش فرماندهی
commander's estimate
U
براورد فرماندهی
field expedient
U
روشهای اضطراری اخراجات در صحرا تدابیر صحرایی
to call 911
[American English]
U
تلفن اضطراری کردن
[به پلیس یا آتش نشانی]
air command
U
فرماندهی نیروی هوایی
operational command
U
فرماندهی از نظر عملیاتی
air defense command
U
فرماندهی پدافند هوایی
kommandatura
U
مرکز فرماندهی نظامی
advance command post
U
پاسگاه فرماندهی جلو
aiming circle
U
زاویه یاب فرماندهی
area support command
U
فرماندهی پشتیبانی منطقه
guided
U
کشتی فرماندهی عملیات
cupola
U
برجک فرماندهی تانک
cupolas
U
برجک فرماندهی تانک
unified
U
یکپارچه فرماندهی متحد
type command
U
فرماندهی ناو گروه
island
U
پل فرماندهی ناو هواپیمابر
islands
U
پل فرماندهی ناو هواپیمابر
guides
U
کشتی فرماندهی عملیات
guide
U
کشتی فرماندهی عملیات
alternate command authority
U
مقام جانشین فرماندهی
commander in chief
U
فرمانده کل قوا سر فرماندهی
commander's call
U
ساعات در اختیار فرماندهی
establishing authority
U
فرماندهی نیروهای اب خاکی
chain of command
U
سلسله مراتب فرماندهی
command liaison
U
افسر رابط فرماندهی
command post exercise
U
تمرین پاسگاه فرماندهی
air strategical command
U
فرماندهی استراتژیکی هوایی
division support command
U
فرماندهی پشتیبانی لشگر
forward command post
U
پست فرماندهی جلو
amphibious command ship
U
ناو فرماندهی عملیات اب خاکی
agc
U
ناو فرماندهی نیروی اب خاکی
sealift command
U
فرماندهی حمل و نقل دریایی
army material command
U
فرماندهی اماد نیروی زمینی
combat commander's insignia
U
علامت فرماندهی بر یکان رزمی
deputy chief of naval operation
U
جانشین فرماندهی نیروی دریایی
Emergeny exit .
U
پله های فرار ( درهای خروجی برای مواقع اضطراری )
emergency establishment
U
تعدیل و تقسیم سربازان بین یکانها برای موارد اضطراری
hot site
U
یک مرکز کاملا" مجهزکامپیوتری که برای حالت اضطراری اماده است
general staff college
U
دانشکده فرماندهی و ستاد دانشگاه جنگ
command and general staff college
U
دانشکده فرماندهی وستاد دانشگاه جنگ
army airdefense command post
U
پاسگاه فرماندهی پدافندهوایی نیروی زمینی
flag officer
U
افسر پرچمدار تیمسار فرماندهی ناو
defense emergency
U
مواد مورد لزوم وحیاتی پدافندی وضعیت اضطراری دفاعی یا نظامی
ejection seat
U
صندلی هواپیما که در مواقع اضطراری شخص را ازهواپیما بخارج پرتاب میکند
tactical air command center
U
مرکز فرماندهی و کنترل نیروی هوایی تاکتیکی
commander's guidance
U
دستورالعمل فرماندهی راهنمای طرح ریزی فرمانده
splinter screen
U
پوسته زره پوش اطراف پل فرماندهی ناو
oversea command
U
یکان خارج از کشور فرماندهی برون مرزی
sea frontiers
U
مرزبانی دریایی پایگاه فرماندهی دفاع ساحلی
base logistical command
U
یکان مبنای لوجستیکی فرماندهی لجستیکی پایگاه
squawk may day
U
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه شناسایی دشمن وخودی را روی وضعیت اضطراری بگذارید
command
U
یکان عمده قرارگاه فرماندهی کردن امر دادن
chief army censor
U
افسر نافر فرماندهی عملیات مشترک نیروی زمینی
commands
U
یکان عمده قرارگاه فرماندهی کردن امر دادن
commanded
U
یکان عمده قرارگاه فرماندهی کردن امر دادن
intermediate contingency
U
قدرت موتور توربوشفت پایین تر از سطح اضطراری که معمولا برای مدت 03 دقیقه مجاز میباشد
aircraft arresting hook
U
مجموعه قطعاتی که برای گرفتن سرعت یا کاهش اندازه حرکت یا گشتاور هواپیما درفرود معمولی یا اضطراری باان درگیر میشوند
presidential call
U
فرمان بسیج اعلام شده به وسیله رئیس جمهور بسیج اضطراری
emergency loading
U
بارگزاری فوق العاده بارگزاری اضطراری
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com