English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
hover U پرواز نزدیک زمین
hovered U پرواز نزدیک زمین
hovers U پرواز نزدیک زمین
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
hovering U پرواز کردن نزدیک زمین به طور ثابت
nap of the earth U از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
Other Matches
contour flying U پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
contour flight U پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
homing phase U مرحلهای از پرواز موشک هدایت شونده بین نیمه مسیرو نزدیک هدف
grazed U نزدیک به زمین
graze U نزدیک به زمین
grazes U نزدیک به زمین
visual flight U پرواز بااستفاده ازناوبری به کمک عوارض زمین
hovering ceiling U حداکثر سقف پرواز ثابت درنزدیک زمین
terrain following U پرواز سینه مال از روی عوارض زمین
dig pass U پاس از نزدیک زمین
low level U نزدیک سطح زمین
low level winds U بادهای نزدیک سطح زمین
digger U پاسور ماهر درپاس نزدیک زمین
infield U محدوده زمین کریکت نزدیک میله ها
holm U زمین مسطح وپست نزدیک رودخانه
clothesline U ضربه نسبتا"مستقیم نزدیک زمین
forecourts U قسمت زمین اسکواش نزدیک دیوار مقابل
forecourt U قسمت زمین اسکواش نزدیک دیوار مقابل
ground adjustable propeller ملخی که گام آنرا تنها ازخارج و روی زمین میتوان تغییر داد و نه در حال پرواز
flight U پرواز بلند و طولانی توپ پس از ضربه یا توپ زدن بطوری که ناگهان به زمین بیافتد
laydown bombing U بمباران از فاصله خیلی نزدیک به سطح زمین بمباران سینه مال
inflight reliability U تامین هواپیما در حین پرواز امنیت پرواز
flight coordination U هماهنگ کردن پرواز هماهنگی پرواز
northern lights شفق شمالی [که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
merry dancers U شفق شمالی [که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
merry dance U شفق شمالی [که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
Aurora Polaris U شفق شمالی [که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
Aurora Polaris U شفق شمالی [که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
goldie U علامت درگیر شدن سیستم کنترل پرواز خودکار و پرتاب بمب خودکار هواپیما با هدف و انتظار هواپیما برای دریافت فرمان کنترل از زمین
find touch U بیرون فرستادن توپ نزدیک خط دروازه برای تجمع نزدیک
sortie U پرواز یک هواپیما یایک پرواز
sorties U پرواز یک هواپیما یایک پرواز
runways U راه پرواز باند پرواز
runway U راه پرواز باند پرواز
flying status U وضعیت پرواز از نظر جسمی و روحی وضعیت امادگی خدمه برای پرواز
inside U ناحیه نزدیک سبد بسکتبال نزدیک به تور والیبال قسمتی از بدن اسکیت باز که بسمت پیچ است منطقه دورخیز
insides U ناحیه نزدیک سبد بسکتبال نزدیک به تور والیبال قسمتی از بدن اسکیت باز که بسمت پیچ است منطقه دورخیز
close U نزدیک شدن احاطه کردن نزدیک
closer U نزدیک شدن احاطه کردن نزدیک
closest U نزدیک شدن احاطه کردن نزدیک
closes U نزدیک شدن احاطه کردن نزدیک
flight test U ازمایش هواپیما برای پرواز ازمایش پرواز کردن
point bland U بسیار نزدیک در مسافت نزدیک
inshore U نزدیک کرانه نزدیک ساحل
approaches U نزدیک شدن داخل گفتگو شدن مسیر نزدیک شدن هواپیما به باند فرودتقرب
approach U نزدیک شدن داخل گفتگو شدن مسیر نزدیک شدن هواپیما به باند فرودتقرب
approached U نزدیک شدن داخل گفتگو شدن مسیر نزدیک شدن هواپیما به باند فرودتقرب
clowned U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
touch judge U هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
ground return U انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
clowns U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowning U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clown U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
hercules U نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
geotaxis U گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
center field U قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
inductive earthing U زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
pancake U در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
pancakes U در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
regulus U نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
frost heave U برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
mid wicket U توپزن نزدیک توپ انداز توپگیر طرفین میله نزدیک توپ انداز
off side U سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
honest john U نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
inflight phase U مرحله بازدید حین پرواز مرحله عملیات حین پرواز
beacon flight U پرواز با کمک برج مراقبت پرواز با استفاده از کمک برج
to break up U از هم جدا شدن [پوسته زمین] [زمین شناسی]
geognosy U زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
tellurian U ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
perelotok U زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
rolling terrain U زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
sergeant U گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
sergeants U گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
styx U نوعی موشک زمین به زمین دریایی
covenant runing with land U شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
no man's land U زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
approach lane U مسیر نزدیک شدن به ساحل خطوط نزدیک شدن به ساحل
lacrosse U نوعی موشک زمین به زمین
pershing U موشک زمین به زمین پرشینگ
pervious ground U زمین تراوا زمین نفوذپذیر
redstone U موشک زمین به زمین رداستون
biosphere U قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
best gold U تیری که نزدیک به نشان اصابت کرده تیری که نزدیک به مرکزهدف اصابت کرده باشد
station time U زمان اماده شدن برای پرواز زمان بارگیری و اماده شدن هواپیما برای پرواز
talik U زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
little john U موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
dropping U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drop U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropped U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drops U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
compass rose U دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
permafrost U لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
critical point U نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
geomagnetism U نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
topography U نگارش عوارض زمین نشان دادن عوارض زمین
flying U پرواز
ceiling U حد پرواز
night flying U پرواز
blast-off U پرواز
blast off U پرواز
ceilings U حد پرواز
night flying U شب پرواز کن
fly U پرواز
flight deck U پل پرواز
flight line U خط پرواز
flight decks U پل پرواز
flightless U بی پرواز
trips U پرواز
trip U پرواز
flight U پرواز
tripped U پرواز
sortie U پرواز
sorties U پرواز
hydrographer U نقشه کش ابهای روی زمین کسیکه عالم به تشریح ابهای روی زمین است
surface to surface missile U موشک زمین به زمین
fly U پرواز کردن
high-flying U بلند پرواز
ambitious U بلند پرواز
aviate U پرواز کردن
icarian U بلند پرواز
altivolant U بلند پرواز
preflight U قبل از پرواز
runways U خیابان پرواز
post flight U بعد از پرواز
blood agent U مدت پرواز
high flying U بلند پرواز
flying U پرواز کننده
runways U باند پرواز
in-flight U حین پرواز
mission ready U اماده پرواز
soloist U خلبان تک پرواز
soloists U خلبان تک پرواز
goggle U عینک پرواز
flypasts U پرواز در ارتفاع کم
administrative flight U پرواز اداری
flight decks U عرشه پرواز
scampers U پرواز سریع
scampering U پرواز سریع
scampered U پرواز سریع
scamper U پرواز سریع
single flight U پرواز رفت
return flight U پرواز برگشت
air medal U نشان پرواز
visual flight U پرواز بصری
flybys U پرواز در ارتفاع کم
flyby U پرواز در ارتفاع کم
aspirational [British E] <adj.> U بلند پرواز
goggled U عینک پرواز
path of flight U مسیر پرواز
flypast U پرواز در ارتفاع کم
instrument fkight U پرواز کور
instrument flight U پرواز کور
on the wing U پرواز کننده
goggling U عینک پرواز
flight deck U عرشه پرواز
dead reckonning U پرواز کور
flightworthy U قابل پرواز
runway U باند پرواز
flight computer U کامپیوتر پرواز
flight control U کنترل پرواز
ceilings U سقف پرواز
flight engineer U مهندس پرواز
flight gear U لباس پرواز
flight leader U فرمانده پرواز
flight level U سقف پرواز
flight level U سطح پرواز
flight clearance U اجازه پرواز
runway U خیابان پرواز
ceiling U سقف پرواز
cruising altitude U ارتفاع پرواز
to take wing U پرواز کردن
to take off U پرواز کردن
volant U پرواز کننده
volitant U پرواز کننده
to launch into the air U پرواز کردن
winging U پرواز پرش
wing U پرواز پرش
flege U قابل پرواز
take off U پرواز کردن
flight U پرواز کردن
flying ground U میدان پرواز
flying officer U افسر پرواز
flying shot U تیر سر پرواز
flying speed U سرعت پرواز
helm U سکان پرواز
free flight U پرواز ازاد
helms U سکان پرواز
combat available U اماده به پرواز
flyable U قابل پرواز
kite U پرواز کردن
flight operations U عملیات پرواز
kites U پرواز کردن
flight navigator U هدایتگر پرواز
flight platform U سکوی پرواز
flight ration U جیره پرواز
flight manual U دستورالعمل پرواز
soarer U پرواز کننده
flighty deck U اطاق پرواز
sortie reference U شماره پرواز
flight path U مسیر پرواز
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com