Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
under
U
پایین تراز کمتر از
under-
U
پایین تراز کمتر از
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
reduced charge
U
خرج کمتر یا پایین تر توپ
low grade defective
U
عقب مانده ذهنی تراز پایین
low blow
U
ضربه بوکس خطا به پایین تراز کمر
esquire
U
عنوان روی نامه وامثال ان برای مردهاعنوانی که یکدرجه پایین تراز>شوالیه < بوده
braze welding
U
جوشکاری در دمایی بالاتر از 054درجه سانتی گراد و پایین تراز نقطه ذوب قطعات
virtual level
U
تراز انرژی سیستم هستهای داخل اتم که انرژی برانگیزش ان کمتر از کمترین انرژی جداشده از ذره هستهای بیشتر است
underprice
U
قیمت پایین تراز قیمت بازار
camper level
U
تراز
[تراز حبابی]
[ابزار]
[ساخت و ساختمان]
level
U
تراز
[تراز حبابی]
[ابزار]
[ساخت و ساختمان]
bubble level
U
تراز
[تراز حبابی]
[ابزار]
[ساخت و ساختمان]
spirit level
U
تراز
[تراز حبابی]
[ابزار]
[ساخت و ساختمان]
contours
U
خطوط تراز یا منحنیهای تراز
storage level
U
تراز ذخیره تراز مخزن
levels
U
تراز کردن تراز
levelled
U
تراز کردن تراز
leveled
U
تراز کردن تراز
level
U
تراز کردن تراز
depress
U
پایین دادن لوله پایین اوردن
depresses
U
پایین دادن لوله پایین اوردن
downhaul
U
پایین کشیدن رشته پایین کشنده
down
U
سوی پایین بطرف پایین
vertically
U
از بالا به پایین یا حرکت بالا و پایین در زاویه راست افق
map plane
U
سطح مبنای تراز نقشه مبنای تراز نقشه
shorter
U
کمتر
shortest
U
کمتر
lesser
U
کمتر
minus
U
کمتر
Lt
U
کمتر از
minor
U
کمتر
short
U
کمتر
less
U
کمتر
in a less degree
U
کمتر
much less
U
کمتر
less than
U
کمتر از
infrequently
U
کمتر
low price
U
قیمت کمتر
inside of a week
U
در یک هفته کمتر
inside of a week
U
کمتر از یک هفته
he would not accept less
U
دو روز کمتر
sub-
U
در معنای کمتر
cut back
<idiom>
U
استفاده کمتر
A smaller number . Fewer .
U
تعداد کمتر
minorities
U
بخش کمتر
minority
U
بخش کمتر
stroking
U
راندن کمتر از فرفیت
short-changing
U
کمتر پول دادن
stroked
U
راندن کمتر از فرفیت
short-changes
U
کمتر پول دادن
stroke
U
راندن کمتر از فرفیت
strokes
U
راندن کمتر از فرفیت
short-changed
U
کمتر پول دادن
short-change
U
کمتر پول دادن
below par
U
کمتر از بهای اسمی
less than container load
U
کمتر از فرفیت کانتینر
le
U
to Equal or Than Less کمتر از یا برابر با
shorthanded
U
ادامه با بازیگر کمتر
ammo minus
U
مهمات کمتر از نصف
hypotrophy
U
رشد کمتر ازمعمول
underexpose
U
کمتر از حد لزوم در معرض
below par
U
کمتر از ارزش اسمی
underquote
U
کمتر مظنه دادن
shoat
U
خوک کمتر از یک سال
underprice
U
قیمت کمتر از رقیب
lessened
U
کمتر کردن تقلیل دادن
lessening
U
کمتر شدن تخفیف یافتن
lessening
U
کمتر کردن تقلیل دادن
lessens
U
کمتر شدن تخفیف یافتن
lessens
U
کمتر کردن تقلیل دادن
embryo
U
جنین کمتر از هشت هفته
infant
U
بچه کمتر ازهفت سال
infants
U
بچه کمتر ازهفت سال
lessened
U
کمتر شدن تخفیف یافتن
lessen
U
کمتر شدن تخفیف یافتن
he is well preserved
U
کمتر نشان پیری در او پیداست
weanling
U
کره اسب کمتر از یک سال
less developed countries
U
کشورهای کمتر توسعه یافته
embryos
U
جنین کمتر از هشت هفته
lessen
U
کمتر کردن تقلیل دادن
undervaluing
U
کمتر از ارزش واقعی تخمین زدن
Is there a road with little traffic?
U
آیا جاده ای با ترافیک کمتر هست؟
Is there a road with little traffic?
U
آیا جاده ای با شلوغی کمتر هست؟
multipass overlap
U
بنابراین نقاط کمتر به نظر می آیند
undervaluation
U
تقویم یاارزیابی کمتر ازمیزان واقعی
ultralight aircraft
U
هواپیمائی با وزن کمتر از454 کیلوگرم
undercool
U
خیلی کمتر از میزان لازم سردکردن
undersexed
U
دارای تمایل جنسی کمتر ازطبیعی
eagles
U
زدن دوضربه کمتر ازاستاندارد در یک بخش
eagle
U
زدن دوضربه کمتر ازاستاندارد در یک بخش
factorial
U
حاصل همه اعداد کمتر از یک عدد
underlet
U
کمتر از ارزش واقعی اجاره دادن
nursery school
U
مدرسه بچههای کمتر از پنج سال
undervalues
U
کمتر از ارزش واقعی تخمین زدن
fasted
U
عملی که در آن فاکتور زمان کمتر از یک است
fastest
U
عملی که در آن فاکتور زمان کمتر از یک است
fasts
U
عملی که در آن فاکتور زمان کمتر از یک است
fast
U
عملی که در آن فاکتور زمان کمتر از یک است
undermanned
U
دارای نفرات کمتر از میزان لازم
undervalue
U
کمتر از ارزش واقعی تخمین زدن
low speed communications
U
ارسال داده کمتر از بیت در ثانیه
nursery schools
U
مدرسه بچههای کمتر از پنج سال
bench jockey
U
ذخیرهای که کمتر فرصت بازی پیدا میکند
larceny petty
U
بیشتر دزدی مالی که کمتر از 11شیلینگ بهاداشت
round
U
تقریب زدن یک عدد با یک مقدار دقت کمتر
dry year
U
سالی که میزان بارندگی در ان از حد معمول کمتر است
anticlimax
U
بیانی که هرچه پیش می روداهمیتش کمتر میشود
roundest
U
تقریب زدن یک عدد با یک مقدار دقت کمتر
anticlimaxes
U
بیانی که هرچه پیش می روداهمیتش کمتر میشود
underrating
U
چیزی را کمتر از قیمت واقعی نرخ گذاشتن
underrate
U
چیزی را کمتر از قیمت واقعی نرخ گذاشتن
to shunt somebody aside
U
به کسی کمتر توجه کردن
[اصطلاح مجازی]
underrated
U
چیزی را کمتر از قیمت واقعی نرخ گذاشتن
to put
[throw]
[toss]
somebody on to the scrap heap
U
به کسی کمتر توجه کردن
[اصطلاح مجازی]
to put somebody on the back burner
U
به کسی کمتر توجه کردن
[اصطلاح مجازی]
to put somebody in a backwater
U
به کسی کمتر توجه کردن
[اصطلاح مجازی]
underrates
U
چیزی را کمتر از قیمت واقعی نرخ گذاشتن
bench warmer
U
ذخیرهای که کمتر فرصت بازی پیدا میکند
hood
U
پوشش صوتی روی خط چاپگر که صدای آن را کمتر میکند
hoods
U
پوشش صوتی روی خط چاپگر که صدای آن را کمتر میکند
run
U
اجرای سیستم با فرفیت کمتر در صورت بروز خطا
runs
U
اجرای سیستم با فرفیت کمتر در صورت بروز خطا
roundest
U
تقریب زدن یک عدد با یک مقدار دقت بیشتر یا کمتر
infant
U
در CL به طور کلی به اشخاص کمتر از 12 سال گفته میشود
By
[In]
comparison with the French, the British eat far less fish.
U
در مقایسه با فرانسوی ها، انگلیسی ها به مراتب کمتر ماهی می خورند.
infants
U
در CL به طور کلی به اشخاص کمتر از 12 سال گفته میشود
round
U
تقریب زدن یک عدد با یک مقدار دقت بیشتر یا کمتر
levelled
U
تراز
levelling straightedge
U
خط کش تراز
leveled
U
هم تراز
flushes
U
تراز
flushing
U
تراز
levelled
U
هم تراز
leveled
U
تراز
degenerates
U
هم تراز
degenerated
U
هم تراز
degenerate
U
هم تراز
degenerating
U
هم تراز
bottom level
U
تراز کف
surface plate
U
تراز
level
U
تراز
level
U
هم تراز
level with each other
U
در یک تراز
quadrant
U
تراز
flush
U
تراز
water level
U
تراز اب
graphical site table
U
خط کش تراز
sites
U
تراز
balancing
U
تراز
sited
U
تراز
f. with the woll
U
تراز
site
U
تراز
balance
U
تراز
balances
U
تراز
spirit levels
U
تراز
spirit level
U
تراز
levels
U
تراز
levels
U
هم تراز
yokefellow
U
هم تراز
fewest
U
تعداد 7 هواپیما یا کمتر از ان که در درگیری هوایی شرکت داشته باشند
refan
U
جایگزین کردن فن اصلی بافنی با قطر بزرگتر و مراحل کمتر
small claim
U
ادعانامه یا تقاضای خسارتی که مبلغ ان از 00001 ریال کمتر است
fewer
U
تعداد 7 هواپیما یا کمتر از ان که در درگیری هوایی شرکت داشته باشند
man down
U
بازی با یک نفر کمتر از عده معمولی بعلت اخراج یک بازیگر
few
U
تعداد 7 هواپیما یا کمتر از ان که در درگیری هوایی شرکت داشته باشند
diminished radix complement
U
نمایش اعداد که در آن هر رقم در عدد از یک واحد کمتر از پایه کم خواهد شد
hypoventilation
U
تنفس کم بطوریکه مقداراکسیژن خون از مقدار عادی ان کمتر میشود
slightest
U
تراز لاغر
level buble
U
حباب تراز
allowable level
U
تراز مجاز
levels
U
تراز بنایی
normal energy level
U
تراز متعارفی
balance sheet
U
تراز نامه
balance sheets
U
تراز نامه
angle of site
U
زاویه تراز
levelled
U
تراز بنایی
rotational level
U
تراز چرخشی
justifies
U
هم تراز کردن
balance coil
U
پیچک تراز
slightest
U
تراز کردن
slighting
U
تراز لاغر
slighting
U
تراز کردن
slights
U
تراز لاغر
slights
U
تراز کردن
background level
U
تراز زمینه
justifying
U
هم تراز کردن
align
U
هم تراز کردن
energy level
U
تراز انژی
leveling
U
تراز کردن
justify
U
هم تراز کردن
balances of payments
U
تراز پرداختها
aligning edge
U
لبه هم تراز
leveled
U
تراز بنایی
balance of trade
U
تراز بازرگانی
level surface
U
سطح تراز
abnormal water level
تراز استثنائی آب
ground level
U
تراز زمین
power level
U
تراز توان
position angle
U
زاویه تراز
platen
U
میز تراز
permanent water level
U
تراز پیوسته اب
acceptor level
U
تراز گیرنده
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com