English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
goal posts U پایههای دروازه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
team handball court U مربع مستطیل 04 در 02 متر که باخطی به موازات خط دروازه به دو قسمت تقسیم شده وهر منطقه یک دروازه دارد
passout U پاس از پشت دروازه به یاردر جلوی دروازه
piling U پایههای تیری
trestle work U پایههای مشبک
kick save U نجات دروازه با پای دروازه بان
motor adapter U پایههای اتصال موتور
notch piers U پایههای جانبی سرریز
lance poles U پایههای سیم کشی
console table U میزی که پایههای کج داردوبه دیوارتکیه میدهند
trestlework U تیرها و پایههای چوبی وفلزی زیر ساختمان یا پل
incidence wires U وایرهای موربی در صفحه پایههای بین بال درهواپیماهای دو باله
goal judge U داور پشت دروازه لاکراس داور دروازه واترپولو
element U دروازه یا ترکیبی از دروازه ها
elements U دروازه یا ترکیبی از دروازه ها
basic type single tier formwork U قالب بندی نیمه لغزان با پایههای معادل ارتفاع قالب
goalposts U تیر دروازه تیر عمودی دروازه
goalpost U تیر دروازه تیر عمودی دروازه
goals U دروازه
hoop U دروازه
port U دروازه
goal area line U خط دروازه
hoops U دروازه
gateway U دروازه
goal U دروازه
barbacan U دروازه
portals U دروازه
gateways U دروازه
gate U دروازه
portal U دروازه
gates U دروازه
barbican U دروازه
goal tender U دروازه بان
between the pipes U تیر دروازه
gatekeepers U دروازه بان
gatekeeper U دروازه بان
keepers U دروازه بان
goalies U دروازه بان
keeper U دروازه بان
gate keeper U دروازه بان
goalar U دروازه بان
own goals U گل به دروازه خودی
gatepost U بازوی دروازه
hoops U دروازه کروکه
gateposts U بازوی دروازه
attacting zone U منطقه دروازه
goal area U منطقه دروازه
goalkeepers U دروازه بان
goalkeeper U دروازه بان
puck stopper U دروازه بان
goalie U دروازه بان
hoop U دروازه کروکه
own goal U گل به دروازه خودی
logic gate U دروازه منطقی
goals U دروازه بان
in goal U دروازه بان
tend goal U دروازه بانی
keep goal U دروازه بانی
tend goal U حفظ دروازه
wicket U دروازه کوچک
goal U دروازه بان
octroi U مالیات دم دروازه
octroi U دروازه بانی
wickets U دروازه کوچک
goal mouth U دهانه دروازه
goal keeper line U خط دروازه بان
goal keeper U دروازه بان
save U نجات دروازه
starting gate U دروازه شروع
saved U نجات دروازه
saves U نجات دروازه
goal crease U محوطه دروازه
shot direct at goal U شوت مستقیم به دروازه
goalthrow U پرتاب دروازه بان
standup goalie U دروازه بانی ایستاده
gatehouses U اطاق دروازه بان
gatehouse U اطاق دروازه بان
deciding U نزدیک به دروازه حریف
twentyfive U خط 52 یاردی موازی با خط دروازه
goalposts U تیرک عمودی دروازه
goal kick U شوت بسوی دروازه
upright U تیرک عمودی دروازه
He was approaching the gate. U او [مرد] به دروازه نزدیک شد.
gates U دروازه شروع اسکی
goalpost U تیرک عمودی دروازه
gate U دروازه شروع اسکی
sally port U دروازه عبور از قلعه
shootings U شوت بسوی دروازه
shooting U شوت بسوی دروازه
long ball U پرتاب از دور به دروازه
goalkeepers U دروازه بان فوتبال
goalkeeper U دروازه بان فوتبال
goal umpire U دروازه بان واترپولو
catching glove U دستکش دروازه بان
changing the goal keeper U تعویض دروازه بان
warders U نگهبان دروازه یا قصر
goal games U بازیهای دروازه دار
gate post U تیرچارچوب دروازه باهویابازوی در
flopper U دروازه بان شیرجه رو
petard U بمب دروازه ریز
fast break U حمله سریع به دروازه
crossbars U تیرک افقی دروازه
crossbar U تیرک افقی دروازه
offside line U خط فرضی موازی با دروازه
sally port U دروازه بزرگ قلعه
warder U نگهبان دروازه یا قصر
double reverse U شوت برگردان به دروازه
drop a goal U ضربه زدن بر فراز دروازه
seelos U دروازه بشکل اچ در مارپیچ کوچک
touch in goal line U ادامه خط بین خط دروازه و خط مرزی
stick glove U دستکش کلفت دروازه بان
gatehouses U اطاق یازندان بالای دروازه
gatehouse U اطاق یازندان بالای دروازه
touch in goal U محدوده بین خط دروازه و خط مرزی
gateposts U تیر چار چوب دروازه
punch the ball U مشت کردن دروازه بان
gatepost U تیر چار چوب دروازه
clearer U دورکردن گوی از نزدیک دروازه
clear U دفع توپ ازحوالی دروازه
clearest U دورکردن گوی از نزدیک دروازه
clears U دفع توپ ازحوالی دروازه
clearest U دفع توپ ازحوالی دروازه
send off U حرکت اسبها از دروازه شروع
nineteens U علامت تعویض دروازه بان
send-off U حرکت اسبها از دروازه شروع
clear U دورکردن گوی از نزدیک دروازه
clearer U دفع توپ ازحوالی دروازه
send-offs U حرکت اسبها از دروازه شروع
logic U دروازه یا ترکیب دروازههای منط قی
in- U توپی که وارد دروازه شده
in U توپی که وارد دروازه شده
nineteen U علامت تعویض دروازه بان
defensive U منطقه دفاعی شامل دروازه
clears U دورکردن گوی از نزدیک دروازه
active U دروازهای که برخلاف دروازه نافعال
goal kick U ضربه ازاد مستقیم روی دروازه
heavier U گوی سریع که نزدیک دروازه میافتد
A creaking gate hang long. <proverb> U یک دروازه شکسته مدتها سرپا می ایستد.
uprights U تیرهای عمودی دروازه فوتبال امریکایی
dropped goal U رد کردن توپ از فراز دروازه با ضربه پا
peels U گذراندن گوی حریف از دروازه کروکه
heaviest U گوی سریع که نزدیک دروازه میافتد
faubourg U قسمتی ازشهر که بیرون دروازه باشد
heavies U گوی سریع که نزدیک دروازه میافتد
heavy U گوی سریع که نزدیک دروازه میافتد
field player U بازیگران جز دروازه بان بازیگر ثابت
field goal U رد کردن توپ از فراز دروازه با ضربه پا
hanging-post U [تیرک عمودی که در یا دروازه به آن آویزان می شود.]
peel U گذراندن گوی حریف از دروازه کروکه
battering ram U میله مخصوص شکستن دروازه ها و غیره
battering rams U میله مخصوص شکستن دروازه ها و غیره
end zone U منطقه 09 متری بین خط دروازه و خط انتهایی
goal throw U پرتاب ازاد دروازه بان واترپولو
drop goal U رد کردن توپ از فراز دروازه با ضربه پا
place kick U توپ را از روی زمین با پا بطرف دروازه زدن
inhibit U ورودی دروازه که سیگنال خروجی را بلاک میکند
slots U منطقه جلو دروازه برای حمله مناسب
inhibits U ورودی دروازه که سیگنال خروجی را بلاک میکند
stickside U سمتی از بدن دروازه بان باچوب هاکی
inverter U دروازه منط قی برای امکانات بر عکس کردن
headmen U پاس دادن به یار نزدیک دروازه حریف
slotting U منطقه جلو دروازه برای حمله مناسب
headman U پاس دادن به یار نزدیک دروازه حریف
short side U خط بازیگران با تعداد کمتری بازیگر دهانه دروازه
smothers U شیرجه دروازه بان برای مهار گوی
three state logic U دروازه منط قی یا IC که سه وضعیت خروجی ممکن دارد
smother U شیرجه دروازه بان برای مهار گوی
smothered U شیرجه دروازه بان برای مهار گوی
gopura U [دروازه بلند و مزین مقبره های هندی]
smothering U شیرجه دروازه بان برای مهار گوی
slot U منطقه جلو دروازه برای حمله مناسب
deflection U ضربهای که به چیزی بخوردو گوی بطرف دروازه برود
punters U دروازه بان ماهر در ردکردن توپ با مشت شرطبند
punter U دروازه بان ماهر در ردکردن توپ با مشت شرطبند
to rifle the ball into the goal U با ضربه خیلی محکم توپ را به دروازه شوت کردن
analog U دروازه منط قی که خروجی آن مط ابق با یک سیگنال ورودی است
analogue U دروازه منط قی که خروجی آن مط ابق با یک سیگنال ورودی است
bounce shot U گویی که به زمین می خورد وبه طرف دروازه می رود
deflections U ضربهای که به چیزی بخوردو گوی بطرف دروازه برود
analogues U دروازه منط قی که خروجی آن مط ابق با یک سیگنال ورودی است
flops U شیرجه دروازه بان روی یخ برای جلوگیری از حرکت گوی
gates U زمانی که یک دروازه خروجی تولید میکند پس از دریافت داده ورودی
end zone U منطقه اخر زمین هاکی از خط ابی تادیوار پشت دروازه
gate U زمانی که یک دروازه خروجی تولید میکند پس از دریافت داده ورودی
breaks U جداکردن دو بوکسور ازیورتمه به چهارنعل حرکت از دروازه شروع اسبدوانی
break U جداکردن دو بوکسور ازیورتمه به چهارنعل حرکت از دروازه شروع اسبدوانی
try U کسب 3 امتیاز با تماس دادن توپ با زمین در خط دروازه حریف
tries U کسب 3 امتیاز با تماس دادن توپ با زمین در خط دروازه حریف
flopped U شیرجه دروازه بان روی یخ برای جلوگیری از حرکت گوی
icing U ضربه خطای مدافع از نیمه زمین خودی به خط دروازه حریف
flopping U شیرجه دروازه بان روی یخ برای جلوگیری از حرکت گوی
flop U شیرجه دروازه بان روی یخ برای جلوگیری از حرکت گوی
inhibits U توقف رخ دادن یک فرآیند یا جلوگیری از انجام عملیات در مدار مجتمع یا دروازه .
inhibit U توقف رخ دادن یک فرآیند یا جلوگیری از انجام عملیات در مدار مجتمع یا دروازه .
slants U بازی تهاجمی با دویدن یک بازیگر بطور مستقیم با زاویهای به طرف دروازه
slant U بازی تهاجمی با دویدن یک بازیگر بطور مستقیم با زاویهای به طرف دروازه
slanted U بازی تهاجمی با دویدن یک بازیگر بطور مستقیم با زاویهای به طرف دروازه
handball U بازی بین دو تیم هفت نفره با شش بازیگر ویک دروازه بان
and U دروازه الکترونیکی که تابع "و" منط قی را روی سیگنالهای الکتریکی انجام میدهد
ttl U استفاده از طراحی TTL و قط عات برای پیاده سازی مدارهای منط قی و دروازه ها
transistor U معروفترین خانواده دروازه و طرح مدار ترانزیستوری که ترانزیستورهای دو قط بی آن مستقیماگ کنترل میشود.
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com