Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
an outrage upon justice
U
پایمال سازی حق دیگران
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
encroachments
U
تخطی به حقوق دیگران یا سرزمین دیگران
encroachment
U
تخطی به حقوق دیگران یا سرزمین دیگران
downtrod
U
پایمال
inculcating
U
پایمال کردن
overrides
U
پایمال کردن
overrode
U
پایمال کردن
override
U
پایمال کردن
to tread under foot
U
پایمال کردن
to tread down
U
پایمال کردن
overridden
U
پایمال کردن
inculcates
U
پایمال کردن
pent up
U
پایمال شده
inculcate
U
پایمال کردن
trampling
U
پایمال کردن
tramples
U
پایمال کردن
trampled
U
پایمال کردن
inculcated
U
پایمال کردن
trample
U
پایمال کردن
suppresses
U
خواباندن پایمال کردن
suppressing
U
خواباندن پایمال کردن
suppress
U
خواباندن پایمال کردن
to bridle one's anger
U
خشم خودرا پایمال کردن یافروخوردن
to nip or crush in the bud
U
در نخستین مرحله رشد کشتن یا پایمال کردن
rectification
U
یکسو سازی همسو سازی مستقیم سازی
calculating
U
دوباره سازی یا ایجاد داده جدید از طریق فشرده سازی وقایع عددی معین
pilot materials
U
وسایل و دست ابزارهای ماشین سازی یا مدل سازی
rest
U
دیگران
rests
U
دیگران
jagger
U
الت کنگره سازی یادندانه سازی
ordnance plant
U
کارخانجات اسلحه سازی یامهمات سازی
overwhelms
U
پایمال کردن مضمحل کردن
overwhelmed
U
پایمال کردن مضمحل کردن
overwhelm
U
پایمال کردن مضمحل کردن
regrad for others
U
ملاحظه دیگران
What do the others say?
U
دیگران چه می گویند؟
aside
U
جدااز دیگران
regard for others
U
واهمه از دیگران
regard for others
U
رعایت دیگران
regard for others
U
ملاحظه دیگران
et al
U
مخفف و دیگران
asides
U
جدااز دیگران
individualized
U
از دیگران جدا کردن
under one's belt
<idiom>
U
استفاده از تجارب دیگران
to live at the expense of society
U
بار دیگران شدن
individualizing
U
از دیگران جدا کردن
individualises
U
از دیگران جدا کردن
infringer
U
متخطی به حقوق دیگران
infringement on others rights
U
تخطی به حقوق دیگران
individualised
U
از دیگران جدا کردن
dummy
U
الت دست دیگران
individualize
U
از دیگران جدا کردن
one-upmanship
<idiom>
U
توانایی سر بودن از دیگران
individualising
U
از دیگران جدا کردن
individualizes
U
از دیگران جدا کردن
steal one's thunder
<idiom>
U
قاپیدن کلام دیگران
take after
<idiom>
U
مثل دیگران رفتارکردن
prepotent
U
نیرومندتر از دیگران غالب
to pull the strings
U
دیگران را الت قراردادن
breach
U
تجاوز به حقوق دیگران
breaches
U
تجاوز به حقوق دیگران
breached
U
تجاوز به حقوق دیگران
mind readers
U
کاشف افکار دیگران
mind reader
U
کاشف افکار دیگران
vicarious saccifice
U
خودش به جای دیگران
mind reading
U
کشف افکار دیگران
draw away
U
دیگران را پست سرگذاشتن
spoiler
U
محل عیش دیگران
prevenance
U
توجه باحتیاجات دیگران
spoilsman
U
محل عیش دیگران
dummies
U
الت دست دیگران
as a warning to others
U
برای عبرت دیگران
blazing star
U
هرچیزی که موردتوجه دیگران باشد
scapegoats
U
کسی راقربانی دیگران کردن
ghost writer
U
کسیکه بجای دیگران چیزمینویسد
interlope
U
پادرمیان کار دیگران گذاردن
ghost-writers
U
کسیکه بجای دیگران چیزمینویسد
proportion
U
اندازه چیزی در برابر با دیگران
ghost-writer
U
کسیکه بجای دیگران چیزمینویسد
scapegoats
U
کسیکه قربانی دیگران شود
to act independently of others
U
کاری به کار دیگران نداشتن
competition clause
U
شرط ممانعت از دخول دیگران
to be the odd one out
<idiom>
U
نامشابه
[دیگران در گروهی]
بودن
i do not know;try the others
U
من نمیدانم ببینید دیگران میمانند یا نه
splurging
U
ریخت وپاش به رخ دیگران کشیدن
splurges
U
ریخت وپاش به رخ دیگران کشیدن
splurged
U
ریخت وپاش به رخ دیگران کشیدن
To put ones nose into other peoples affairs .
U
درکار دیگران فضولی کردن
splurge
U
ریخت وپاش به رخ دیگران کشیدن
To pick other peoples brains.
U
از افکار دیگران استفاده کردن
scapegoat
کسی که قربانی دیگران شود
run away with
<idiom>
U
سربودن ،بهتراز دیگران بودن
draw away
U
جلوتر از دیگران حرکت کردن
to break the ice
U
دیگران شکل ابتدائی رانداشتن
john aleay jones
U
جان که نام دیگران جوتراست
to i. upo other's rights
U
بحقوق دیگران تجاوز کردن
Pry not into the affair of others.
<proverb>
U
در کار دیگران مداخله مکن .
to trespass
U
بحقوق دیگران تجاوز کردن
to mack i. about a person
U
در باره کسی از دیگران جویاشدن
scapegoat
کسی را قربانی دیگران کردن
pre-treatment
U
عملیات مقدماتی و آماده سازی
[مثل شستشوی پشم قبل از رنگرزی و یا آماده سازی دار جهت چله کشی]
one level address
U
سازماندهی فضای ذخیره سازی که هر نوع رسانه ذخیره سازی یکسان رفتار می شوند
subjugation
U
مقهور سازی مطیع سازی
frustrations
U
خنثی سازی محروم سازی
formularization
U
کوتاه سازی ضابطه سازی
frustration
U
خنثی سازی محروم سازی
imagery
U
مجسمه سازی شبیه سازی
irritancy
U
پوچ سازی باطل سازی
ouster
U
بی بهره سازی محروم سازی
have a way with
<idiom>
U
تحت نفوذ قرار دادن دیگران
upstages
U
توجه دیگران را به خود جلب کردن
upstaged
U
توجه دیگران را به خود جلب کردن
poking
U
سکه زدن فضولی در کار دیگران
pokes
U
سکه زدن فضولی در کار دیگران
poked
U
سکه زدن فضولی در کار دیگران
poke
U
سکه زدن فضولی در کار دیگران
sadist
U
کسیکه از زجر دیگران لذت میبرد
go (someone) one better
<idiom>
U
کاری را بهتراز دیگران انجام دادن
upstaging
U
توجه دیگران را به خود جلب کردن
spoilsport
U
کسیکه بازی دیگران را خراب میکند
plagiary
U
سارق اثار ادبی و هنری دیگران
oddball
<idiom>
U
کسی که رفتارش با دیگران فرق میکند
spoilsports
U
کسی که عیش دیگران را منغص میکند
peeping Tom
<idiom>
U
کسی که به پنجره دیگران نگاه میکند
spoilsports
U
کسیکه بازی دیگران را خراب میکند
cool one's heels
<idiom>
U
به علت بی ادبی دیگران منتظر ماندن
claptrap
U
سخنی که برای ستایش دیگران بگویند
swim against the tide/current
<idiom>
U
کاری متفاوت از دیگران انجام دادن
To lay one self open to ridicule .
U
خودراآلت دست ومسخره دیگران قراردادن
you said it/you can say that again
<idiom>
U
نشان دادن موفقیت با نظریه دیگران
spoilsport
U
کسی که عیش دیگران را منغص میکند
to put in a piece of work
U
بخشی از کار دیگران را انجام دادن
copiers
U
مقلد شیوه دیگران درخط وانشاء
plagiarises
U
اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
plagiarize
U
اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
plagiarized
U
اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
copier
U
مقلد شیوه دیگران درخط وانشاء
plagiarizing
U
اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
plagiarising
U
اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
rain on someone's parade
<idiom>
U
برنامه های دیگران را مختل کردن
Be quiet so as not to wake the others.
U
ساکت باشید تا دیگران را بیدار نکنید.
plagiarist
U
اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
plagiarised
U
اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
to throw one's lot
U
با بخت یا سهم دیگران شریک شدن
to interject a remark
U
سخنی را در میان سخن دیگران گفتن
plagiarizes
U
اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
sadistic
U
کسیکه اززجر دیگران لذت میبرد
sadistically
U
کسیکه اززجر دیگران لذت میبرد
erasable
U
1-رسانه ذخیره سازی که قابل استفاده مجدد است . 2-ذخیره سازی موقت
cats paw
U
الت دست دیگران گره پنجه گربهای
His happiness consists in helping others.
U
خوشبختی او در این است که به دیگران کمک کند.
exclucivism
U
بیمیلی بداخل کردن دیگران درحلقه خود
She is more culpable than the others.
U
او
[زن]
بیشتر از دیگران گناه کار
[مقصر]
است.
Schadenfreude
U
لذتی که شخصی از رنج کشیدن دیگران میبرد
bohemian
U
که درزندگی یاکارخودبرسم وقانون دیگران کاری ندارد
parrotry
U
بازگویی سخن دیگران مانندطوطی یا ازراه چاپلوسی
to herd with other people
U
با مردم دیگر پیوستن درگروه دیگران درامدن
bohemians
U
که درزندگی یاکارخودبرسم وقانون دیگران کاری ندارد
self enforcing
U
دارای قدرت تحمیل اراده خودبر دیگران
saved
U
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
save
U
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saves
U
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
totaquine
U
داروی ضد مالاریا مرکب ازگنه گنه وترکیبات دیگران
noctule
U
یکجور شب کور در انگلستان که از همه شبکورهای دیگران کشوربزرگتراست
totaquina
U
داروی ضد مالاریا مرکب ازگنه گنه وترکیبات دیگران
ignored
U
تشخیص ندان یا انجام ندادن آنچه دیگران می گویند
ignoring
U
تشخیص ندان یا انجام ندادن آنچه دیگران می گویند
pestiferously
U
چنانکه برای اخلاق دیگران زیان اور باشد
ignores
U
تشخیص ندان یا انجام ندادن آنچه دیگران می گویند
ignore
U
تشخیص ندان یا انجام ندادن آنچه دیگران می گویند
sported
U
پوشیدن وبرخ دیگران کشیدن ورزش وتفریح کردن
sport
U
پوشیدن وبرخ دیگران کشیدن ورزش وتفریح کردن
sports
U
پوشیدن وبرخ دیگران کشیدن ورزش وتفریح کردن
symmetrical compression
U
سیستم فشرده سازی که همان توان پردازش و زمان را برای فشرده سازی و از حالت فشرده در آوردن تصویر نیاز دارد
interlopers
U
کسیکه در کار دیگران مداخله میکندوایشان را ازسودبردن بازمی دارد
misprision
U
گناه فرو گذاری از فاش کردن تبه کاری دیگران
interloper
U
کسیکه در کار دیگران مداخله میکندوایشان را ازسودبردن بازمی دارد
echolalia
U
تکرار و تقلید سخنان دیگران که گاهی نوعی مرض میشود
I wanted to go camping but the others quickly ruled out that idea.
U
من می خواستم به کمپینگ بروم اما دیگران سریع ردش کردند.
Eavesdrop
U
فالگوش ایستادن، استراق سمع کردن، یواشکی حرفهای دیگران را شنیدن
These pants do not look any different than the others.
U
به نظر نمی آید که این شلوار از دیگران متفاوت باشد.
fast talker
<idiom>
U
گوینده خوب کسی است که بتواند دیگران متقاعد کند
livery stable
U
اصطبل مخصوص کرایه دادن اسب یا نگاهداری اسبهای دیگران
building block
U
واحد مستقل که میتواند با دیگران ترکیب شود و یک سیستم تشکیل دهد
building blocks
U
واحد مستقل که میتواند با دیگران ترکیب شود و یک سیستم تشکیل دهد
to pound the filed
U
غیر قابل عبور کردن ازحصاری که برای دیگران غیرقابل عبوراست
to bring somebody into line
U
زور کردن کسی که خودش را
[به دیگران]
وفق بدهد یا هم معیار بشود
Wise men learn by other mens mistakes;fools by the.
<proverb>
U
مردم عاقل از اشتباهات دیگران درس مى گیرند جاهلان از خطاهاى خود .
sort
U
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sorted
U
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sorts
U
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
hits
U
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hit
U
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hitting
U
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
filter
U
مدار الکترونیکی که فرکانسهای خاص اجازه عبور میدهد و دیگران باید متوقف باشند
filters
U
مدار الکترونیکی که فرکانسهای خاص اجازه عبور میدهد و دیگران باید متوقف باشند
lifemanship
U
متشخص وبرجسته شدن یاتظاهر به تشخص کردن بوسیله تحت تاثیر گذاردن دیگران
electronic
U
کامپیوتر دیجیتالی با قط عات الکترونیکی حالت ساده با CPU و حافظه اصلی و فضای ذخیره سازی و دستگاه ورودی / خروجی . که توسط قط عات الکترونیکی و مدارهای مجتمع پیاده سازی می شوند
how about
<idiom>
برای ارائه پشنهاد یا جویا شدن نظر دیگران در مورد چیزی یا کاری استفاده می شود
Indeo
U
فناوری نرم افزاری ساخت Intel که به کامپیوتر امکان ذخیره سازی و اجرای تصاویر ویدیویی فشرده را میدهد با استفاده از روشهای نرم افزاری فشرده سازی
dump
U
1-دادهای که از یک وسیله به دیگری برای ذخیره سازی کپی شده است . 2-انتقال داده به دیسک برای ذخیره سازی . 3-چاپ محتوای کل یابخشی از داده در حافظه
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com