English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
paddle U پاروی کوتاه
paddled U پاروی کوتاه
paddles U پاروی کوتاه
paddling U پاروی کوتاه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
marlinspike U پاروی فلزی
fid U پاروی چوبی
double p U پاروی دوسر
sweeps U پاروی بلند
scull U پاروی کنار قایق
sculls U پاروی عقب کشتی
sculled U پاروی کنار قایق
sculled U پاروی عقب کشتی
sculls U پاروی کنار قایق
scull U پاروی عقب کشتی
To trample upon justice. To be unfair. U پاروی حق گذاشتن ( حق کشی کردن )
paddling U پاروی پهن قایقرانی پارو زدن
paddles U پاروی پهن قایقرانی پارو زدن
paddled U پاروی پهن قایقرانی پارو زدن
paddle U پاروی پهن قایقرانی پارو زدن
swan scale U تعادل ژیمناست روی یک پاروی چوب موازنه
binding U وسیله حفظ پاروی اسکی روی اب قسمت نواردار نیزه
bindings U وسیله حفظ پاروی اسکی روی اب قسمت نواردار نیزه
short lunge U نوعی سخمه کوتاه یا ضربه کوتاه در جنگ
blast U منفجر شدن بوق کوتاه سوت کوتاه
blasts U منفجر شدن بوق کوتاه سوت کوتاه
shorthorn U جانور شاخ کوتاه نژاد گاو شاخ کوتاه شمال انگلیس
pantywaist U شلوار کوتاه بچگانه که به بالاتنه لباسش تکمه میشود شلوار کوتاه
short quard U سخمه گارد کوتاه در جنگ سرنیزه سخمه کوتاه
hurdle step U جهش کوتاه روی یک پا پیش از شیرجه جهش کوتاه پیش از پریدن از روی خرک
linter U ماشینی که پس از پاک کرن پنبه الیاف کوتاه چسبیده به تخم پنبه را میگیرد الیاف کوتاه پنبه که به تخم پنبه چسبیده است
pygmies U قد کوتاه
pigmies U قد کوتاه
pigmies U کوتاه
puny U قد کوتاه
scut U دم کوتاه
miniatures U کوتاه
dumpy U کوتاه
miniature U کوتاه
concise U کوتاه
pygmies U کوتاه
pygmy U قد کوتاه
dwarfish U کوتاه
of short duration U کوتاه
shorter U کوتاه
shortest U کوتاه
synoptic U کوتاه
short U کوتاه
stockier U کوتاه
stockiest U کوتاه
stocky U کوتاه
pigmy U کوتاه
pigmy U قد کوتاه
low U کوتاه
liliputian U قد کوتاه
stunt U کوتاه
curt <adj.> U کوتاه
concise <adj.> U کوتاه
pygmy U کوتاه
down U کوتاه
stunting U کوتاه
stunts U کوتاه
succinct U کوتاه
fleeting <adj.> U کوتاه
bas relif U کوتاه
little U کوتاه
succinct <adj.> U کوتاه
curtal U کوتاه
short <adj.> U کوتاه
abbreviates U کوتاه کردن
truncate U کوتاه کردن
playlet U نمایش کوتاه
scurrying U مسابقه کوتاه
scurry U مسابقه کوتاه
scurries U مسابقه کوتاه
abbreviating U کوتاه کردن
scurried U مسابقه کوتاه
clipping U کوتاه کردن
shorten U کوتاه کردن
stag U کوتاه کردن
piaffer U یورتمه کوتاه
catnap U چرت کوتاه
stags U کوتاه کردن
catnapping U چرت کوتاه
lie-down U استراحت کوتاه
catnaps U چرت کوتاه
catnapped U چرت کوتاه
short drop U دراپ کوتاه
short circuit U اتصال کوتاه
short burst U رگبار کوتاه
abbreviate U کوتاه کردن
lie down U استراحت کوتاه
curtailed U کوتاه کردن
shorten U کوتاه تر کردن
formulating U کوتاه کردن
razee U کوتاه کردن
curtails U کوتاه کردن
short blast U بوق کوتاه
curtailing U کوتاه کردن
briefer U کوتاه مختصر
briefest U کوتاه مختصر
scutter U دو باگامهای کوتاه
formulate U کوتاه کردن
formulated U کوتاه کردن
formulates U کوتاه کردن
shortened U کوتاه کردن
shortened U کوتاه تر کردن
shortens U کوتاه کردن
truncating U کوتاه کردن
shortens U کوتاه تر کردن
short brittle U شکننده- کوتاه
short blast U سوت کوتاه
briefed U کوتاه مختصر
brief U کوتاه مختصر
truncated U کوتاه کردن
curtail U کوتاه کردن
hide bound U کوتاه فکر
unabridged U کوتاه نشده
hare sighted U کوتاه بین
half timber U الوار کوتاه
abridge U کوتاه کردن
half pint U کوتاه تر از مقدارمتوسط
gnomical U کوتاه لب نویس
fubsy U کوتاه وکلفت
term paper U رساله کوتاه
novelettes U داستان کوتاه
novelette U داستان کوتاه
short-circuits U اتصال کوتاه
shuffle U گام کوتاه
shuffled U گام کوتاه
shuffles U گام کوتاه
shuffling U گام کوتاه
short stories U داستان کوتاه
short story داستان کوتاه
an incomprehensive report U گزارش کوتاه
apophthegm U گفتار لب و کوتاه
detruncate U کوتاه کردن
by pass U اتصال کوتاه
cut off U کوتاه کردن
cutty sark U دامن کوتاه
correption U کوتاه کردن
conte U داستان کوتاه
coatee U دامن کوتاه
chiton U قبای کوتاه
bunny hop U پرش کوتاه
britches U شلوار کوتاه
detruncation U کوتاه شدگی
escopette U قرابینه کوتاه
escopet U قرابینه کوتاه
epigrammatical U کوتاه ونیشدار
basso relief U برجسته کوتاه
easy term U کوتاه مدت
brachydactyly U کوتاه انگشتی
breeks U شلوار کوتاه
draw in U کوتاه شدن
chip shot U ضربه کوتاه
one track U کوتاه فکر
aphorism U سخن کوتاه
aphorisms U سخن کوتاه
lop sided U کوتاه و بلند
line to line fault U اتصال کوتاه خط به خط
low U کوتاه دون
abbreviated U کوتاه شده
chitchat U صحبت کوتاه
shortening U کوتاه شدگی
low frequency wave U موج کوتاه
mackinaw U کت کوتاه و سنگین
manakin U ادم کوتاه قد
novella U رمان کوتاه
novelet U داستان کوتاه
narrow minded U کوتاه نظر
morello U گیلاس دم کوتاه
bas relief U برجسته کوتاه
bas-relief U برجسته کوتاه
bas-reliefs U برجسته کوتاه
manikin U ادم کوتاه قد
poop U صدای کوتاه
idylls U چکامه کوتاه
idylls U قصیده کوتاه
idyl U قصیده کوتاه
idyl U چکامه کوتاه
short wave U موج کوتاه
short-wave U موج کوتاه
short haul U خط سیر کوتاه
short-haul U خط سیر کوتاه
idyll U قصیده کوتاه
idyll U چکامه کوتاه
intrim U کوتاه مدت
poops U صدای کوتاه
pigmies U ادم کوتاه قد
pygmies U ادم کوتاه قد
pygmy U ادم کوتاه قد
curt U کوتاه ومختصر
let us be brief U کوتاه کنیم
knurly U کوتاه قد کوتوله
jog trot U یورتمه کوتاه
short-circuit U اتصال کوتاه
short period U دوره کوتاه
shortest U کوتاه مدت
tunicle U لباس کوتاه
undersize U اندازه کوتاه
vamp U جوراب کوتاه
laconically U کوتاه موجز
laconic U کوتاه موجز
short return U برگشت کوتاه
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com