Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
station break
U
وقفه برنامه فرستنده رادیویی وتلویزیونی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
screenwriters
U
نویسنده نمایشنامههای رادیویی وتلویزیونی
screenwriter
U
نویسنده نمایشنامههای رادیویی وتلویزیونی
transmitter
U
فرستنده رادیویی
transmitters
U
فرستنده رادیویی
broadcasting station
U
ایستگاه رادیویی فرستنده
maintain watch
U
مراقبت دایمی از پیام یک فرستنده رادیویی
homing device
U
رادارهای ردیاب امواج رادیویی و رادار برای پیداکردن ایستگاه فرستنده انها
homing
U
روش تعقیب و ردیابی امواج رادیویی یا رادار و پیدا کردن ایستگاه فرستنده ان
transparent
U
مودمی که در صورت بروز وقفه , تمام وضعیت برنامه و ماشین را حفظ میکند. وقفه سرویس داده میشود و سیستم به وضعیت قبلی برمی گردد
transparently
U
مودمی که در صورت بروز وقفه , تمام وضعیت برنامه و ماشین را حفظ میکند. وقفه سرویس داده میشود و سیستم به وضعیت قبلی برمی گردد
manipulative deception
U
تغییر فرکانس یا دستکاری دروسایل فرستنده خودی برای گول زدن دشمن فریب رادیویی عمدی
program interrupt
U
وقفه برنامه
interrupt
U
حالتی که در آن در صورتی که وقفه رخ دهد تمام وضعیتهای ماشین و برنامه حفظ می شوند
interrupts
U
حالتی که در آن در صورتی که وقفه رخ دهد تمام وضعیتهای ماشین و برنامه حفظ می شوند
interrupting
U
حالتی که در آن در صورتی که وقفه رخ دهد تمام وضعیتهای ماشین و برنامه حفظ می شوند
cone of silence
U
مخروط سکوت رادیویی فضای مخروطی خلاء رادیویی بالای برج مراقبت
radio interference
U
تداخل امواج رادیویی انترفرنس رادیویی
basic
U
سیستمی که برنامه یا کارهای مشخصی را برای یک کامپیوتر مرکزی انجام میدهد و با استفاده از سیگنالهای وقفه قابل کنترل است
basics
U
سیستمی که برنامه یا کارهای مشخصی را برای یک کامپیوتر مرکزی انجام میدهد و با استفاده از سیگنالهای وقفه قابل کنترل است
interrupts
U
خط وقفه که میتواند ناتوان شود یا با استفاده از ماسک وقفه نادیده گرفته شود
interrupt
U
خط وقفه که میتواند ناتوان شود یا با استفاده از ماسک وقفه نادیده گرفته شود
interrupting
U
خط وقفه که میتواند ناتوان شود یا با استفاده از ماسک وقفه نادیده گرفته شود
signalling
U
1-روش فرستنده برای هشدار به گیرنده برای ارسال یک پیام . 2-ارتباط با فرستنده درباره وضعیت گیرنده
radio button
U
شانه دایرهای کنر یک انتخاب که در هنگام انتخاب یک مزکز سیاه دارد.دگمههای رادیویی یک روش انتخاب از بین چند موضوع است و در هر زمان فقط یک دکمه رادیویی انتخاب میشود.
api
U
مجموعهای از توابع و دستورات برنامه استاندارد که به برنامه ساز امکان میدهد با برنامه از طریق برنامه کاربردی دیگر واسط شود
automatic programming
U
روندی که طی ان کامپیوتر به صورت خودکار برنامه مبدابه زبان برنامه نویسی را به برنامه مقصد به کد ماشین ترجمه میکند برنامه نویسی به صورت خودکار برنامه سازی خودکار
source
U
برنامه پیش از ترجمه نوشته شده در زبان برنامه نویسی توسط برنامه نویس
object oriented
U
روش برنامه نویسی مثل ++C که هر قطعه برنامه به عنوان یک شی که در ارتباط با سایر اشیا است در برنامه به کار می رود
communications stallite corporation
U
یک شرکت تحت مالکیت خصوصی است که امتیاز ان توسط کنگره ایالات متحده امریکا به منظور مخابره سیگنالهای صوتی وتلویزیونی و تصویری ماهواره صادر شده است
newest
U
دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود
new
U
دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود
newer
U
دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود
new-
U
دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود
landing schedule
U
برنامه پیاده شدن به ساحل برنامه عملیات اب خاکی برنامه فرود
jobs
U
دستورات کنترل کار یا برنامه کوتاه که پیش از اجرای برنامه باز میشود و سیستم را طبقه نیاز برنامه تنظیم میکند
job
U
دستورات کنترل کار یا برنامه کوتاه که پیش از اجرای برنامه باز میشود و سیستم را طبقه نیاز برنامه تنظیم میکند
swap
U
توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
swapped
U
توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
swaps
U
توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
swopped
U
توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
swopping
U
توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
swops
U
توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
dynamic data exchange
U
در ویندوز ماکروسافت و OS/2 روشی که در آن دو برنامه فعال می توانند دادههای خود را رد و بدل کنند یک برنامه از سیستم عامل می خواهد تا بین دو برنامه اتصال برقرار کند
video cassette
U
نوار کاست سمعی و بصری نوار کاست صوتی وتلویزیونی
video cassettes
U
نوار کاست سمعی و بصری نوار کاست صوتی وتلویزیونی
modular
U
بخشهای کوچک نوشته شده در برنامه از کد کامپیوتر که مناسب برنامه سافت یافته است و از برنامه اصلی قابل فراخوانی است
Send To command
U
دستور منو در منوی فایل یک برنامه کاربری ویندوز که به کاربر امکان ارسال فایل یا داده موجود و در برنامه به برنامه دیگر میدهد
preemptive multitasking
U
حالت چندکاره که سیستم عامل یک برنامه را برای مدت زمانی اجرا میکند و پس کنترل را به برنامه بعدی میدهد به طوری که برنامه بعدی وقت پردازنده را نخواهد گرفت
Beginner's All Purpose Symbolic Instruction Code
U
زبان برنامه سازی مط ح بالا برای توسعه برنامه به صورت محاورهای برای ایجاد یک مقدمه ساده برای برنامه نویسی کامپیوتری
assembly
U
1-زمانی که طول می کشد تا برنامه اسمبلی یک برنامه را ترجمه کند. 2-زمانی که اسمبلر برنامه را از زبان اسمبلی به کد ماشین تبدیل میکند
consignor
U
فرستنده
agent
U
فرستنده
agents
U
فرستنده
dispatcher
U
فرستنده
wireless station
U
فرستنده
chooser
U
فرستنده
forwarder
U
فرستنده
transmitter
U
فرستنده
transmitters
U
فرستنده
sending set
U
فرستنده
transmitting set
U
فرستنده
sender
U
فرستنده
senders
U
فرستنده
shipper
U
فرستنده
applet
U
1-برنامههای کاربردی کوچک 2-برنامه کوچک برای بهبود کارایی برنامه کاربردی وب که توسط Activex یا برنامه جا وا تامین میشود3-
radioed
U
رادیویی
broadcasting
U
رادیویی
radio
U
رادیویی
radioing
U
رادیویی
radios
U
رادیویی
senders
U
فرستنده پیام
amateur transmitter
U
فرستنده اماتور
forwarding country
U
کشور فرستنده
emergency transmitter
U
فرستنده اضطراری
consignor
U
فرستنده کالا
mobile station
U
فرستنده متحرک
transmitters
U
دستگاه فرستنده
transmitter
U
دستگاه فرستنده
broadcast station
U
ایستگاه فرستنده
pulse transmitter
U
فرستنده پالس
transreceiver
U
فرستنده و گیرنده
amateur station
U
فرستنده تفننی
transmitting antenna
U
انتن فرستنده
service area
U
برد فرستنده
sending state
U
کشور فرستنده
sender
U
فرستنده پیام
noise transmitter
U
فرستنده پارازیت
jamming transmitter
U
فرستنده پارازیت
television broadcasting station
U
فرستنده تلویزیون
transceiver
U
فرستنده و گیرنده
intermediate transmitter
U
فرستنده واسطه
intermediate transmitter
U
فرستنده میانی
radiographic
U
مخابرات رادیویی
radiophotograph
U
عکس رادیویی
radio frequencies
U
فرکانسهای رادیویی
radio sextant
U
سکستانت رادیویی
radio silence
U
سکوت رادیویی
radio wave
U
موج رادیویی
radio waves
U
امواج رادیویی
radiometeorograph
U
هوانگار رادیویی
radiographic
U
عکس رادیویی
radio alimeter
U
فرازیاب رادیویی
radmail
U
پست رادیویی
receiver
U
گیرنده رادیویی
radio telescopes
U
تلسکوپ رادیویی
radio call sign
U
معرف رادیویی
radio telescope
U
تلسکوپ رادیویی
radio compass
U
قطبنمای رادیویی
radio control
U
فرمان رادیویی
radio beacon
U
بیکن رادیویی
radio detection
U
اکتشاف رادیویی
radio dicipline
U
انضباط رادیویی
radio ferquency
U
بسامد رادیویی
play by play
U
پخش رادیویی
space radiation
U
تشعشع رادیویی
radio receiver
U
گیرنده رادیویی
wirephoto
U
عکاسی رادیویی
facsimiles
U
عکس رادیویی
radio metal locator
U
فلزیاب رادیویی
facsimiles
U
عکاسی رادیویی
facsimile
U
عکس رادیویی
facsimile
U
عکاسی رادیویی
listening silence
U
سکوت رادیویی
receivers
U
گیرنده رادیویی
telephoto
U
عکاسی رادیویی
telephotography
U
عکاسی رادیویی
metal locator
U
فلزیاب رادیویی
electronic locator
U
فلزیاب رادیویی
radio frequency
U
فرکانس رادیویی
radiophoto
U
عکاسی رادیویی
receiving set
U
گیرنده رادیویی
radio navigation
U
ناوبری رادیویی
radio match
U
رویارویی رادیویی
compere
U
مجریبرنامهتلویزیونییا رادیویی
r.f.
U
بسامد رادیویی
radio link
U
پیوند رادیویی
radio interference
U
پارازیت رادیویی
phototelegraphy
U
عکاسی رادیویی
radio horizon
U
افق رادیویی
hertzian wave
U
موج رادیویی
faxed
U
عکاسی رادیویی
fax
U
عکاسی رادیویی
waves
U
موج رادیویی
waving
U
موج رادیویی
radio broadcasting
U
پخش رادیویی
call sign
U
معرف رادیویی
waved
U
موج رادیویی
wave
U
موج رادیویی
faxing
U
عکاسی رادیویی
faxes
U
عکاسی رادیویی
call signs
U
معرف رادیویی
long wave transmitter
U
فرستنده موج بلند
directive sending
U
فرستنده جهت دار
shipper
U
فرستنده کالا با کشتی
directional transmitter
U
فرستنده جهت دار
handset
U
دستگاه فرستنده وگیرنده
handsets
U
دستگاه فرستنده وگیرنده
transmissive
U
انتقال دهنده فرستنده
handie talkie
U
فرستنده دستی کوچک
reversed
U
داده ازگیرنده به فرستنده
radio telephone transmitter
U
فرستنده تلفن بیسیم
transceiver
U
دستگاه گیرنده فرستنده
reverse
U
داده ازگیرنده به فرستنده
impluse sender
U
فرستنده ضربه جریان
amateur bands
U
باندهای فرستنده تفننی
reversing
U
داده ازگیرنده به فرستنده
reverses
U
داده ازگیرنده به فرستنده
amateur station call letters
U
علامت فرستنده تفننی
telemetry
U
مسافت سنجی رادیویی
radiographs
U
پوتونگار عکس رادیویی
radiograph
U
پوتونگار عکس رادیویی
tactical call sign
U
معرف رادیویی تاکتیکی
direction finder
U
جهت یاب رادیویی
groundwave
U
موجهای رادیویی زمینی
radiotelegraphic
U
تلگراف رادیویی کردن
net call sign
U
معرف رادیویی شبکه
spotter
U
کمک مفسر رادیویی
radio
U
پیام رادیویی فرستادن
radioed
U
پیام رادیویی فرستادن
radioing
U
پیام رادیویی فرستادن
radios
U
پیام رادیویی فرستادن
play by play
U
پخش رادیویی مسابقه
wave front
U
جبهه امواج رادیویی
skip zone
U
منطقه کور رادیویی
high power radio station
U
ایستگاه رادیویی بزرگ
radio approach
U
دستگاه تقرب رادیویی
rawinsonde
U
جهت یاب رادیویی
radio astronomy
U
اختر شناسی رادیویی
radiotelegraph
U
تلگراف رادیویی کردن
radio call sign
U
معرف ایستگاه رادیویی
radio frequency interference
U
تداخل فرکانس رادیویی
radio frequency transformer
U
مبدل بسامد رادیویی
squad cars
U
اتومبیل پلیس مجهز به فرستنده
ultrashort wave transmitter
U
فرستنده موج خیلی کوتاه
squad car
U
اتومبیل پلیس مجهز به فرستنده
cross talk
U
تداخل صدا در اثرنزدیکی دو فرستنده
back scattering
U
توزیع معکوس امواج رادیویی
radio range station
U
ایستگاه ناوبری رادیویی هواپیماها
garbage
U
واسط رادیویی از کانالهای مجاور
r f power supply
U
منبع توان بسامد رادیویی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com