English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
rain gage U وسیله سنجش میزان بارندگی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
pluviometric U مبنی بر سنجش مقدار بارندگی
precipitation U میزان بارندگی
lapseratc U میزان بارندگی به نسبت بلندی ها
dry year U سالی که میزان بارندگی در ان از حد معمول کمتر است
wet year U سالی که میزان بارندگی از حد معمول سالیانه بیشتراست
rain discharge U حجم بارندگی در یک حوزه تقسیم بر مدت ریزش بارندگی
cetane rating U اشل عددی برای سنجش میزان بهسوزی سوختهای موتورهای دیزل
meters U وسیله سنجش
meter U وسیله سنجش
limit gage U وسیله سنجش تلرانس
ceilometer U وسیله سنجش ارتفاع ابر
measuring technique U متد سنجش اسلوب سنجش فن سنجش فن اندازه گیری
pyrometer U وسیله سنجش درجه حرارت هوا در بالن
brinell hardness U سنجش سختی نسبی اجسام جامد یا صلب توسط اندازه گیری میزان فرورفتگی ناشی از فشردن گلوله 01 میلیتری سخت روی سطح فلز موردازمایش
bathyconductograph U وسیله اندازه گیری میزان هادی بودن اب
tuner U پیچ میزان رادیو وسیله تنظیم جریان برق وغیره
tuners U پیچ میزان رادیو وسیله تنظیم جریان برق وغیره
sensor U وسیله نوری الکتریکی که با توجه به میزان نور سیگنال تولید میکند
photographic dosimetry U روش اندازه گیری میزان دوزاتمی جذب شده به وسیله افراد از روی عکس بدن انها
scalar U توضیح دادنی بوسیله عددی بر روی ترازو قابل سنجش با ترازو سنجش مدرج
ppi gauge U معیار سنجش استاندارد بار معیار سنجش ابعاد استانداردبستههای پستی
availability U میزان در دسترس بودن میزان امادگی زمان تعمیرناو
bond albedo U نسبت میزان نور بازتابش شده به میزان نوربرخوردکرده
chain U باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
chains U باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
snowfall U بارندگی
precipitation of moisture U بارندگی
the rainy season U بارندگی
rain fall U بارندگی
snowfalls U بارندگی
rainfall U بارندگی
onfall U بارندگی
sensor U وسیله اکتشافی وسیله مراقبتی وسیله کشف کننده
annual precipitation U بارندگی سالیانه
monsoon U موسم بارندگی
rains U بارندگی باریدن
raining U بارندگی باریدن
rainfall intensity U شدت بارندگی
hyerograph U نقشه بارندگی
rain U بارندگی باریدن
effective rainfall U بارندگی موثر
downpour U بارندگی زیاد
rained U بارندگی باریدن
downpours U بارندگی زیاد
monsoons U موسم بارندگی
onding U بارندگی زیاد
average annual precipitation U متوسط بارندگی سالینه
hyetology U علم یا مبحث بارندگی
rainfall area U منطقه بارش ناحیه بارندگی
these cloud promise rain این ابرها خبر از بارندگی میدهند
These clouds are a sign of rain . این ابرها علامت بارندگی است
intensity of rain fall U شدت بارندگی که بامیلیمتردرساعت مشخص میشود
ephemeral stream U رودی که درموقع بارندگی اب در ان جریان دارد
tunes U میزان کردن میزان کردن الت موسیقی یارادیو وغیره
tune U میزان کردن میزان کردن الت موسیقی یارادیو وغیره
fet U وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
quady U رودی که فقط در فصل بارندگی جریان دارد و دربقیه فصول خشک میباشد
self adjusting U بخودی خود میزان شونده خود میزان
isobath U خطوط میزان منحنی نقشه عمق نما خطوط میزان عمق
crawler U وسیله نقلیهای که روی زنجیر حرکت میکند وسیله نقلیه خزنده
crawlers U وسیله نقلیهای که روی زنجیر حرکت میکند وسیله نقلیه خزنده
asynchronous U داده یا وسیله سریال که نیازی به یکنواخت بودن با وسیله دیگر ندارند
loops U آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
looped U آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
contentions U وضعیتی که در آن دو یاچند وسیله قصد برقراری ارتباط با یک وسیله را دارند
contention U وضعیتی که در آن دو یاچند وسیله قصد برقراری ارتباط با یک وسیله را دارند
loop U آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
peripheral U مدیر و کنترل کننده وسیله ورودی /خروجی یا وسیله جانبی
connectivity U توانایی یک وسیله برای ارتباط برقرار کردن باسایر وسیله ها و ارسال اطلاعات
device U کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
built-in U نوشتاری که موقتاگ به وسیله یک وسیله جانبی معمولاگ چاپگر ذخیره سازی شده است
devices U کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
simulate U کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
simulates U کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
simulating U کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
tie down U وسیله مهار هواپیما در محوطه پارکینگ وسیله بستن
daisy chain U روش اتصال یک وسیله با یک کابل از یک ماشین یا وسیله به دیگر
trainers U وسیله اموزش دهنده وسیله کمک اموزشی
immersion proof U وسیله ضد رطوبت یا نفوذ اب وسیله ضد فرو رفتن در اب
trainer U وسیله اموزش دهنده وسیله کمک اموزشی
daisy chain U باسهای ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند و هر وسیله میتواند داده را که به ماشین دیگر منتقل میشود دریافت
communication U مجموعه اصلی از برنامه ها که پروتکل ها را رعایت می کنند.کنترل کنندههای فرمت و وسیله و خط برای نوع وسیله یا خط استفاده میشود
lasers U وسیله تولید نور با طول موج یکسان در یک اشعه باریک به وسیله برانگیختن یک ماده به حدی که فوتونهای نورانی منتشر کند
laser U وسیله تولید نور با طول موج یکسان در یک اشعه باریک به وسیله برانگیختن یک ماده به حدی که فوتونهای نورانی منتشر کند
plotters U وسیله ناوبری وسیله رسم کننده
plotter U وسیله ناوبری وسیله رسم کننده
auxiliary contours U خطوط میزان منحنی واسطه خطوط میزان منحنی تکمیلی
hyetography U نقشه کشی از بارندگی نمایش بارش با نقشه
output U اطلاع یا دادهای که از CPU یا حافظه اصلی به وسیله دیگر منتقل شود و مثل صفحه نمایش یا چاپگر و وسیله ذخیره سازی جانبی
outputs U اطلاع یا دادهای که از CPU یا حافظه اصلی به وسیله دیگر منتقل شود و مثل صفحه نمایش یا چاپگر و وسیله ذخیره سازی جانبی
devices U فضایی در حافظه که توسط یک وسیله مشخص گرفته شده است . CPU میتواند با قرار دادن دستورات در این محل وسیله را کنترل کند
device U فضایی در حافظه که توسط یک وسیله مشخص گرفته شده است . CPU میتواند با قرار دادن دستورات در این محل وسیله را کنترل کند
storm water U فاضلاب ناشی از بارندگی فاضلاب سطحی
ponderingly U با سنجش
evaluations U سنجش
poneration U سنجش
g U سنجش
ponderation U سنجش
evaluation U سنجش
deliberation U سنجش
measurment U سنجش
appraisal U سنجش
scalar U سنجش
deliberations U سنجش
assessments U سنجش
assay U سنجش
appraisals U سنجش
assessment U سنجش
assays U سنجش
measure U سنجش
measurement U سنجش
scaling U سنجش
pondering U سنجش
ponder U سنجش
measurements U سنجش
ponders U سنجش
evalution U سنجش
degress of comparison U سنجش
pondered U سنجش
communication U بافری در گیرنده که به یک وسیله جانبی کند اجازه قبول داده از یک وسیله جانبی سریع میدهد بدون کم کردن سرعت
astigmatizer U وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
dual capable U جنگ افزار یا وسیله دو کاره وسیله یا جنگ افزاری که دونوع ماموریت انجام میدهد
from pillar to post U ازیک وسیله به وسیله دیگر
measuring sensitivity U حساسیت سنجش
measuring cable U کابل سنجش
surveyor's chain U زنچیر سنجش
measuring technique U روش سنجش
biometrics U زیست سنجش
market appraisal U سنجش بازار
rating U سنجش توان
measuring technique U تکنیک سنجش
comparative measurement U سنجش مقایسهای
measuring thermocouple U ترموکوپل سنجش
measuring system U سیستم سنجش
measuring diaphragm U دیافراگم سنجش
measuring circuit U مدار سنجش
precision measurment U سنجش دقیق
measuring generator U مولد سنجش
measuring junction U محل سنجش
measuring range U ناحیه ی سنجش
measuring range U حیطه سنجش
measuring position U محل سنجش
measuring junction U نقطه سنجش
measuring method U اسلوب سنجش
measuring period U مدت سنجش
measuring period U دوره سنجش
measuring frequency U فرکانس سنجش
graduated steel straight edge U شینه سنجش
measuring error U خطای سنجش
measuring coil U بوبین سنجش
measuring current U جریان سنجش
measuring switch U کلید سنجش
high accuracy measurement U سنجش دقیق
measuring relay U رله سنجش
sociometry U سنجش افکاراجتماعی
measuring rectifier U یکسوکننده سنجش
ratings U سنجش توان
measuring diaphragm U ممبران سنجش
measuring point U نقطه سنجش
delib erator U سنجش کننده
method of measurment U روش سنجش
emergency measure U سنجش اضطراری
datum line U خط مبنای سنجش
comparisons U تطبیق سنجش
metage U حق سنجش قپانداری
depth measurement U سنجش گودی
measurment U سنجش اندازه
comparison U تطبیق سنجش
frequency measurement U سنجش فرکانس
font metric U سنجش فونت
clocked U با سنجش زمان
assays U ازمایش سنجش
ponderability U سنجش پذیری
ponderable U قابل سنجش
measurable U سنجش پذیر
assay U ازمایش سنجش
volumetric analysis U سنجش حجمی
voltage measuring U سنجش فشارالکتریکی
voltage measuring U سنجش ولتاژ
measuring voltage U فشار سنجش
indirect measurement U سنجش غیرمستقیم
comparative measurement U سنجش قیاسی
incommensurable U سنجش ناپذیر
pulmometry U سنجش گنجایش شش
colorimetry U سنجش رنگ
measuring transductor U ترانسدوکتور سنجش
measuring thermocouple U عنصرحرارتی سنجش
accuracy to gage U دقت سنجش
measuring unit U عضو سنجش
measuring unit U واحد سنجش
handshaking U سیگنال استاندارد بین دو وسیله برای اطمینان از صحت کار سیستم . وسیله سازگار است و ارسال داده صحیح است .
handshake U سیگنال استاندارد بین دو وسیله برای اطمینان از صحت کار سیستم . وسیله سازگار است و ارسال داده صحیح است .
handshakes U سیگنال استاندارد بین دو وسیله برای اطمینان از صحت کار سیستم . وسیله سازگار است و ارسال داده صحیح است .
interserviceable U قابل استفاده به وسیله چندقسمت یا چند نوع یکان وسیله چند یکانی
cycle U عمل دستیالی به حافظه توسط یک وسیله جانبی که CPU را برای یک یا چند باس ساعت متوقف میکند تا داده از حافظه به وسیله منتقل شود
cycled U عمل دستیالی به حافظه توسط یک وسیله جانبی که CPU را برای یک یا چند باس ساعت متوقف میکند تا داده از حافظه به وسیله منتقل شود
cycles U عمل دستیالی به حافظه توسط یک وسیله جانبی که CPU را برای یک یا چند باس ساعت متوقف میکند تا داده از حافظه به وسیله منتقل شود
aerometry U سنجش غلظت هوا
barometry U سنجش فشار هوا
photomrtry U سنجش شدت روشنایی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com