English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (7739 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
artificial suporters U وسایل محافظتی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
athletic suporters U وسایل محافظتی ورزشکار
Other Matches
protective U محافظتی
beach gear U وسایل پیاده کردن بار وسایل تخلیه کشتی تجهیزات اسکله
prevention of stripping U ممانعت از کار وسایل اکتشافی دشمن یا اکتشاف وسایل مخابراتی و رادارخودی
cpu U سیگنالهای واسط بین CPU و وسایل جانبی یا وسایل ورودی / خروجی
tackled U درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
tackles U درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
tackling U درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
tackle U درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
mounting U وسایل سوار شده روی یک دستگاه سر هم کردن وسایل
recovers U جمع اوری وسایل ازکارافتاده یا بیماران اخراجات وسایل
recovering U جمع اوری وسایل ازکارافتاده یا بیماران اخراجات وسایل
recover U جمع اوری وسایل ازکارافتاده یا بیماران اخراجات وسایل
excess property U وسایل اضافه بر سازمان وسایل اضافی
channelled U واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channels U واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channeling U واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channeled U واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channel U واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
pipeline assets U وسایل و لولههای سوخت رسانی سیستم لوله کشی وسایل نصب لوله
map U نموداری که اختصاص محدوده آدرس به وسایل مختلف حافظه را نشان میدهد. مثل RAM و ROM و وسایل انط باق حافظه ورودی /خروجی
maps U نموداری که اختصاص محدوده آدرس به وسایل مختلف حافظه را نشان میدهد. مثل RAM و ROM و وسایل انط باق حافظه ورودی /خروجی
bios U توابع سیستم که واسط بین زمان برنامه نویسی سطح بالا و وسایل جانبی سیستم است تا ورودی خروجی وسایل استاندارد را بررسی کند
service test U ازمایش از وضعیت تجهیزات و وسایل پشتیبانی ازمایش امادگی رزمی وسایل
computation of replacement factors U محاسبه عمر قانونی وسایل محاسبه زمان تعویض وسایل
dispersal lays U محوطههای تفرقه وسایل وخودروها محوطههای پناهگاه وسایل و خودروها
red concept U جدا کردن وسایل مخابراتی ارسال پیامهای طبقه بندی شده و رمز از وسایل ارسال پیامهای کشف
cryptoancillary equipment U وسایل و تجهیزات رمز وسایل تامین ارسال رمز
landing aids U وسایل کمک ناوبری فرودهواپیما وسایل کمکی فرودهواپیما
pioneer tools U وسایل حفاری و تهیه استحکامات وسایل مهندسی حفاری
basic U توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
basics U توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
basic issue items U وسایل همراه اقلام عمده اقلام شارژ انبار وسایل عمده
kits U جعبه ابزار یا وسایل جعبه وسایل
kit U جعبه ابزار یا وسایل جعبه وسایل
accouterment U وسایل
furniture U وسایل
assets U وسایل
plant U وسایل
facilities U وسایل
plants U وسایل
media U وسایل
means U وسایل
fitment U وسایل نصب
installs U از کارانداختن وسایل
salvage U وسایل اسقاطی
means U استطاعت وسایل
salvaged U وسایل اسقاطی
erosion U فرسایش وسایل
mnemonics U وسایل یادیار
installing U از کارانداختن وسایل
install U از کارانداختن وسایل
salvages U وسایل اسقاطی
scuba diving U غواصی با وسایل
sonic equipment U وسایل اوازی
fitments U وسایل نصب
salvaging U وسایل اسقاطی
bedding U وسایل خواب
utensil U وسایل اسباب
utensils U وسایل اسباب
mess kit U وسایل غذاخوری
pool equipment U وسایل تعمیرگاه
push botton U وسایل خودکار
rigging warrant U فهرست وسایل
scuba diver U غواص با وسایل
sonic equipment U وسایل اوایی
tentage U وسایل چادر
tentage U وسایل چادرزنی
tentage U وسایل چادرها
test equipment U وسایل ازمایش
tools of research U وسایل تحقیقات
war material U وسایل جنگی
essential elements U وسایل ضروری
utility U وسایل رفاهی
mess gear U وسایل غذاخوری
means of production U وسایل تولید
check out equipment U وسایل ازمایشگاهی
accessory equipment U وسایل یدکی
artificial aids U وسایل کمکی
auxiliary equipment U وسایل یدکی
auxiliary equipment U وسایل کمکی
building plant U وسایل ساختمان
cable accessory U وسایل کابل
captured material U وسایل اغتنامی
chaffing gear U وسایل ضد ساییدگی
chaffing gear U وسایل ضد سایش
communication channels U وسایل ارتباطی
cryptodevice U وسایل رمز
cryptomaterial U وسایل رمز
dust collection equipment U وسایل گردگیری
fabricator U سازنده وسایل
Home appliances U وسایل خانگی
loading facilities U وسایل بارگیری
sundry items U وسایل متفرقه
attachment U وسایل وابسته
layouts U ترتیب وسایل
layout U ترتیب وسایل
furtherance U تهیه وسایل
subsistence U وسایل زیست
wracks U قفسه مهمات و وسایل
tackle U وسایل ماهیگیری یا کمانگیری
condensation trail U مجموعه وسایل انجماد
coupler plug U دوشاخه وسایل الکتریکی
clamping fixture U وسایل قید و بست
clamping device U وسایل قید و بست
check out equipment U وسایل بازدید محل
care and handling U مراقبت و دستکاری وسایل
spin U ماهیگیری با وسایل چرخان
spins U ماهیگیری با وسایل چرخان
caddy U حامل وسایل بازیگر
smoker U وسایل رفاهی ناو
wracked U قفسه مهمات و وسایل
cryptodevice U وسایل رمز کردن
high lift device U وسایل برای زیاد
hi fi U وسایل ایجاد صدا
gun bag U کیسه وسایل توپ
tackles U وسایل ماهیگیری یا کمانگیری
gripping appliance U وسایل بست و مهارکنندگی
tackling U وسایل ماهیگیری یا کمانگیری
golf bag U کیف وسایل گلف
rack U قفسه مهمات و وسایل
racked U قفسه مهمات و وسایل
drawing instrument U وسایل رسم فنی
demolition kit U جعبه وسایل تخریب
deck load U وسایل روی پل کشتی
racks U قفسه مهمات و وسایل
smokers U وسایل رفاهی ناو
light armor U وسایل زرهی سبک
salvage U اوراق کردن وسایل
salvaged U اوراق کردن وسایل
salvages U اوراق کردن وسایل
salvaging U اوراق کردن وسایل
drawing instrument U وسایل نقشه کشی
bank U مجموعهای از وسایل مشابه
banks U مجموعهای از وسایل مشابه
gates U وسایل ورود ورودیه
gate U وسایل ورود ورودیه
plugs U ورودی که به وسایل مختلف
plugging U ورودی که به وسایل مختلف
plug U ورودی که به وسایل مختلف
pictorial U وسایل تصویری یا تصویرنهایی
gadgetry U وسایل کوچک مکانیکی
mass media U وسایل ارتباط جمعی
characteristics U مشخصات ومختصات وسایل
authentication equipment U وسایل تعیین نشانی
authentication equipment U وسایل تعیین معرف
attack size U استعداد وسایل درگیر در تک
attachment plug U دوشاخه وسایل برقی
assembly order U دستور مونتاژ وسایل
aircraft arresting complex U وسایل مهار هواپیما
aids to navigation U وسایل کمک ناوبری
apparatus U اسباب و وسایل ژیمناستیک
processes U و وسایل کنترل و پشتیبانی
process U و وسایل کنترل و پشتیبانی
accommodations U منزل وسایل راحتی
accommodation U منزل وسایل راحتی
splint U وسایل شکسته بندی
tackled U وسایل ماهیگیری یا کمانگیری
gimmickry U وسایل اغفال یا تقلب
gasman U مکانیک وسایل گازسوز
unaccommodated U بدون وسایل راحتی
gasmen U مکانیک وسایل گازسوز
utensil plug U دو شاخه وسایل برقی
two pin plug U دو شاخه وسایل برقی
twin plug U دو شاخه وسایل برقی
fractures U مو برداشتن قطعات و وسایل
stockage U وسایل موجودی در انبار
servicae life U عمر خدمتی وسایل
mounting U سوار کردن وسایل
salvage group U گروه بازیابی وسایل
incommunicado U بدون وسایل ارتباط
trade something in <idiom> U تعویض وسایل کهنه
provisions U وسایل لازم توشه ها
incoming traffic U جاده وسایل که می آیند
place setting U وسایل میز غذاخوری
place settings U وسایل میز غذاخوری
Other means of transport U سایر وسایل نقلیه
sail locker U انبار وسایل ملوانی
caddied U حامل وسایل بازیگر
means are not a U وسایل فراهم نیست
caddies U حامل وسایل بازیگر
caddying U حامل وسایل بازیگر
aid U کمک وسایل کمکی
pararaft U وسایل نجات چتربازی
communication U مراوده وسایل ارتباطی
fractured U مو برداشتن قطعات و وسایل
fracture U مو برداشتن قطعات و وسایل
aiding U کمک وسایل کمکی
on hand U وسایل موجود درانبار
aided U کمک وسایل کمکی
caddie U حامل وسایل بازیگر
motorsports U ورزشهای با وسایل موتوری
pool equipment U وسایل پارک موتوری
mess gear U وسایل نظافت نهارخوری
fracturing U مو برداشتن قطعات و وسایل
penetration aids U وسایل تولید نفوذ
individual reserves U وسایل ذخیره انفرادی
materiel readiness U امادگی رزمی وسایل
navigational aids U وسایل کمک ناوبری
excess listing U لیست وسایل انفرادی مازاد
personnel U کارکنان یاخدمه وسایل جنگی
Recent search history Forum search
1filter-based devices
0coopling
0 دستگاه یو پی اس چیست و چه وظیفه ای در سازمان دارد؟
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com