English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 215 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
means of production U وسایل تولید
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
hard U یچی که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند که CPU و تمام وسایل را تنظیم مجدد میکند
harder U یچی که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند که CPU و تمام وسایل را تنظیم مجدد میکند
hardest U یچی که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند که CPU و تمام وسایل را تنظیم مجدد میکند
flexible U استفاده از ماشین CNC , ربات یا سایر وسایل خودکار در تولید
chaff U وسایل تولید پارازیت دردستگاه رادار نوارهای منعکس کننده امواج رادار
generic U که با کل وسایل سخت افزاری و نرم افزاری یک تولید کننده سازگار باشد
collectivism U وسایل تولید دسته جمعی ومشترک
cpu U پیشرفت کامپیوتر که محدود به تعدادی دستورالعمل است که CPU میتواند اجرا کند حافظه و وسایل ورودی / خروجی می توانند داده را سریع تر از تولید CPU ارسال کنند
FMS U ربات و سایر وسایل خودکار در تولید
market socialism U سوسیالیسم مبتنی بر بازار سیستم اقتصادی که در ان وسایل تولید در مالکیت عمومی بوده اما نیروهای بازار در این سیستم مکانیسم هماهنگ کننده را بوجود می اورند . سیستم اقتصادی یوگسلاوی مثال مشخصی ازاین نوع سیستم میباشد
penetration aids U وسایل تولید نفوذ
penetration aids U وسایل تولید رخنه در صفوف دشمن
phantom order U قرارداد تولید وسایل نظامی درزمان جنگ قرارداد تبدیل کارخانههای شخصی به کارخانجات نظامی
rope chaff U وسایل تولید پارازیت دردستگاه رادار که با طناب سیمی درست میشود
Other Matches
cpu U سیگنالهای واسط بین CPU و وسایل جانبی یا وسایل ورودی / خروجی
prevention of stripping U ممانعت از کار وسایل اکتشافی دشمن یا اکتشاف وسایل مخابراتی و رادارخودی
beach gear U وسایل پیاده کردن بار وسایل تخلیه کشتی تجهیزات اسکله
tackles U درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
tackling U درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
tackle U درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
tackled U درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
recover U جمع اوری وسایل ازکارافتاده یا بیماران اخراجات وسایل
recovering U جمع اوری وسایل ازکارافتاده یا بیماران اخراجات وسایل
recovers U جمع اوری وسایل ازکارافتاده یا بیماران اخراجات وسایل
mounting U وسایل سوار شده روی یک دستگاه سر هم کردن وسایل
excess property U وسایل اضافه بر سازمان وسایل اضافی
capacity cost U هزینه تولید وقتی که واحدتولید کننده حداکثر فرفیت خودرا برای تولید به کار برد هزینه تولید با حداکثر فرفیت
channel U واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channeling U واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channeled U واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channels U واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channelled U واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
embryophyte U گیاهی که تولید گیاهک تخم زانموده و درنتیجه تولید بافتهای اوندی مینماید
pilot line operation U کار تولید حداقل کالاهای نظامی فقط به منظور حفظ سیستم تولید
component U 1-قطعهای که وارد آخرین تولید میشود 2-وسیله اکترونیک که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند
components U 1-قطعهای که وارد آخرین تولید میشود 2-وسیله اکترونیک که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند
pipeline assets U وسایل و لولههای سوخت رسانی سیستم لوله کشی وسایل نصب لوله
producer's goods U هرچیزی که تولید کننده یا صاحب کارخانه در جهت تولید جنس دیگری ازان استفاده کند
maps U نموداری که اختصاص محدوده آدرس به وسایل مختلف حافظه را نشان میدهد. مثل RAM و ROM و وسایل انط باق حافظه ورودی /خروجی
map U نموداری که اختصاص محدوده آدرس به وسایل مختلف حافظه را نشان میدهد. مثل RAM و ROM و وسایل انط باق حافظه ورودی /خروجی
seconded U مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
second U مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconding U مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconds U مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
bios U توابع سیستم که واسط بین زمان برنامه نویسی سطح بالا و وسایل جانبی سیستم است تا ورودی خروجی وسایل استاندارد را بررسی کند
service test U ازمایش از وضعیت تجهیزات و وسایل پشتیبانی ازمایش امادگی رزمی وسایل
euler theorem U در صورتی که تابع تولید همگن درجه یک باشد بر اساس قضیه اولر کل تولید مساوی مجموع پرداختی ها به عوامل تولیدمیباشد
dispersal lays U محوطههای تفرقه وسایل وخودروها محوطههای پناهگاه وسایل و خودروها
computation of replacement factors U محاسبه عمر قانونی وسایل محاسبه زمان تعویض وسایل
production overheads U هزینههای بالاسری تولید هزینههای سربار تولید هزینههای غیرمستقیم تولید
increasing cost industry U حالتی است که چند موسسه به صنعت خاصی بپردازند ودر نتیجه محدودیت عوامل تولید و کمبود انها هزینه تولید بالا رود
red concept U جدا کردن وسایل مخابراتی ارسال پیامهای طبقه بندی شده و رمز از وسایل ارسال پیامهای کشف
landing aids U وسایل کمک ناوبری فرودهواپیما وسایل کمکی فرودهواپیما
cryptoancillary equipment U وسایل و تجهیزات رمز وسایل تامین ارسال رمز
pioneer tools U وسایل حفاری و تهیه استحکامات وسایل مهندسی حفاری
planar U روش تولید مدارهای مجتمع بار اعمال مواد شیمیایی به یک قطعه سیلیکن برای تولید قطعه متفاوت
cost fraction U نتیجه مستقیم هزینههای مستقیم تولید یا خدمت به تعداد واحدهای تولید شده یاکمیت خدمات
derived demand U تقاضابرای یک عامل تولید که خوداز تقاضا برای کالایی که ان عامل تولید در ان بکار میرودناشی میشود .
declassified cost U هزینه کالای تولید شده که دران سهم هر یک از عوامل تولید مشخص شده باشد
oem U شرکتی ه قط عاتی تولید میکند که بخشهای اصلی را تولید کنندههای دیگر ساخته اند و محصول را برای کاربر خاص ایجاد میکند
basics U توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
basic U توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
matrixes U چاپگری که حروف توسط مجموعهای از نقاط کنار هم تولید می شوند و صفحه را خط به خط تولید می کنند. این چاپگر برای چاپ با ریبون یا thermal یا چاپ الکترواستاتیک به کار می رود
matrix U چاپگری که حروف توسط مجموعهای از نقاط کنار هم تولید می شوند و صفحه را خط به خط تولید می کنند. این چاپگر برای چاپ با ریبون یا thermal یا چاپ الکترواستاتیک به کار می رود
acceleration principle U یعنی سرمایه گذاری مساوی است باحاصلضرب ضریب شتاب میزان سرمایه گذاری لازم برای افزایش یک واحد تولید در تغییرات در تولید
basic issue items U وسایل همراه اقلام عمده اقلام شارژ انبار وسایل عمده
spermary U غده تولید کننده منی محل تولید منی
families U محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
family U محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
mixed capitalism U نظام اقتصادی که در ان بیشتروسایل و ابزار تولید درمالکیت خصوصی قرار داشته و بازار چگونگی تعیین قیمت و تولید را به عهده دارد ولی با وجود این دولت نیز ازطریق سیاستهای پولی مالی و قوانین مختلف درفعالیتهای اقتصادی تاثیرمیگذارد
fullest U مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند
full U مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند
gnp gap U شکاف تولید ناخالص ملی اختلاف بین تولید ناخالص ملی واقعی وتولیدناخالص ملی بالقوه
kits U جعبه ابزار یا وسایل جعبه وسایل
kit U جعبه ابزار یا وسایل جعبه وسایل
half U جمع کننده دودویی که میتواند نتیجه جمع دو ورودی را تولید کند. و رقم نقل خروجی تولید میکند ولی نمیتواند رقم نقل ورودی بپذیرد
producers burden of tax U بار مالیات تولید کنندگان سهم تولید کنندگان از مالیات
accouterment U وسایل
means U وسایل
facilities U وسایل
plants U وسایل
media U وسایل
furniture U وسایل
plant U وسایل
assets U وسایل
artificial aids U وسایل کمکی
installing U از کارانداختن وسایل
building plant U وسایل ساختمان
cable accessory U وسایل کابل
captured material U وسایل اغتنامی
utensil U وسایل اسباب
chaffing gear U وسایل ضد ساییدگی
install U از کارانداختن وسایل
artificial suporters U وسایل محافظتی
pool equipment U وسایل تعمیرگاه
subsistence U وسایل زیست
salvage U وسایل اسقاطی
salvaged U وسایل اسقاطی
auxiliary equipment U وسایل یدکی
mnemonics U وسایل یادیار
erosion U فرسایش وسایل
salvages U وسایل اسقاطی
salvaging U وسایل اسقاطی
Home appliances U وسایل خانگی
utensils U وسایل اسباب
furtherance U تهیه وسایل
cryptodevice U وسایل رمز
means U استطاعت وسایل
cryptomaterial U وسایل رمز
chaffing gear U وسایل ضد سایش
dust collection equipment U وسایل گردگیری
installs U از کارانداختن وسایل
fitment U وسایل نصب
scuba diving U غواصی با وسایل
bedding U وسایل خواب
accessory equipment U وسایل یدکی
mess kit U وسایل غذاخوری
mess gear U وسایل غذاخوری
check out equipment U وسایل ازمایشگاهی
loading facilities U وسایل بارگیری
auxiliary equipment U وسایل کمکی
communication channels U وسایل ارتباطی
fitments U وسایل نصب
fabricator U سازنده وسایل
tentage U وسایل چادرزنی
layouts U ترتیب وسایل
war material U وسایل جنگی
layout U ترتیب وسایل
tentage U وسایل چادرها
sonic equipment U وسایل اوایی
sundry items U وسایل متفرقه
tools of research U وسایل تحقیقات
attachment U وسایل وابسته
test equipment U وسایل ازمایش
scuba diver U غواص با وسایل
rigging warrant U فهرست وسایل
utility U وسایل رفاهی
push botton U وسایل خودکار
tentage U وسایل چادر
sonic equipment U وسایل اوازی
essential elements U وسایل ضروری
twin plug U دو شاخه وسایل برقی
drawing instrument U وسایل نقشه کشی
demolition kit U جعبه وسایل تخریب
salvages U اوراق کردن وسایل
incommunicado U بدون وسایل ارتباط
cryptodevice U وسایل رمز کردن
two pin plug U دو شاخه وسایل برقی
deck load U وسایل روی پل کشتی
drawing instrument U وسایل رسم فنی
wracks U قفسه مهمات و وسایل
process U و وسایل کنترل و پشتیبانی
processes U و وسایل کنترل و پشتیبانی
communication U مراوده وسایل ارتباطی
gripping appliance U وسایل بست و مهارکنندگی
rack U قفسه مهمات و وسایل
apparatus U اسباب و وسایل ژیمناستیک
characteristics U مشخصات ومختصات وسایل
golf bag U کیف وسایل گلف
salvaged U اوراق کردن وسایل
caddies U حامل وسایل بازیگر
caddying U حامل وسایل بازیگر
caddied U حامل وسایل بازیگر
caddie U حامل وسایل بازیگر
smokers U وسایل رفاهی ناو
utensil plug U دو شاخه وسایل برقی
unaccommodated U بدون وسایل راحتی
attachment plug U دوشاخه وسایل برقی
bank U مجموعهای از وسایل مشابه
gasmen U مکانیک وسایل گازسوز
caddy U حامل وسایل بازیگر
gimmickry U وسایل اغفال یا تقلب
banks U مجموعهای از وسایل مشابه
attack size U استعداد وسایل درگیر در تک
place setting U وسایل میز غذاخوری
place settings U وسایل میز غذاخوری
authentication equipment U وسایل تعیین معرف
authentication equipment U وسایل تعیین نشانی
incoming traffic U جاده وسایل که می آیند
trade something in <idiom> U تعویض وسایل کهنه
athletic suporters U وسایل محافظتی ورزشکار
care and handling U مراقبت و دستکاری وسایل
provisions U وسایل لازم توشه ها
coupler plug U دوشاخه وسایل الکتریکی
mounting U سوار کردن وسایل
condensation trail U مجموعه وسایل انجماد
splint U وسایل شکسته بندی
aids to navigation U وسایل کمک ناوبری
salvaging U اوراق کردن وسایل
aircraft arresting complex U وسایل مهار هواپیما
clamping fixture U وسایل قید و بست
clamping device U وسایل قید و بست
check out equipment U وسایل بازدید محل
gasman U مکانیک وسایل گازسوز
assembly order U دستور مونتاژ وسایل
Other means of transport U سایر وسایل نقلیه
aid U کمک وسایل کمکی
gates U وسایل ورود ورودیه
spins U ماهیگیری با وسایل چرخان
mass media U وسایل ارتباط جمعی
pool equipment U وسایل پارک موتوری
light armor U وسایل زرهی سبک
accommodation U منزل وسایل راحتی
stockage U وسایل موجودی در انبار
servicae life U عمر خدمتی وسایل
accommodations U منزل وسایل راحتی
tackling U وسایل ماهیگیری یا کمانگیری
spin U ماهیگیری با وسایل چرخان
gadgetry U وسایل کوچک مکانیکی
sail locker U انبار وسایل ملوانی
mess gear U وسایل نظافت نهارخوری
motorsports U ورزشهای با وسایل موتوری
gate U وسایل ورود ورودیه
means are not a U وسایل فراهم نیست
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com