Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (22 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
title
U
واگذارکردن عنوان دادن به
titles
U
واگذارکردن عنوان دادن به
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
broached
U
ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broaches
U
ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broach
U
ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broaching
U
ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
caption
U
عنوان دادن
captions
U
عنوان دادن
intitule
U
عنوان دادن به
lords
U
عنوان لردی دادن به
lord
U
عنوان لردی دادن به
title
U
صفحه عنوان کتاب عنوان نوشتن
titles
U
صفحه عنوان کتاب عنوان نوشتن
to hand over
U
واگذارکردن
vest
U
واگذارکردن
entrusting
U
واگذارکردن
vests
U
واگذارکردن
yield
U
واگذارکردن
yields
U
واگذارکردن
yielded
U
واگذارکردن
entrusts
U
واگذارکردن
make over
U
واگذارکردن
entrust
U
واگذارکردن
admit
U
واگذارکردن
admits
U
واگذارکردن
admitting
U
واگذارکردن
to put out to lease
U
یا اجاره واگذارکردن
to give away
U
واگذارکردن رسواکردن
amortize
U
بدیگری واگذارکردن
to submit to a
U
بحکمیت واگذارکردن
abandons
U
واگذارکردن تسلیم شدن
to vest a property in any one
U
ملکی رابکسی واگذارکردن
basic of issue
U
مبنای واگذارکردن اقلام
will
U
با وصیت واگذارکردن خواستن
abandon
U
واگذارکردن تسلیم شدن
abandoning
U
واگذارکردن تسلیم شدن
quiteclaim
U
چشم پوشیدن از واگذارکردن
willed
U
با وصیت واگذارکردن خواستن
wills
U
با وصیت واگذارکردن خواستن
redirects
U
حرفی در سیستم عامل برای نشان دادن اینکه خروجی یک برنامه به عنوان ورودی دیگری به کار می رود. در DOS حرف
redirecting
U
حرفی در سیستم عامل برای نشان دادن اینکه خروجی یک برنامه به عنوان ورودی دیگری به کار می رود. در DOS حرف
redirect
U
حرفی در سیستم عامل برای نشان دادن اینکه خروجی یک برنامه به عنوان ورودی دیگری به کار می رود. در DOS حرف
redirected
U
حرفی در سیستم عامل برای نشان دادن اینکه خروجی یک برنامه به عنوان ورودی دیگری به کار می رود. در DOS حرف
exchanging
U
دادن محصول قدیم به عنوان بخشی از پرداخت محصول جدید
exchanges
U
دادن محصول قدیم به عنوان بخشی از پرداخت محصول جدید
exchanged
U
دادن محصول قدیم به عنوان بخشی از پرداخت محصول جدید
exchange
U
دادن محصول قدیم به عنوان بخشی از پرداخت محصول جدید
eponym
U
عنوان دهنده عنوان مشخص
markers
U
دو علامت در ابتدا و انتهای بخشی از داده یا متن برای نشان دادن بلاک خاص که قابل حرکت یا حذف یا کپی به عنوان سیگنال واحد باشد
marker
U
دو علامت در ابتدا و انتهای بخشی از داده یا متن برای نشان دادن بلاک خاص که قابل حرکت یا حذف یا کپی به عنوان سیگنال واحد باشد
stbtitle
U
عنوان فرعی عنوان فرعی مقاله
reducing
U
تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reduces
U
تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reduce
U
تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
head line
U
عنوان
names
U
عنوان ها
titles
U
عنوان ها
ground
U
عنوان
caption
U
عنوان
epithets
U
عنوان
captions
U
عنوان
epithet
U
عنوان
heading
U
عنوان
headword
U
عنوان
headwords
U
عنوان
capitulary
U
عنوان
appellative
U
عنوان
name
U
عنوان
title
U
عنوان
by way of remainder
U
به عنوان رد
headings
U
عنوان
rubric
U
عنوان
topics
U
عنوان ها
subjects
U
عنوان ها
titles
U
عنوان
themes
U
عنوان ها
rubrics
U
عنوان
prints
U
عنوان و..
life peers
U
عنوان
life peer
U
عنوان
printed
U
عنوان و..
title
U
عنوان
headline
U
عنوان
print
U
عنوان و..
topic
U
عنوان
subject
[topic]
U
عنوان
headlines
U
عنوان
start of heading
U
شروع عنوان
in a topic form
U
بصورت عنوان
message heading
U
عنوان پیام
superscrible
U
عنوان روی
appropriation title
U
عنوان سپرده
appropriation title
U
عنوان اعتبار
exempli gratia
[e.g.]
U
به عنوان مثال
on loan
U
به عنوان قرض
topic
U
عنوان سرفصل
possessory title
U
عنوان مالکیت
heading
U
عنوان گذاری
heading
U
عنوان سرصفحه
surname
U
لقب عنوان
nowise
U
به هیچ عنوان
headings
U
عنوان گذاری
headings
U
عنوان سرصفحه
exercise term
U
عنوان مانور
guize
U
روبند عنوان
topics
U
عنوان سرفصل
the hoy f.
U
عنوان پاپ
naturals
U
حرکت در عنوان
branding
U
عنوان تجارتی
brand
U
عنوان تجارتی
natural
U
حرکت در عنوان
berths
U
کسب عنوان
head
U
عنوان مبحث
berthing
U
کسب عنوان
berthed
U
کسب عنوان
berth
U
کسب عنوان
doctorates
U
عنوان دکتری
Under the title ( heading) of …
U
تحت عنوان ...
honorifics
U
عنوان تجلیلی
honorific
U
عنوان تجلیلی
surnames
U
لقب عنوان
Distinguished . Titled.
U
صاحب عنوان
brands
U
عنوان تجارتی
head
U
سالار عنوان
titlist
U
دارای عنوان
for example
U
به عنوان مثال
doctorate
U
عنوان دکتری
untitled
U
بدون عنوان
title
U
دارنده عنوان قهرمانی
clinching
U
کسب عنوان قهرمانی
misdirection
U
گمراهی عنوان غلط
clinches
U
کسب عنوان قهرمانی
clinch
U
کسب عنوان قهرمانی
language
U
برنامهای که به عنوان مترجم
languages
U
برنامهای که به عنوان مترجم
streamer
U
عنوان چشمگیر مقاله
possession by title of ownership
U
تصرف به عنوان مالکیت
streamers
U
عنوان چشمگیر مقاله
head line
U
عنوان سرصفحه روزنامه
subhead
U
عنوان جزء یا فرعی
clinched
U
کسب عنوان قهرمانی
rubricize
U
دارای عنوان قرمزکردن
titles
U
دارنده عنوان قهرمانی
superscription
U
عنوان روی پاکت
subhead
U
عنوان فرعی مقاله
challenge round
U
مبارزه با صاحب عنوان
title page
U
صفحه عنوان کتاب
title block
U
قسمت عنوان نامه
defending shampion
U
مدافع عنوان قهرمانی
rubricate
U
دارای عنوان قرمزکردن
short title
U
عنوان کوتاه شده
donna
U
عنوان مودبانه بانوان
running head
U
خط عنوان هرصفحه در متن
letterhead
U
عنوان چاپی بالای کاغذ
to function as something
U
به کار رفتن به عنوان چیزی
letterheads
U
عنوان چاپی بالای کاغذ
headings
U
عنوان یا نام متن در فایل
superscription
U
عنوان نوشته روی چیزی
to serve as something
U
به کار رفتن به عنوان چیزی
Take it as a souvenir!
U
این را به عنوان سوغاتی بردار!
short title
U
عنوان یارمز مخفف یا کوتاه
heading
U
عنوان یا نام متن در فایل
headings
U
سمت سینه ناو عنوان
to readdress a letter
U
عنوان نامهای را عوض کردن
What is the title of the book ?
U
عنوان این کتاب چیست ؟
residentship
U
اقامت سیاسی به عنوان نمایندگی
nontitle
U
مسابقه بدون عنوان قهرمانی
running title
U
عنوان کوچک هر یک ازصفحات کتاب
to act
[as somebody]
U
عمل کردن
[به عنوان رتبه ای]
heading
U
سمت سینه ناو عنوان
dominie
U
عنوان کشیشان کلیسای هلند
prifix
U
پیشوند عنوان قبل از اسم شخص
interface
U
و به عنوان پردازنده واسط عمل میکند
pabulum
U
[هر چیزی که بشود به عنوان غذا خورد]
they call him mister
U
یک اقایی است که عنوان یا لقب ندارد
to have a title
[ to be titled]
U
لقب دار
[صاحب عنوان]
بودن
interfaces
U
و به عنوان پردازنده واسط عمل میکند
titleholder
U
صاحب سند مالکیت دارای عنوان
prifixal
U
پیشوند عنوان قبل از اسم شخص
He works as engineer.
U
او
[مرد]
به عنوان مهندس کار می کند.
smear word
U
عنوان یا لقب اهانت امیز تهمت
keep in trust
U
به عنوان امانت نگهداری کردن چیزی
to act
[as somebody]
U
عمل کردن
[به عنوان نماینده کسی]
defacto recognition
U
به عنوان یک کشورموجود و مستقل عمل کند
dauphin
U
عنوان پسر ارشد پادشاه فرانسه
mercury delay line
U
تولید می شد و به عنوان ورودی برمی گشت
hold down
U
نصرف به عنوان مالکیت تصرف مالکانه
rematch
U
مبارزه برای کسب عنوان قهرمانی
blocked
U
تعدادی رکورد ذخیره شده به عنوان یک واحد
block
U
تعدادی رکورد ذخیره شده به عنوان یک واحد
unipolar
U
که به عنوان کنتررل جریان متغیر به کار می رود.
represents
U
عمل کردن به عنوان فروشنده برای یک محصول
represent
U
عمل کردن به عنوان فروشنده برای یک محصول
electronic
U
موضوعی که عنوان چند رسانهای را شرح میدهد
an open letter
U
نامهای که بوسیله روزنامه به کسی عنوان شود
Do you want to go out with me?
U
با من می روی بیرون؟
[به عنوان دوست پسر و دختر]
represented
U
عمل کردن به عنوان فروشنده برای یک محصول
Every crisis should be viewed
[seen]
as an opportunity.
U
هر بحرانی باید به عنوان یک فرصت دیده شود.
background
U
که به عنوان کاری با تقدم پایین برخود میشود
blocks
U
تعدادی رکورد ذخیره شده به عنوان یک واحد
backgrounds
U
که به عنوان کاری با تقدم پایین برخود میشود
to speak on behalf of
[as representative]
U
از طرف
[کسی]
صحبت کردن
[به عنوان نماینده]
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com