Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
intermural
U
واقع در میان دیوارها
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
intramural
U
واقع در این سوی دیوارها درونی
intercostal
U
واقع در میان دنده ها واقع در بین رگبرگها
medoterranean
U
واقع در میان چند زمین میان زمینی
intervenient
U
در میان اینده واقع در میان
intervascular
U
واقع در میان رگ ها
interseptal
U
واقع در میان پره ها
interdental
U
واقع در میان دو دندان
interdigital
U
واقع در میان انگشتان
interdigitate
U
واقع در میان انگشتان
interjacent
U
در میان واقع شونده
intermaxillary
U
واقع در میان ارواره ها
intermontane
U
واقع در میان دو کوه
interseptal
U
واقع در میان جدارها
intermundane
U
واقع در میان دو جهان
interscapular
U
واقع در میان دو کتف
interstellar
U
واقع در میان ستارگان
intercolumnar
U
واقع در میان دو ستون
intercililary
U
واقع در میان ابروها
intermediate
U
در میان واقع شونده
interamnian
U
واقع در میان دو رودخانه
interaxal
U
واقع در میان دو کوه
interaxial
U
واقع در میان دو کوه
interurban
U
واقع در میان شهرها
intertribal
U
واقع در میان قبیله ها
intervertebral
U
واقع در میان مهره ها
intercellular
U
واقع در میان یاخته ها
intercensal
U
واقع در میان دو سرشماری
interfacial
U
واقع در میان دورو
intervocal
U
میان دو صدا واقع شونده
intervicalic
U
میان دو صدا واقع شونده
intertentacular
U
واقع در میان شاخکهای حشره
interaxillary
U
واقع در میان بغلهای برگها
interprovincial
U
واقع در میان ولایات یاشهرستانها
interpolar
U
واقع در میان دو قطب پیل الکتریکی
interveinal
U
واقع در میان سیاه رگ ها بین الوریدی
intervocalic
U
واقع میان دو حرف صدادار بین الهجائین
mezzanine
U
نیم اشکوب که میان دو طبقه ساختمان واقع باشد
mezzanines
U
نیم اشکوب که میان دو طبقه ساختمان واقع باشد
Walls are ears.
<proverb>
U
دیوارها گوش دارند .
futtock
U
میان چوب میان تیر
to lie east and west
U
واقع شدن شرقی وغربی واقع شدن
psychophysics
U
علم روابط میان روان وتن علم روابط میان روان شناسی وفیزیک
indeed
U
در واقع
post mortem
U
پس از واقع
postmortem
U
پس از واقع
situating
U
واقع در
situated or situate
U
واقع
As it were
U
در واقع
bestead
U
واقع
situates
U
واقع در
situate
U
واقع در
in reality
U
در واقع
substantially
U
در واقع
intradermal
U
واقع در زیرپوست
procephalic
U
واقع در جلو سر
realists
U
واقع گرا
realists
U
واقع بین
realist
U
واقع گرا
subjacent
U
واقع در زیر
lumbar
U
واقع در کمر
down-to-earth
U
واقع بین
nether
U
واقع در پایین
nether
U
واقع در زیر
initiatory
U
واقع در اول
situated
U
واقع در جایگزین
situated or situate
U
واقع شده
alpha lyrae
U
نسر واقع
shipside
U
واقع در کنارکشتی
sinisteral
U
واقع درسمت چپ
sincipital
U
واقع در جلوی سر
simultaneous with each other
U
با هم واقع شونده
onshore
U
واقع در ساحل
initials
U
واقع در اغاز
down to earth
U
واقع بین
realist
U
واقع بین
intradermic
U
واقع در زیرپوست
realism
U
واقع گرایی
initialling
U
واقع در اغاز
initialled
U
واقع در اغاز
initialing
U
واقع در اغاز
initialed
U
واقع در اغاز
initial
U
واقع در اغاز
realistic
U
واقع بین
located inside
U
تو واقع شده
limitrophe
U
واقع در مرز
life like
U
واقع نما
realistically
U
واقع بین
it lies on the east of
U
در خاور واقع
intramontane
U
واقع در کوهستان
postern
U
واقع درعقب
realistic
U
واقع گرایانه
situated
U
واقع شده در
occur
U
واقع شدن
occurred
U
واقع شدن
occurring
U
واقع شدن
occurs
U
واقع شدن
osculant
U
واقع شونده
hinder
U
واقع درعقب
hindering
U
واقع درعقب
hinders
U
واقع درعقب
precordial
U
واقع در پیش دل
trumped-up
U
خلاف واقع
trumped up
U
خلاف واقع
intralogical
U
واقع در حدودمنطق
realistically
U
واقع گرایانه
vega
U
نسر واقع
realism
U
واقع گرائی
realism
U
واقع بینی
objectivity
U
واقع بینی
capsulate
U
واقع درکپسول
flight from reality
U
واقع گریزی
to take place
U
واقع شدن
take place
U
واقع شدن
to come to pass
U
واقع شدن
covenant
U
واقع شود
covenants
U
واقع شود
vertical
U
واقع در نوک
transpontine
U
واقع در انسوی پل
setting up
U
واقع شده
vanward
U
واقع درجلو
sets
U
واقع شده
centric
U
واقع درمرکز
set
U
واقع شده
extraception
U
واقع نگری
extreme position
U
واقع درمنتهاالیه
lies
U
واقع شدن
hindered
U
واقع درعقب
sublunar
U
واقع در زیرقمر
dichasial
U
واقع در دو طرف
meanest
U
واقع دروسط
meaner
U
واقع دروسط
mean
U
واقع دروسط
untrue
U
خلاف واقع
axile
U
واقع درمحور
dereism
U
واقع گریزی
lie
U
واقع شدن
lied
U
واقع شدن
yonder
U
واقع درانجا
superjacent
U
واقع درفوق
haemal
U
واقع درسوی دل
hypodermal
U
واقع در زیرپوست
mural
U
واقع برروی دیوار
above
U
مافوق واقع دربالا
worked
U
موثر واقع شدن
equinoctial
U
واقع درنزدیکی خط استوا
laterad
U
واقع درخط افقی
mediate
U
درمیان واقع شدن
mediated
U
درمیان واقع شدن
citied
U
واقع شده در شهر
midmost
U
واقع در عین وسط
middlemost
U
واقع در عین وسط
interplanetary
U
واقع در بین سیارات
mid most
U
واقع در عین وسط
murals
U
واقع برروی دیوار
lobar
U
واقع در قسمتهای ریه
alpine
U
واقع در ارتفاع زیاد
ventral
U
واقع بر روی شکم
dextral
U
واقع درطرف راست
work
U
موثر واقع شدن
critical
U
واقع درمرحله انتقال
intratelluric
U
واقع در درون زمین
intra uterine
U
واقع در درون زهدان
intracellular
U
واقع در درون سلول
endocardial
U
واقع دردرون قلب
hypogastric
U
واقع در زیر شکم
ectochondral
U
واقع در سطح غضروف
terminal
U
واقع در نوک پایان
left-hand
U
واقع در سمت چپی
right-hand
U
واقع در دست راست
mediates
U
درمیان واقع شدن
nocturnal
U
واقع شونده درشب
mediating
U
درمیان واقع شدن
terminals
U
واقع در نوک پایان
it never occurred again
U
دیگر واقع نشد
to keep one's feet on the ground
<idiom>
U
واقع بین ماندن
pragmatic
U
فعال واقع بین
hypogeal
U
واقع در شکم خاک
avail
U
دردسترس واقع شدن
premedian
U
واقع در نیمه قدامی
premedial
U
واقع در نیمه قدامی
suboceanic
U
واقع درعمق اقیانوس
sublunary
U
واقع در زیر ماه
caudate
U
وابسته به دم واقع درنزدیکی دم
caudel
U
وابسته به دم واقع درنزدیکی دم
first world
U
واقع دراروپای غربی
to come in useful
U
سودمند واقع شدن
post-natal
U
واقع شونده پس از تولد
post natal
U
واقع شونده پس از تولد
southwestern
U
واقع در جنوب غربی
southwest
U
واقع در جنوب غربی
surfacer
U
جسم واقع در سطح
half way
U
واقع در نیمه راه
haemal
U
واقع درسوی چپ سینه
acceptableness
U
مقبول واقع شدن
hypogeous
U
واقع در شکم خاک
subsacral
U
واقع درزیراستخوان خاجی
superlunar
U
واقع دربالای ماه
head
U
دربالا واقع شدن
superlunary
U
واقع بر بالای ماه
situated to the right
U
واقع دردست راست
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com