Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
geneatlogic
U
وابسته به شجره نامه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
pedigree
U
شجره نامه
genealogical tree
U
شجره نامه
pedigrees
U
شجره نامه
gender tree
U
شجره نامه
family trees
U
شجره نامه
family tree
U
شجره نامه
genealogical
U
شجره نامه
genealogically
U
موافق شجره نامه
genealogy
U
شجره نامه نسب
genealogize
U
شجره نامه نوشتن
genealogies
U
شجره نامه نسب
testamentary
U
وابسته به وصیت نامه
thetical
U
وابسته به یا شامل پایان نامه
thetic
U
وابسته به یا شامل پایان نامه
nicene
U
وابسته باعتقاد نامه نیسن
stemma
U
شجره
family trees
U
شجره
familytree
U
شجره
family tree
U
شجره
stipes
U
شجره النسب
pedigreed
U
شجره دار
genealogy
U
شجره النسب
genealogist
U
شجره شناس
job's tears
U
شجره التسبیح
genealogies
U
شجره النسب
genealogies
U
شجره نسب
genealogy
U
شجره نسب
geneologist
U
شجره نویس
laburnums
U
قصاص شجره النحل
laburnum
U
قصاص شجره النحل
tree
U
شجره النسب درخت کاشتن
genealogize
U
شجره کسی را پیدا کردن
post script
U
مطلبی که در هنگام تهیه نامه فراموش شده و بعدا درذیل نامه ذکر میگردد
letter of intent
U
تمایل نامه نامه علاقه مندی به انجام معامله
pourparler
U
جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
pourparley
U
جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
cryptoparts
U
بخشهای یک نامه رمز قسمتهای رمزی نامه
libel
U
هجو نامه یا توهین نامه افترا
libeling
U
هجو نامه یا توهین نامه افترا
libeled
U
هجو نامه یا توهین نامه افترا
libelled
U
هجو نامه یا توهین نامه افترا
libelling
U
هجو نامه یا توهین نامه افترا
libels
U
هجو نامه یا توهین نامه افترا
credential
U
گواهی نامه اعتبار نامه
affidavits
U
شهادت نامه قسم نامه
written agreement
U
موافقت نامه پیمان نامه
certificate
U
رضایت نامه شهادت نامه
certificates
U
رضایت نامه شهادت نامه
phallic
U
وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
to a. letter
U
روی نامه عنوان نوشتن نامه نوشتن کاغذی رابعنوان
testacy
U
دارای وصیت نامه بودن نگارش وصیت نامه
bureaucratic
U
وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
olympian
U
اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
syzygial
U
وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
choral
U
وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
telepathic
U
وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
dialectological
U
وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
subglacial
U
وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
phylar
U
وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
lexicographic
U
وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
sothic
U
وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
rectal
U
وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
puritanical
U
وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
vehicular
U
وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
erotic
U
وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
cliquy
U
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
supervisory
U
وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
monarchic
U
وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
kinetic
U
وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
cliquey
U
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
zygose
U
وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
lithic
U
وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
frontal
U
وابسته به پیشانی وابسته بجلو
sister services
U
یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
recredential
U
نامهای است که بعضی اوقات رئیس دولتی که سفیر نزد ان ماموریت دارد در جواب احضار نامه سفیر به رئیس دولت فرستنده سفیر می نویسد و در واقع این نامه پاسخی است به استوار نامهای که سفیر در شروع ماموریتش تقدیم داشته است
morphic
U
وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
hermitical
U
وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
Neanderthal
U
وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
associates
U
وابسته وابسته کردن
associate
U
وابسته وابسته کردن
associating
U
وابسته وابسته کردن
associated
U
وابسته وابسته کردن
poplitaeal
U
وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
physico chemical
U
وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
epistemologycal
U
وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
popliteal
U
وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
post boy
U
نامه بر
breve
U
نامه
epistle
U
نامه
carriers
U
نامه بر
manifests
U
نامه
correspoundence
U
نامه ها
epistles
U
نامه
manifesting
U
نامه
carrier
U
نامه بر
manifested
U
نامه
manifest
U
نامه
letter
U
نامه
letters
U
نامه
warranties
U
ضمانت نامه
Letter of recommendation.
U
توصیه نامه
affidavits
U
سوگند نامه
affidavit
شهادت نامه
packet boat
U
کشتی نامه بر
recognizance
U
تعهد نامه
passionary
U
شهادت نامه
billet
U
اجازه نامه
billeted
U
اجازه نامه
Did you carry (deliver) the letter ?
U
نامه را بردی یا نه ؟
mailmen
U
نامه رسان
mailman
U
نامه رسان
billets
U
اجازه نامه
passionary
U
مصیبت نامه
epistle
U
نامه منظوم
billeting
U
اجازه نامه
Registered mail.
U
نامه سفارشی
liturgy
U
مناجات نامه
lexicon
U
لغت نامه
lexicons
U
لغت نامه
agreement
U
موافقت نامه
hear from
<idiom>
U
دریافت نامه
contents
U
کلمات یک نامه
liturgies
U
مناجات نامه
prayer books
U
نماز نامه
epistles
U
نامه منظوم
epics
U
رزم نامه
Are there any letters for me?
U
من نامه ای ندارم؟
herewith
U
به این نامه
epic
U
رزم نامه
agreements
U
موافقت نامه
memorandum of understanding
U
تفاهم نامه
prayer book
U
نماز نامه
affidavit
قسم نامه
acted
U
تصویب نامه
threnod
U
سوگ نامه
threnode
U
سوگ نامه
certificate of incorporation
U
شرکت نامه
paeans
U
پیروزی نامه
stemma
U
نسب نامه
paean
U
پیروزی نامه
statement of a claim
U
افهار نامه
confession
U
اعتراف نامه
threnddy
U
سوگ نامه
act
U
تصویب نامه
sylva
U
درخن نامه
swearing formula
U
سوگند نامه
swearing formula
U
قسم نامه
swamped with letters
U
غرق نامه
surety bond
U
تضمین نامه
tenency agreement
U
اجاره نامه
the original letter
U
عین نامه
waybill
U
بار نامه
confessions
U
اعتراف نامه
waybill
U
راه نامه
questionary
U
پرسش نامه
pursuivant
U
نامه رسان
log books
U
رخداد نامه
written contract
U
پیمان نامه
fauna
U
جانور نامه
storybook
U
داستان نامه
pigeongram
U
نامه کبوتر
log book
U
رخداد نامه
recognizance
U
التزام نامه
word hoard
U
لغت نامه
wordbook
U
واژه نامه
road book
U
راه نامه
note
U
نامه رسمی
notes
U
نامه رسمی
noting
U
نامه رسمی
registered letter
U
نامه سفارشی
warranty
U
ضمانت نامه
letter of indemnity
U
غرامت نامه
letters
U
معرفی نامه
genealogical tree
U
نسب نامه
formulary
U
دستور نامه
escape chit
U
امان نامه
epistoler
U
نامه نویس
demand note
U
مطالبه نامه
deed of transfer
U
انتقال نامه
deed of sale
U
بیع نامه
deed of gift
U
هبه نامه
missive
U
نامه رسمی
missives
U
نامه رسمی
deed of endowment
U
وقف نامه
deed of conveyance
U
صلح نامه
decameron
U
داستان نامه
letter
U
معرفی نامه
protocol
U
پیوند نامه
covering letters
U
نامه توضیحی
letter of indemnity
U
ضمانت نامه
letter of a
U
اطلاع نامه
letter of a
U
اگاهی نامه
letter no
U
نامه شماره 5
letter missive
U
امر نامه
letter de chancellerie
U
نامه رسمی
letter book
U
رونوشت نامه
leter of condolenee
U
تعزیت نامه
leetter writing
U
نامه نگاری
lease contract
U
اجاره نامه
l/c
U
اعتبار نامه
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com