English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 210 (35 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
synchronised U همزمان شدن با هم مطابق کردن
synchronises U همزمان شدن با هم مطابق کردن
synchronising U همزمان شدن با هم مطابق کردن
synchronize U همزمان شدن با هم مطابق کردن
synchronizes U همزمان شدن با هم مطابق کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
synchronised U همزمان کردن از حیث زمان باهم مطابق کردن
synchronises U همزمان کردن از حیث زمان باهم مطابق کردن
synchronising U همزمان کردن از حیث زمان باهم مطابق کردن
synchronize U همزمان کردن از حیث زمان باهم مطابق کردن
synchronizes U همزمان کردن از حیث زمان باهم مطابق کردن
Other Matches
standards U مطابق نمونه مطابق معیار عمومی معمولی
standard U مطابق نمونه مطابق معیار عمومی معمولی
processor U به صورت همزمان همزمان کار کند
adjust U مطابق کردن
to pattern out U ازروی نمونه درست کردن مطابق الگویاقالب طرح کردن
to adjust U وفق دادن [سازگار کردن] [مطابق کردن ]
tallying U تطبیق کردن مطابق بودن
sovietize U مطابق رژیم شوروی کردن
tallied U تطبیق کردن مطابق بودن
tallies U تطبیق کردن مطابق بودن
adjusts U تسویه نمودن مطابق کردن
tally U تطبیق کردن مطابق بودن
adjusting U تسویه نمودن مطابق کردن
synchronises U همزمان کردن
synchronizes U همزمان کردن
synchronising U همزمان کردن
synchronised U همزمان کردن
synchronize U همزمان کردن
temporalize U مطابق مقتضیات وقت عمل کردن
sinify U مطابق اداب ورسوم چینی کردن
sinicize U مطابق اداب ورسوم چینی کردن
adjusting U مطابق کردن تنظیم کردن تعدیل کردن
adjusts U مطابق کردن تنظیم کردن تعدیل کردن
synchronised U همزمان بودن هماهنگ کردن حرکت
synchronize U همزمان بودن هماهنگ کردن حرکت
synchronising U همزمان بودن هماهنگ کردن حرکت
synchronizes U همزمان بودن هماهنگ کردن حرکت
synchronises U همزمان بودن هماهنگ کردن حرکت
phoneticism U عقیده به نوشتن و املا کردن کلمه مطابق صدایا تلفظان
multi tasking U همزمان بدون کم کردن سرعت اجرای پردازنده
multitasking U همزمان بدون کم کردن سرعت اجرای پردازنده
coordination U سازماندهی کارهای پیچیده همزمان کردن دو یا چند فرآیند
sanitize U مطابق اصول بهداشت کردن از روی اصول بهداشتی عمل کردن
clocking U روشی برای همزمان کردن دو دستگاه فرستنده و گیرنده مخابراتی
concurrent U اجرای چنیدین برنامه همزمان با اجرا کردن هر بخش کوچک از برنامه به نوبت
similiar U مطابق
congurous U مطابق
respondent U مطابق
complied with U مطابق با
secundumn U مطابق
matched U مطابق
after U مطابق
agreeably to U مطابق
complied U مطابق با
within U مطابق
pursuant U مطابق
consilient U مطابق
accordant U مطابق
comply U مطابق با
complying U مطابق با
similar U مطابق
complies U مطابق با
corresponding to U مطابق با
according U مطابق
correspondents U مطابق
incompliance with U مطابق
even with U مطابق
frae U مطابق
in keeping U مطابق
according to U مطابق
respondents U مطابق
confirming U مطابق
correspondent U مطابق
correspounding U مطابق
from U مطابق
correspoundent U مطابق
corresponding U مطابق
in register U مطابق
corresponding to U مطابق
traditionally U مطابق احادیث
trendiest U مطابق آخرین مد
synchronizes U مطابق بودن
trendier U مطابق آخرین مد
fashionably U مطابق معمول
to U برحسب مطابق
geometrically U مطابق هندسه
synchronize U مطابق بودن
physiologically U مطابق فیزیولوژی
synchronising U مطابق بودن
poshest U مطابق مد روز
posher U مطابق مد روز
posh U مطابق مد روز
constitutionally U مطابق قانون
correspound U مطابق بودن
pursuant to U مطابق برحسب
pedagogically U مطابق فن تعلیم
conform to U مطابق بودن با
by the square U مطابق نمونه
by my watch U مطابق ساعت من
astronomically U مطابق هیئت
as usual U مطابق معمول
in accordance with U مطابق موافق
hygienically U مطابق بهداشت
synchronised U مطابق بودن
trendy U مطابق آخرین مد
relevant U وابسته مطابق
after the manner of U بتقلید مطابق
newfashioned U مطابق مد روز
corresponding U مطابق متشابه
corresponds U مطابق بودن
up-to-date U مطابق روز
orthodox U مطابق مرسوم
up to date U مطابق روز
synchronises U مطابق بودن
at my request U مطابق با تقاضای من
to correspond to U مطابق بودن
synchrinized U مطابق بودن
homologize U مطابق شدن
testamentary U مطابق با وصیت
corresponded U مطابق بودن
correspond U مطابق بودن
cut-and-dried U مطابق نقشه وبرنامه
anno hegirae U مطابق تقویم هجری
anatomically U مطابق علم تشریح
paralleled U نظیر مطابق بودن با
classics U مطابق بهترین نمونه
classic U مطابق بهترین نمونه
constitutional U مطابق قانون اساسی
metronomic U مطابق میزانه شمار
parallels U نظیر مطابق بودن با
parallelling U نظیر مطابق بودن با
pedagogically U مطابق علم اموزش
keping with one's view U مطابق نظرکسی بودن
parallelled U نظیر مطابق بودن با
pedagogical teaching U اموزش مطابق فن تعلیم
paralleling U نظیر مطابق بودن با
up to date U مطابق اخرین طرز
up-to-date U مطابق اخرین طرز
cut and dried U مطابق نقشه وبرنامه
ideals U مطابق نمونه واقعی
musically U مطابق اصول موسیقی
accentually U مطابق تکیه صدا
parallel U نظیر مطابق بودن با
modular U مطابق اندازه یامقیاس
ethnologically U مطابق علم نژادشناسی
ethically U مطابق علم اخلاق
dialectically U مطابق قواعد منطق
cut and dry U مطابق نقشه وبرنامه
currency U مطابق روز بودن
currencies U مطابق روز بودن
discretionally U مطابق میل و اختیار
biblical U مطابق کتاب مقدس
reconstructions U نمونه مطابق اصل
true copy U رونوشت مطابق با اصل
quite the thing U مطابق بارسم معمول
meets U مطابق شرایط بودن
reconstruction U نمونه مطابق اصل
true life U مطابق زندگی روزمره
ideal U مطابق نمونه واقعی
technically U مطابق اصول فنی
meet U مطابق شرایط بودن
to keep step to a band U مطابق موزیک پازدن
parallels U همزمان
proportional U همزمان
concurrent U همزمان
paralleled U همزمان
parallelling U همزمان
contemporary U همزمان
parallel U همزمان
paralleling U همزمان
coincidentally U همزمان
simultaneous U همزمان
parallelled U همزمان
isochrone U همزمان
isochronous U همزمان
contemporaries U همزمان
synchronous U همزمان
synchronic U همزمان
simultaneously U همزمان
synchronizer U همزمان گر
with the sun U مطابق گردش عقربک ساعت
answered U بدرد خوردن مطابق بودن
grammatically U مطابق ایین دستوریاصرف ونحو
sunwise U مطابق گردش عقربک ساعت
ideally U مطابق ارزو و یاکمال مطلوب
answer U بدرد خوردن مطابق بودن
up to date U امروزی تازه مطابق روز
that i snot in keepingwith our U این مطابق نظریه مانیست
conventional U مرسوم مطابق ایین وقاعده
updated U مطابق روز پیش بردن
up-to-date U امروزی تازه مطابق روز
update U مطابق روز پیش بردن
phonetioist U طرفداری املای مطابق صدا
moresque U مطابق با سبک مغربیهای افریقا
standardised U مطابق درجه معینی دراوردن
orthodox U مطابق عقاید کلیسای مسیح
answering U بدرد خوردن مطابق بودن
standardizing U مطابق درجه معینی دراوردن
modelled U مطابق مدل معینی در اوردن
ethnically U مطابق علم طوایف بشر
modeled U مطابق مدل معینی در اوردن
symptomatic U مطابق نشانه بیماری نماینده
model U مطابق مدل معینی در اوردن
answers U بدرد خوردن مطابق بودن
updates U مطابق روز پیش بردن
scriptural U مطابق متن کتاب مقدس
standardising U مطابق درجه معینی دراوردن
standardize U مطابق درجه معینی دراوردن
standardizes U مطابق درجه معینی دراوردن
models U مطابق مدل معینی در اوردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com