Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
open syllable
U
هجائی که به حرف e پایان پذیرد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
focused
U
پنجرهای در CUI که فعال است و ورودی کاربر را می پذیرد یا توسط یک برنامه کنترل میشود و از برنامه دستورات را می پذیرد
focussing
U
پنجرهای در CUI که فعال است و ورودی کاربر را می پذیرد یا توسط یک برنامه کنترل میشود و از برنامه دستورات را می پذیرد
focusses
U
پنجرهای در CUI که فعال است و ورودی کاربر را می پذیرد یا توسط یک برنامه کنترل میشود و از برنامه دستورات را می پذیرد
focussed
U
پنجرهای در CUI که فعال است و ورودی کاربر را می پذیرد یا توسط یک برنامه کنترل میشود و از برنامه دستورات را می پذیرد
focuses
U
پنجرهای در CUI که فعال است و ورودی کاربر را می پذیرد یا توسط یک برنامه کنترل میشود و از برنامه دستورات را می پذیرد
focus
U
پنجرهای در CUI که فعال است و ورودی کاربر را می پذیرد یا توسط یک برنامه کنترل میشود و از برنامه دستورات را می پذیرد
ttl
U
طراحی صفحه نمایش که فقط سیگنالهای دیجیتال را می پذیرد و بنابراین فقط تصاویر تک رنگ را می پذیرد یا مجموعه رنگهای محدود
eol
U
پایان خط پرچمی که بیان کننده پایان یک خط داده میباشد
trisyllabic
U
سه هجائی
hexasyllabic
U
شش هجائی
sexisyllabic
U
شش هجائی
tetrasyllabic
U
چهار هجائی
octosyllable
U
شعرهشت هجائی
quadrisyllabic
U
چهار هجائی
pentasyllabic
U
پنج هجائی
syllabi
U
تجزیه هجائی
trisyllable
U
کلمه سه هجائی
septisyllabic
U
هفت هجائی
dodecasyllabic
U
دوازده هجائی
heptasyllabic
U
هفت هجائی
quadrisyllable
U
کلمه چهار هجائی
septisyllable
U
واژه هفت هجائی
polysllable
U
واژه جند هجائی
pentasyllable
U
واژه پنج هجائی
octosyllable
U
واژه هشت هجائی
syn
U
ادغام هجائی یاصدایی
octosyllable
U
شعر هشت هجائی
terminated
U
پایان دادن پایان یافتن
terminate
U
پایان دادن پایان یافتن
terminates
U
پایان دادن پایان یافتن
billy-o
U
کاریکهباسرعتوهیجانانجام پذیرد
PCMCIA
U
که کارت گسترده PCMCIA را می پذیرد
limited train
U
قطاریکه یک عده محدودی مسافر می پذیرد
parallels
U
وسیلهای که داده موازی را می پذیرد و ارسال میکند
type
U
متغیری که فقط حروف الفبا عددی را می پذیرد
paralleling
U
وسیلهای که داده موازی را می پذیرد و ارسال میکند
parallelling
U
وسیلهای که داده موازی را می پذیرد و ارسال میکند
parallelled
U
وسیلهای که داده موازی را می پذیرد و ارسال میکند
paralleled
U
وسیلهای که داده موازی را می پذیرد و ارسال میکند
parallel
U
وسیلهای که داده موازی را می پذیرد و ارسال میکند
types
U
متغیری که فقط حروف الفبا عددی را می پذیرد
typed
U
متغیری که فقط حروف الفبا عددی را می پذیرد
street offences
U
اعمالی که هر گاه در خیابان صورت پذیرد جرم است
type
U
متغیری که هر نوع داده مثل عددی , متن و... را می پذیرد
typed
U
متغیری که هر نوع داده مثل عددی , متن و... را می پذیرد
types
U
متغیری که هر نوع داده مثل عددی , متن و... را می پذیرد
bandwidth
U
محدودهای از فرکانس ها که صفحه تصویر یا CRT می پذیرد ونشان میدهد
ro
U
ترمینال کامپیوتری که فقط داده نمایش را می پذیرد , وارسال نمیکند
interrupting
U
نرم افزاری که سیگنالهای وقفه را می پذیرد و روی آنها کار میکند.
trap
U
نرم افزاری که سیگنال وقفه را می پذیرد و روی آنها کار میکند.
interrupt
U
نرم افزاری که سیگنالهای وقفه را می پذیرد و روی آنها کار میکند.
interrupts
U
نرم افزاری که سیگنالهای وقفه را می پذیرد و روی آنها کار میکند.
addressable
U
ترمینالی که دادهای را می پذیرد که آدرس صحیح و شماره شناسایی در ابتدای پیام داشته باشد
stating
U
مدار یا وسیله یا برنامهای که نشان میدهد هیچ عملی رخ نداده ولی ورودی می پذیرد
routine
U
بخش کوچک یک کد که داده را از وسیله خارجی می پذیرد مثل خواندن ورودی از صفحه کلید
routines
U
بخش کوچک یک کد که داده را از وسیله خارجی می پذیرد مثل خواندن ورودی از صفحه کلید
milking machine
U
ماشین قابل حمل که داده ماشینهای مختلف را می پذیرد و به کامپیوتر بزرگتر ارسال میکند
state-
U
مدار یا وسیله یا برنامهای که نشان میدهد هیچ عملی رخ نداده ولی ورودی می پذیرد
routinely
U
بخش کوچک یک کد که داده را از وسیله خارجی می پذیرد مثل خواندن ورودی از صفحه کلید
stated
U
مدار یا وسیله یا برنامهای که نشان میدهد هیچ عملی رخ نداده ولی ورودی می پذیرد
state
U
مدار یا وسیله یا برنامهای که نشان میدهد هیچ عملی رخ نداده ولی ورودی می پذیرد
states
U
مدار یا وسیله یا برنامهای که نشان میدهد هیچ عملی رخ نداده ولی ورودی می پذیرد
steady state
U
مدار یا وسیله یا برنامهای که در وضعیتی می ماند که هیچ عملی انجام نمیدهد ولی ورودی می پذیرد و..
composite video
U
واحد نمایش ویدیویی که یک سیگنال تصویری مرکب را می پذیرد و چندین رنگ یا سایه خاکستری ایجاد میکند
description
U
زبان برنامه سازی که دستوراتی را برای معرفی اندازه موقعیت ونوع متن گرافیک روی صفحه می پذیرد
descriptions
U
زبان برنامه سازی که دستوراتی را برای معرفی اندازه موقعیت ونوع متن گرافیک روی صفحه می پذیرد
serial
U
وسیلهای که داده سری می پذیرد و داده موازی ارسال میکند
parallelling
U
وسیلهای که داده موازی را می پذیرد و داده سریال ارسال میکند
parallelled
U
وسیلهای که داده موازی را می پذیرد و داده سریال ارسال میکند
parallels
U
وسیلهای که داده موازی را می پذیرد و داده سریال ارسال میکند
serials
U
وسیلهای که داده سری می پذیرد و داده موازی ارسال میکند
parallel
U
وسیلهای که داده موازی را می پذیرد و داده سریال ارسال میکند
paralleling
U
وسیلهای که داده موازی را می پذیرد و داده سریال ارسال میکند
receive
U
ترمینال کامپیوتری که فقط داده نمایش داده شده را می پذیرد
paralleled
U
وسیلهای که داده موازی را می پذیرد و داده سریال ارسال میکند
receives
U
ترمینال کامپیوتری که فقط داده نمایش داده شده را می پذیرد
controller
U
وسیلهای که حروف یا کد گرافیکی و دستورات را می پذیرد و آنها را به یک الگوی -dot matix تبدیل میکند که روی صفحه نمایش نشان داده می شوند
controllers
U
وسیلهای که حروف یا کد گرافیکی و دستورات را می پذیرد و آنها را به یک الگوی -dot matix تبدیل میکند که روی صفحه نمایش نشان داده می شوند
parallels
U
چاپگری که از طریق واسط موازی به کامپیوتر وصل است و دادههای حرف را به صورت موازی می پذیرد
parallelling
U
چاپگری که از طریق واسط موازی به کامپیوتر وصل است و دادههای حرف را به صورت موازی می پذیرد
paralleling
U
چاپگری که از طریق واسط موازی به کامپیوتر وصل است و دادههای حرف را به صورت موازی می پذیرد
paralleled
U
چاپگری که از طریق واسط موازی به کامپیوتر وصل است و دادههای حرف را به صورت موازی می پذیرد
parallel
U
چاپگری که از طریق واسط موازی به کامپیوتر وصل است و دادههای حرف را به صورت موازی می پذیرد
parallelled
U
چاپگری که از طریق واسط موازی به کامپیوتر وصل است و دادههای حرف را به صورت موازی می پذیرد
static
U
MAR که تا وقتی داده می پذیرد که منبع تغذیه روشن است و داده نیازی به تنظیم مجدد ندارد
illmitable
U
بی پایان
ending
U
پایان
endings
U
پایان
illimitable
U
بی پایان
finallist
U
پایان رس
point
U
پایان
windup
U
پایان
finishes
U
پایان
finish
U
پایان
hexapod
U
شش پایان
close
U
پایان
closer
U
پایان
closes
U
پایان
ended
U
پایان
ends
U
پایان
decapoda
U
ده پایان
bourne
U
پایان
unbound
U
بی پایان
abysm
U
بی پایان
limit
U
پایان
abyss
U
بی پایان
closest
U
پایان
initiator terminator
U
پایان ده
finish line
U
خط پایان
end all
U
پایان
to sit out
U
تا پایان
termination
U
پایان
end line
U
خط پایان
end
U
پایان
abysses
U
بی پایان
eternity
U
بی پایان
perpetuity
U
بی پایان
sempiternity
U
بی پایان
periods
U
پایان
period
U
پایان
conclusion
U
پایان
eternality
U
بی پایان
forever
U
بی پایان
foreverness
U
بی پایان
aeon
U
بی پایان
infinite time
U
بی پایان
unending
U
بی پایان
issue
[outcome]
U
پایان
conclusions
U
پایان
finality
U
پایان
fruition
U
پایان
eternity
U
بی پایان
immortality
U
بی پایان
out
<adv.>
U
پایان
finis
U
پایان
endless
U
بی پایان
interminate
U
بی پایان
never ending
U
بی پایان
never-ending
U
بی پایان
inconclusive
U
بی پایان
unfinished
U
بی پایان
incessant
U
پی در پی بی پایان
eternities
U
بی پایان
cessation
U
پایان
to turn out
U
به پایان رسیدن
ominscience
U
دانش بی پایان
omniscience
U
دانش بی پایان
on side
U
پایان بازی
normal termination
U
پایان عادی
harvest home
U
پایان درو
godspeed
U
پایان انجام
to get oven
U
به پایان رساندن
get through
U
به پایان رساندن
get over
U
به پایان رساندن
sustainable energy
U
انرژی بی پایان
myriapoda
U
هزار پایان
last a
U
دم اخر پایان
jikan
U
پایان وقت
interminableness
U
پایان ناپذیری
Finifugal
<adj.>
U
تنفر از پایان
inexhaustibility
U
پایان نا پذیری
to go through with
U
به پایان رساندن
to come to a end
U
به پایان رسیدن
to see out
U
به پایان رساندن
to see through
U
به پایان رساندن
It's over.
U
به پایان رسید.
year-end
سال پایان
wind up
U
پایان یافتن
wind up
U
پایان دادن
turn out
<idiom>
U
نتیجه ،پایان
year-end
U
پایان سال
time out
<idiom>
U
پایان وقت
run out (of something)
<idiom>
U
به پایان رساندن
to bring to an end
U
به پایان رساندن
placing judge
U
داور خط پایان
rhizopod
U
ریشه پایان
follow through
<idiom>
U
به پایان رساندن
sign off
U
پایان دادن به
subjunction
U
افزایش در پایان
surcease
U
پایان استراحت
teleologist
U
پایان شناس
teleology
U
پایان شناسی
terminable
U
پایان یافتنی
termination date
U
تاریخ پایان
Over and out!
U
پایان خبر !
terminuse ad quem
U
نقطه پایان
Over and out!
U
پایان اعلان !
do away with
<idiom>
U
به پایان رساندن
conclusion
U
پایان یک چیز
ended
U
پایان یک دور
theses
U
پایان نامه
thesis
U
پایان نامه
end
U
پایان یک دور
termination
U
پایان دهی
termination
U
پایان یابی
sequels
U
نتیجه پایان
unceasing
U
پایان ناپذیر
over-
U
پایان یافتن
come off
U
پایان مسابقه
ends
U
پایان یک دور
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com