Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
gloat
U
نگاه حسرت امیزکردن
gloated
U
نگاه حسرت امیزکردن
gloating
U
نگاه حسرت امیزکردن
gloats
U
نگاه حسرت امیزکردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
overcolour
U
اغراق امیزکردن
parodies
U
تقلید مسخره امیزکردن
parody
U
تقلید مسخره امیزکردن
fay
U
شوخی توهین امیزکردن
snowdrops
U
گل حسرت
yearnings
U
حسرت
yearning
U
حسرت
snowdrop
U
گل حسرت
hope-sick
<adj.>
U
حسرت به دل
regrets
U
حسرت بردن
nostalgia
U
حسرت گذشته
snow flake
U
یکجور گل حسرت
gloatingly
U
حسرت امیز
regretting
U
حسرت بردن
regret
U
حسرت بردن
regretted
U
حسرت بردن
keek
U
باچشم نیم باز نگاه ک ردن ازسوراخ نگاه کردن
gloat
U
نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
gloated
U
نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
gloats
U
نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
gloating
U
نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
pined
U
از غم و حسرت نحیف شدن
pining
U
از غم و حسرت نحیف شدن
pine
U
از غم و حسرت نحیف شدن
pines
U
از غم و حسرت نحیف شدن
sighs
U
افسوس خوردن اه حسرت کشیدن
sighing
U
افسوس خوردن اه حسرت کشیدن
sigh
U
افسوس خوردن اه حسرت کشیدن
sighed
U
افسوس خوردن اه حسرت کشیدن
look at me
U
بمن نگاه کن ظ 7بمن نگاه کنید
glanced
U
نگاه نگاه مختصر
glance
U
نگاه نگاه مختصر
glances
U
نگاه نگاه مختصر
leer
U
نگاه کج
ganders
U
: نگاه
leering
U
نگاه کج
leering
U
نگاه چپ
regards
U
نگاه
leers
U
نگاه کج
leers
U
نگاه چپ
regard
U
نگاه
regarded
U
نگاه
gander
U
: نگاه
slants
U
نگاه کج
leer
U
نگاه چپ
looks
U
نگاه
leered
U
نگاه کج
leered
U
نگاه چپ
looked
U
نگاه
look
U
نگاه
look here
U
نگاه کن
slant
U
نگاه کج
slanted
U
نگاه کج
glimpsed
U
نگاه کم
glimpse
U
نگاه کم
by sight
U
از نگاه
observantion
U
نگاه
gloatingly
U
با نگاه
glimpses
U
نگاه کم
view
U
نگاه
glimpsing
U
نگاه کم
i say
U
نگاه کن
to look on with
U
نگاه کردن
glimpse
U
نگاه انی
come-ons
U
نگاه دعوتآمیز
retrospect
U
نگاه به گذشته
Peeping Tom
U
نگاه دزد
to put to a pause
U
نگاه داشتن
glimpse
U
نگاه سریع
to set eyes on
U
نگاه کردن
glaringly
U
با نگاه خیره
glimpsing
U
نگاه انی
stared
U
رک نگاه کردن
glimpsing
U
نگاه سریع
glimpses
U
نگاه سریع
Peeping Toms
U
نگاه دزد
glimpses
U
نگاه انی
shim
U
نظر یک نگاه
glimpsed
U
نگاه سریع
dirty look
<idiom>
U
چپ چپ نگاه کردن
To look askance. To give a dirty look.
U
چپ چپ نگاه کردن
come-on
U
نگاه دعوتآمیز
stares
U
رک نگاه کردن
vide infara
U
را نگاه کنید
glimpsed
U
نگاه انی
voyeur
U
نگاه کننده
looker
U
نگاه کننده
squinny
U
کج کج نگاه کردن
gloatingly
U
با نگاه خیره
gapeseed
U
نگاه خیره
gape seed
U
نگاه خیره
to catch a glimpse of
U
نگاه مختصرکردن
to dwell on
U
نگاه کردن
to give support to
U
نگاه داشتن
to hang up
U
نگاه داشتن
to keep any one waiting
U
نگاه داشتن
at first sight
U
بیک نگاه
i say
U
نگاه کنید
sheep's eyes
U
نگاه عاشقانه
sheep's eye
U
نگاه دزدکی
oeillade
U
نگاه عاشقانه
look down
U
با نگاه از رو بردن
leontief table
U
نگاه کنید به :
parthian glance
U
اخرین نگاه
peeper
U
نگاه کننده
preservatize
U
نگاه داشتن
keek
U
نگاه دزدانه
pryingly
U
با نگاه دقیق
retrospection
U
نگاه به قهقرا
sheep's eye
U
نگاه عاشقانه
at a glance
U
بیک نگاه
an upward glance
U
نگاه سربالا
an intent look
U
یک نگاه مشتاقانه
leered
U
نگاه کج کردن
to look daggers
U
چپ چپ نگاه کردن
leered
U
نگاه دزدکی
leer
U
نگاه کج کردن
leer
U
نگاه دزدکی
holders
U
نگاه دارنده
holder
U
نگاه دارنده
upholders
U
نگاه دارنده
upholder
U
نگاه دارنده
kept
U
نگاه داشته
gaze
U
نگاه خیره
leering
U
نگاه دزدکی
leering
U
نگاه کج کردن
an am or ous glance
U
یک نگاه عاشقانه
gazing
U
نگاه خیره
to keep in
U
نگاه داشتن
gazes
U
نگاه خیره
gazed
U
نگاه خیره
tenable
U
نگاه داشتنی
to lay fast
U
نگاه داشتن
to lock out
U
نگاه داشتن
leers
U
نگاه کج کردن
leers
U
نگاه دزدکی
voyeurs
U
نگاه کننده
retain
U
نگاه داشتن
peek
U
نگاه دزدانه
tackle
U
نگاه داشتن
to stop
[doing something]
U
نگاه داشتن
oblongs
U
نگاه ممتد
peeked
U
نگاه دزدانه
oblong
U
نگاه ممتد
peeking
U
نگاه دزدانه
squint
U
چپ نگاه کردن
refrain
U
نگاه داشتن
refrained
U
نگاه داشتن
keeps
U
نگاه داشتن
keep
U
نگاه داشتن
peeks
U
نگاه دزدانه
retrospective view
[on]
U
نگاه به گذشته
retrospectively
U
با نگاه بگذشته
refrains
U
نگاه داشتن
refraining
U
نگاه داشتن
squinted
U
چپ نگاه کردن
squints
U
چپ نگاه کردن
stayed
U
نگاه داشتن
stay
U
نگاه داشتن
sees
U
نگاه کردن
see
U
نگاه کردن
holds
U
نگاه داشتن
steely look
U
نگاه با اراده
eye
U
نگاه کردن
eyeing
U
نگاه کردن
eyes
U
نگاه کردن
tackling
U
نگاه داشتن
eying
U
نگاه کردن
hold
U
نگاه داشتن
tackles
U
نگاه داشتن
tackled
U
نگاه داشتن
regard
U
نگاه کردن
stops
U
نگاه داشتن
regards
U
نگاه کردن
regarded
U
نگاه کردن
stop
U
نگاه داشتن
stopping
U
نگاه داشتن
retains
U
نگاه داشتن
to watch
U
نگاه کردن
retaining
U
نگاه داشتن
stopped
U
نگاه داشتن
retained
U
نگاه داشتن
stare
U
رک نگاه کردن
keek
U
نگاه دزدانه کردن
glares
U
خیره نگاه کردن
it is in good keep
U
انراخوب نگاه میدارند
gazed
U
بادقت نگاه کردن
glared
U
خیره نگاه کردن
to keep the pot boiling
U
کارهارادرجریان نگاه داشتن
glare
U
خیره نگاه کردن
to keep on
U
روشن نگاه داشتن
gaze
U
خیره نگاه کردن
gazed
U
خیره نگاه کردن
to keep on file
U
درپرونده نگاه داشتن
gaze
U
بادقت نگاه کردن
journalize
U
دفترروزانه نگاه داشتن
to look a bout
U
بهر سو نگاه کردن
skew
U
منحرف کج نگاه کردن
look up
U
نگاه کردن مراجعهای
skewing
U
منحرف کج نگاه کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com