Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 179 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
You are not pulling my leg , are you ?
U
نکند دار ؟ سر بسرم می گذار ؟
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
quamdiu bene se gesserit
U
تا زمانیکه تخلفی نکند منظور برقرار کردن حق انتفاع است برای کسی به این شرط که تا از شروط عقدتخلف نکند تصرفش ادامه داشته باشد
What on earth shall I do now?
U
حالاچه خاکی بسرم بریزم ؟
I have been down that path.
U
مزه اش را چشیده ام ( بسرم آمده است )
god defend
U
خدا نکند
absit omen
U
خدا نکند
heaven f.
U
خدا نکند
God (Heaven) forbid!
U
خدا نکند !
He is not dead by any chance , is he ?
U
نکند مرده باشد ؟
polarity
U
و قطعه کار نکند
polarities
U
و قطعه کار نکند
He wouldnt dare refuse.
U
سگ کیست که قبول نکند
malfunction
U
آنچه درست کار نکند
malfunctioned
U
آنچه کامل کار نکند
malfunctions
U
آنچه کامل کار نکند
malfunctions
U
آنچه درست کار نکند
malfunction
U
آنچه کامل کار نکند
malfunctioned
U
آنچه درست کار نکند
malfunctioning
U
آنچه خوب کار نکند
She wI'll be a loser if she refuses.
U
اگر قبول نکند از کیسه اش رفته
permissible velocity
U
حداکثر سرعت اب در یک کانال که ایجادفرایش نکند
inerrably
U
چنانکه هیچگاه خطا یا اشتباه نکند
Until a man has shown humility he cannot attain gr.
<proverb>
U
آدم تا کوچکى نکند به بزرگى نمى رسد .
the eye is bigger than the belly
<proverb>
U
نعمت روی زمین پر نکند دیده تنگ
proselte of the gate
U
کسی که به دین یهود درایدولی ختنه نکند
one level address
U
تابعی که در حین اجرا تابع دیگر را صدا نکند
He has vowed not to gamble again.
پشت دستش را داغ کرده که دیگه قمار نکند.
back level
U
نمونه اولیه محصول که ممکن است توابعی را پشتیبانی نکند
trump card
<idiom>
U
استفاده از وسیله قدیمی اگر هیچ چیز دیگرکار نکند
defaulted
U
مقداری که اگر کاربر داده جدید وارد نکند استفاده خواهد شد
for next loop
U
حلقه یا تابعی که تکرار میشود تا وقتی که شرط دیگر صدق نکند
raker
U
تیری که پشت دیوار بطور مایل می بندند تادیوار سقوط نکند
defaults
U
مقداری که اگر کاربر داده جدید وارد نکند استفاده خواهد شد
defaulting
U
مقداری که اگر کاربر داده جدید وارد نکند استفاده خواهد شد
default
U
مقداری که اگر کاربر داده جدید وارد نکند استفاده خواهد شد
holds
U
گرفتن غیرمجاز حریف ضربه به گوی اصلی بیلیاردکه مسیر معمولی را طی نکند
hold
U
گرفتن غیرمجاز حریف ضربه به گوی اصلی بیلیاردکه مسیر معمولی را طی نکند
defaulted
U
عمل یا مقدار باز پیش تعیین شده که اگر اپراتور تغییر نکند استفاده خواهد شد
default
U
عمل یا مقدار باز پیش تعیین شده که اگر اپراتور تغییر نکند استفاده خواهد شد
defaulting
U
عمل یا مقدار باز پیش تعیین شده که اگر اپراتور تغییر نکند استفاده خواهد شد
defaults
U
عمل یا مقدار باز پیش تعیین شده که اگر اپراتور تغییر نکند استفاده خواهد شد
transitions
U
گذار
over
U
گذار
transition
U
گذار
over-
U
گذار
graduator
U
درجه گذار
insurant
U
بیمه گذار
legator
U
میراث گذار
discriminator
U
فرق گذار
legiskative
U
قانون گذار
legislatrix
U
قانون گذار زن
lienee
U
وثیقه گذار
lowpass
U
پایین گذار
mark sense
U
نشان گذار
differentiator
U
فرق گذار
dotter
U
نقطه گذار
punctuator
U
نقطه گذار
grounder
U
کار گذار
grounder
U
پایه گذار
mortgagor
U
رهن گذار
grader
U
نمره گذار
encoder
U
رمز گذار
instaurator
U
بنیاد گذار
nomographer
U
قانون گذار
space bar
U
فاصله گذار
spotter
U
خال گذار
tapper
U
توپی گذار
tracklayer
U
ریل گذار
transit time
U
زمان گذار
transition state
U
حالت گذار
zoogenic
U
بچه گذار
impressionistic
U
برداشت گذار
marker pen
علامت گذار
trend-setter
U
بدعت گذار
shelver
U
در تاقچه گذار
shelver
U
در قفسه گذار
outdoor recreation
U
گشت و گذار
oviparous
U
تخم گذار
pawnor
U
رهن گذار
transition period
U
دوره گذار
pledgor
U
رهن گذار
pledgor
U
وثیقه گذار
pracitcable
U
گذار کردنی
pricer
U
قیمت گذار
prizer
U
قیمت گذار
tracked layer
U
ریل گذار
trend-setters
U
بدعت گذار
depositor
U
امانت گذار
valuers
U
قیمت گذار
foundering
U
بنیان گذار
founders
U
بنیان گذار
swindler
U
کلاه گذار
swindlers
U
کلاه گذار
auctioneer
U
حراج گذار
contributory
U
خراج گذار
innovator
U
بدعت گذار
innovators
U
بدعت گذار
heretic
U
بدعت گذار
heretics
U
بدعت گذار
legislator
U
قانون گذار
legislators
U
قانون گذار
bypass
U
کنار گذار
bypassed
U
کنار گذار
bypasses
U
کنار گذار
bypassing
U
کنار گذار
foundered
U
بنیان گذار
founder
U
بنیان گذار
marker
U
نشان گذار
markers
U
نشان گذار
handler
U
دسته گذار
handlers
U
دسته گذار
racer
U
مسابقه گذار
racers
U
مسابقه گذار
insured
U
بیمه گذار
investor
U
سرمایه گذار
investors
U
سرمایه گذار
blazer
U
علامت گذار
blazers
U
علامت گذار
auctioneers
U
حراج گذار
salvers
U
مرهم گذار
bailor
U
امانت گذار
coder
U
رمز گذار
valuer
U
قیمت گذار
crossing site
U
محل گذار
legislative
U
قانون گذار
salver
U
مرهم گذار
bailer
U
امانت گذار
deepositor
U
ودیعه گذار
assessor
U
خراج گذار
demographic transition
U
گذار جمعیت
legislatress
U
قانون گذار زن
accomodating
U
منت گذار
viruses
U
هر بار که فایل آسیب دیده اجرا میشود. ویروس میتواند داده را خراب کند , یک پیام نشان دهد یا کاری نکند
virus
U
هر بار که فایل آسیب دیده اجرا میشود. ویروس میتواند داده را خراب کند , یک پیام نشان دهد یا کاری نکند
free capital
U
سرمایه گذار پولی
depositor
U
ودیعه گذار مودع
dan runner
U
کشتی بویه گذار
buoy tender
U
کشتی بویه گذار
dot generator
U
مولد خال گذار
dan layers
U
شناوه بویه گذار
truster
U
ودیعه گذار اعتباردهنده
uniparous
U
هر باریک تخم گذار
burst gate
U
لامپ پیام گذار
buoy tender
U
ناو بویه گذار
position control
U
پیچ مرکز گذار
miscreant
U
بدعت گذار خبیث
net laying ship
U
کشتی تور گذار
minelayer
U
کشتی مین گذار
minelayer
U
ناو مین گذار
mine layer
U
کشتی مین گذار
spacebar
U
کلید فاصله گذار
subcaliber
U
تفنگ اثر گذار
money lender
U
پول به بهره گذار
testator
U
شاهد میراث گذار
collapse pressure
U
حگاکثر فشار وارد به یک لایه تا ان لایه ریزش نکند
apprenticeships
U
دوره کاراموزی در CL به هر نوع کاراموزی اطلاق میشود که ماجورنبوده یا اجرت ان از دو پاونددر هفته تجاوز نکند
apprenticeship
U
دوره کاراموزی در CL به هر نوع کاراموزی اطلاق میشود که ماجورنبوده یا اجرت ان از دو پاونددر هفته تجاوز نکند
parentheses free nataton
U
نشان گذار بدون پرانتز
pathfinders
U
هواپیمای علامت گذار مسیر
pathfinder
U
هواپیمای علامت گذار مسیر
truster
U
باور کننده امانت گذار
spademan
U
نفر خرج گذار توپ
to mince matters
U
از گفتن راستی فرو گذار کردن
godmother
U
نام گذار بچه مادر خوانده روحانی
godmothers
U
نام گذار بچه مادر خوانده روحانی
range ladder
U
تنظیم تیربه روش نردبانی با شلیک گذار و کوتاه
nomothetes
U
کسیکه گماشته میشد تا درقانون تجدیدنظر نماید قانون گذار
loader
U
خرج گذار پر کننده توپ سمبه پر کن ماشین خاک بارکن
encipher
U
تبدیل متعلق به کد محافظت شده توسط سیستم رمز گذار
encrypt
U
تبدیل متن به حالت امن با استفاده از سیستم رمز گذار
sentinel
U
1-علامت گذار یا چاپگر بخش خاص داده .2-پرچمی که وضعیت ثبات را پس از عملیات ریاضی یا منط قی گزارش میدهد
sentinels
U
1-علامت گذار یا چاپگر بخش خاص داده .2-پرچمی که وضعیت ثبات را پس از عملیات ریاضی یا منط قی گزارش میدهد
winter
U
قشلاق کردن زمستانرا بر گذار کردن زمستانی
winters
U
قشلاق کردن زمستانرا بر گذار کردن زمستانی
depositor
U
صاحب سپرده سپرده گذار
crossing area
U
منطقه گذار منطقه پایاب
financier
U
سرمایه دار سرمایه گذار
financiers
U
سرمایه دار سرمایه گذار
zoogenous
U
بچه زا بچه گذار
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com