Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
gabbro
U
نوعی صخره از دسته سنگهای محترقه و اتشفشانی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
crystallite
U
مواد بلورین سنگهای محترقه واتشفشانی
volcanic
U
سنگهای اتشفشانی
tasite
U
صخره اتشفشانی
perlite
U
نوعی شیشه اتشفشانی سنگ مروارید
lava
U
توده گداخته اتشفشانی مواد مذاب اتشفشانی
pneumatolysis
U
تاثیر بخار گرم ومایعات وفشار درتشکیل سنگهای معدنی واقع در مجاورت سنگهای اذرین
saber
U
مسابقه سابر با نوعی شمشیربا دسته منحنی و تیغه سفت
sabres
U
مسابقه سابر با نوعی شمشیربا دسته منحنی و تیغه سفت
sabre
U
مسابقه سابر با نوعی شمشیربا دسته منحنی و تیغه سفت
sabers
U
مسابقه سابر با نوعی شمشیربا دسته منحنی و تیغه سفت
ignescent
U
محترقه
igneous
U
محترقه
high explosive shell
U
گلوله محترقه شدید
explosive
U
قابل احتراق ماده محترقه یا منفجره
volcanic
U
اتشفشانی
plutonic
U
اتشفشانی
crater
U
دهانه اتشفشانی
craters
U
دهانه اتشفشانی
volcanism
U
حالت اتشفشانی
agglomerate
U
جوش اتشفشانی
slag
U
گداز اتشفشانی
pumicite
U
خاکستر اتشفشانی
volcanist
U
کارشناس اتشفشانی
agglomerate
U
همجوش اتشفشانی
vulcanicity
U
حالت اتشفشانی
tuff
U
خاکستر اتشفشانی
plutonist
U
دوزخی اتشفشانی
plutonian
U
دوزخی اتشفشانی
lapillus
U
سنگ کوچک اتشفشانی
volcanism
U
شرایط و خصوصیات اتشفشانی
vulcanization
U
تحت تاثیر حرارت اتشفشانی
effusive rocks
U
سنگهای خروجی
metamorphic rocks
U
سنگهای دگرگون
pervious rocks
U
سنگهای نفوذپذیر
precipitated rocks
U
سنگهای ته نشست
hypabyssal rocks
U
سنگهای برمغاکی
extrusive rocks
U
سنگهای خروجی
meteorite
U
سنگهای اسمانی
precipitated rocks
U
سنگهای رسوبی
sedimentary rocks
U
سنگهای ته نشستی
metamorphic rocks
U
سنگهای دگرگونه
moraine
U
سنگهای یخچالی
precious stones
U
سنگهای گرانبها
meteorites
U
سنگهای اسمانی
impermeable rocks
U
سنگهای نفوذناپذیر
uncomsolidated rocks
U
سنگهای ناهمجوش
neutral rocks
U
سنگهای خنثی
intrusive rocks
U
سنگهای نفوذی
pyroclastic
U
تشکیل شده در اثر فعالیت اتشفشانی
zone of rock flowage
U
منطقه سنگهای روان
rondel
U
سنگهای قیمتی مدورزینتی
cut stone masonry
U
ساختمان با سنگهای تراشیده
lapidary
U
وابسته به سنگهای قیمتی
interusive rocks
U
سنگهای بیرون زده
lapidarian
U
وابسته به سنگهای قیمتی
volcanize
U
تحت تاثیر حرارت اتشفشانی قرار دادن
cliffs
U
صخره
rupicoline
U
صخره زی
cliff
صخره
rocks
U
صخره
rocked
U
صخره
scarp
U
صخره
rock
U
صخره
broken rock
U
صخره
roach
U
صخره
roaches
U
صخره
rupicolous
U
صخره زی
igneous magma
U
سنگهای اذرین را بوجوداورده اند
lithology
U
صخره شناسی
saxicolous
U
سنگ زی صخره زی
tor
U
صخره بلند
scarp
U
صخره زیرابی
precipices
U
صخره پرتگاه
saxicoline
U
سنگ زی صخره زی
reef
U
صخره دریایی
cliffs
U
صخره عمودی
reefs
U
صخره زیرابی
reefs
U
صخره دریایی
precipice
U
صخره پرتگاه
cliff
U
صخره عمودی
reef
U
صخره زیرابی
tessellate
U
بصورت سنگهای چهارگوش کوچک دراوردن
knockstone
U
کندهای که روی ان سنگهای معدنی راخردمیکنند
meteoritics
U
مبحث سنگهای سماوی شهاب شناسی
rocks
U
سنگ خاره صخره
rocked
U
سنگ خاره صخره
rockbound
U
احاطه شده با صخره
rock
U
سنگ خاره صخره
rock work
U
خاره یا صخره مصنوعی
rocked
U
تخته سنگ یا صخره
rocks
U
تخته سنگ یا صخره
slickenside
U
سطح صیقلی صخره
vertical cliffs
U
صخره های عمودی
rock
U
تخته سنگ یا صخره
glyptics
U
کنده کاری در روی سنگهای گران بها
facets
U
سطوح کوچک جواهر و سنگهای قیمتی تراش
facet
U
سطوح کوچک جواهر و سنگهای قیمتی تراش
cromlech
U
ساختمان سنگهای ماقبل تاریخی بشکل تپه
bank
U
صخره زیرابی کم ارتفاع ساحل
rimrock
U
لبه بر امده صخره مزبور
banks
U
صخره زیرابی کم ارتفاع ساحل
talus
U
توده سنگریزه در پای صخره
zone of rock fracture
U
ناحیهای از سنگ کره که دارای سنگهای شکافدار میباشد
copper smelting
U
استخراج مس از سنگهای معدن توسط حرارت ذوب وگداز مس
fire bee
U
نوعی هدف کش کنترل شونده از روی زمین نوعی هواپیمای بی خلبان توربوجتی
barrier reef
U
صخره مرجانی که تقریباموازی ساحل است
mounting
U
دسته و پشت بند دسته شمشیر
coated chippings
U
خورده سنگهای قیراندود شدهای که در سطح جاده پخش میشوند
blasting machine
U
دستگاهی که برای منفجرکردن سنگهای معدنی جهت استخراج انها
stylolite
U
ستون سنگی همجنس صخره متصل بخود
gopher
U
موش کیسه دار کارگر حفار واستخراج کننده سنگهای معدنی
rimrock
U
صخره پیش امده فلات بشکل جبهه عمودی
bittersweet
U
نوعی تاجریزی نوعی سیب تلخ
pillows
U
صخره بزرگ زیر اب در عمق کافی برای جریان ارام اب
pillow
U
صخره بزرگ زیر اب در عمق کافی برای جریان ارام اب
nosegay
U
دسته گل یایک دسته علف
land plaster
U
صخره گچی فریفی که بعنوان کود برای اصلاح خاک بکار میرود
lorgnettes
U
ذره بین یا عینک دسته داری که در اپراهاونمایشگاههابکارمیرود عینک دسته بلند
lorgnette
U
ذره بین یا عینک دسته داری که در اپراهاونمایشگاههابکارمیرود عینک دسته بلند
asses' ears
U
نوعی گوشه
[نوعی شاخه]
rondelle
U
جسم مدور سنگهای قیمتی مدور زینتی
trooping
U
دسته دسته شدن
regiments
U
دسته دسته کردن
sort
U
دسته دسته کردن
groups
U
دسته دسته کردن
sorted
U
دسته دسته کردن
windrow
U
دسته دسته کردن
distribute
U
دسته دسته کردن
they came in bands
U
دسته دسته امدند
scores of people
U
دسته دسته مردم
trooped
U
دسته دسته شدن
regiment
U
دسته دسته کردن
streams of people
U
دسته دسته مردم
in detail
U
مفصلا دسته دسته
troop
U
دسته دسته شدن
sorts
U
دسته دسته کردن
sects
U
دسته دسته مذهبی
assort
U
دسته دسته کردن
sect
U
دسته دسته مذهبی
group
U
دسته دسته کردن
classify
U
دسته دسته کردن
shoals of people
U
دسته دسته مردم
assort
U
دسته دسته شدن
igneous rock
U
سنگ اذرین سنگ اتشفشانی
to form into groups
U
دسته دسته کردن طبقه بندی کردن
coaction
U
عمل دسته جمعی همکاری دسته جمعی
lied
U
زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lie
U
زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lies
U
زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
bundling
U
متمرکز کردن دسته کردن دسته
bundles
U
متمرکز کردن دسته کردن دسته
bundle
U
متمرکز کردن دسته کردن دسته
kindest
U
دسته
cranks
U
دسته
kind
U
دسته
team
U
دسته
cluster
U
دسته
kinds
U
دسته
droves
U
دسته
drove
U
دسته
groups
U
دسته دسته
bouquet
U
دسته گل
scores
U
دسته دسته
bouquets
U
دسته گل
teams
U
دسته
cranking
U
دسته
cranked
U
دسته
fascicle
U
دسته
fascicle or cule
U
دسته
fasciculate
U
دسته دسته
fascicled
U
دسته دسته
batches
U
دسته
batch
U
دسته
trooping
U
دسته
trooped
U
دسته
troop
U
دسته
bracket
U
دسته
helm
U
دسته
crank
U
دسته
ranges
U
دسته
ranged
U
دسته
range
U
دسته
sections
U
دسته
section
U
دسته
processions
U
دسته
procession
U
دسته
cliques
U
دسته
clique
U
دسته
tress
U
دسته مو
leader
U
سر دسته
pitman
U
دسته
hilts
U
دسته
hilt
U
دسته
helms
U
دسته
groups
U
دسته
cheque book
U
دسته چک
bunches
U
دسته
bunching
U
دسته
tussock
U
دسته مو
tussocks
U
دسته مو
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com