English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
proportionality U نسبت بین دو کالا از نظر حجم و مقدار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
law of demand U براساس قانون تقاضا مقدار تقاضای کالا باقیمت ان کالا رابطه معکوس دارد . هر چه قیمت کالا بالاتررود مقدار تقاضا برای کالاکمتر میشود
demand elasticity U درصد تغییرتقاضای یک کالا نسبت به درصد تغییر قیمت ان کالا
ad valorem duty U حقوق گمرکی به نسبت ارزش کالا
danger warning level U مقدار موجودی کالا که میبایست همیشه در انبارموجود باشد
real income U مقدار کالا وجنسی که خریدار با درامدمحدودش میتواند بخرد
arc elasticity of demand U = Eنسبت فوق نسبت مقدار تقاضابه قیمت کالاست
particular lien U حق حبس مخصوص حق حبسی است برای فروشنده یا سازنده کالای بخصوص نسبت به ان کالا
definitions U یات . 2-مقدار یا فرمولی که به یک متغیر یا برچسب نسبت داده شود
definition U یات . 2-مقدار یا فرمولی که به یک متغیر یا برچسب نسبت داده شود
parameters U نسبت میان تقاطع دو سطح مقدار معلوم و مشخص پارامتر
decibel U واحدی که نسبت بین دو مقدار الکتریسیته یاصوت را بیان میکند
decibels U واحدی که نسبت بین دو مقدار الکتریسیته یاصوت را بیان میکند
parameter U نسبت میان تقاطع دو سطح مقدار معلوم و مشخص پارامتر
income elasticity of demand U تغییر مقدار تقاضابرای یک کالا درنتیجه درامدمصرف- کننده . فرمول کشش درامدی تقاضا : q/I *dI / dq = E
mechanical percentage U حاصلضرب مقدار درصدهندسی در نسبت حد ارتجاعی فولاد به مقاومت محاسباتی بتن
cartels U توافق رسمی بین فروشندگان یک کالا بمنظورتعیین قیمت و مقدار فروش وکنترل اعضای بازار
cartel U توافق رسمی بین فروشندگان یک کالا بمنظورتعیین قیمت و مقدار فروش وکنترل اعضای بازار
employment gap U مقدار کمبوداشتغال در حالت تعادل تولیدملی نسبت به اشتغال درفرفیت واقعی تولید
cross elasticity of demand U درصدتغییر تقاضای یک کالا نسبت به درصد تغییر قیمت کالای دیگر فرمول کشش متقاطع عبارت است از :
inseparable cost U حالتی که چند نوع کالا در یک واحدتولیدی ساخته شود و هزینه و مخارج هر یک نسبت به کل مخارج اختیارا" تعیین گردد
ad valorem U به نسبت ارزش کالا براساس ارزش
defines U 1-ثبت دادن یک مقدار به متغیر. 2-نسبت دادن خصوصیات پردازنده یا داده به چیزی
defining U 1-ثبت دادن یک مقدار به متغیر. 2-نسبت دادن خصوصیات پردازنده یا داده به چیزی
define U 1-ثبت دادن یک مقدار به متغیر. 2-نسبت دادن خصوصیات پردازنده یا داده به چیزی
defined U 1-ثبت دادن یک مقدار به متغیر. 2-نسبت دادن خصوصیات پردازنده یا داده به چیزی
slutsky theorem U براساس این قضیه با کاهش قیمت یک کالا مقدار تقاضا برای ان افزایش یافته و این امر بعلت اثر درامدی و اثر جانشینی امکان پذیر است
cob web theorem U ه کالا در هر زمان تابع قیمت ان کالا در دوره زمانی قبلی است .
supporting goods U موادی که در کالا بکاربرده نمیشودولی جهت تولید کالا لازم میباشد
transire U برگ ترخیص کالا از گمرک اجازه عبور کالا
department stores U فروشگاه بزرگی که انواع مختلف کالا در ان بفروش میرسد و هر کالا در بخش خاص خود عرضه میگردد
department store U فروشگاه بزرگی که انواع مختلف کالا در ان بفروش میرسد و هر کالا در بخش خاص خود عرضه میگردد
barter with someone U با کسی دادوستد کالا با کالا کردن
leverage U نسبت بدهی به دارائی خالص تغییر نسبت غیر معین
lift fan U توربوفنی که با نسبت کنارگذارزیاد تنها بمنظور افزایش نسبت برا به تراست بکاررود
ohm's law U جریان در یک مدار با ولتاژ نسبت مستقیم وبا مقاومت نسبت عکس دارد
sets U 1-معادل قرار دادن یک متغییر با یک مقدار. 2-معین کردن مقدار یک پارامتر
set U 1-معادل قرار دادن یک متغییر با یک مقدار. 2-معین کردن مقدار یک پارامتر
setting up U 1-معادل قرار دادن یک متغییر با یک مقدار. 2-معین کردن مقدار یک پارامتر
shelf life U مدت زمانی که کالا از تولید تاتوزیع به مصرف کننده درقسمتهای مختلف می ماند مدت گردش کالا در انبارها
incremental computer U دادهای که اختلاف مقدار فعلی با مقدار اصلی را نشان میدهد
to barter [to trade by barter] U دادوستد کالا با کالا کردن
liftjet U توربوفن یا توربوجتی بسیارسبک وزنی با نسبت کنارگذرکم که تنها بمنظور افزایش نسبت برا به تراست بکارمیرود
tabled U استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
tables U استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
table U استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
tabling U استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
say's law U از قوانین اقتصادی دوره کلاسیک مبنی بر این که تولیداضافی یک کالا ممکن نیست چه هر کس کالا را جهت معاوضه با کالای دیگر ایجادمیکند و بنابراین عرضه هرچیز تقاضای ان را به وجودمی اورد
cash on delivery U فروش نقد پس از تحویل کالا وصول وجه در حین تحویل کالا
attributable U قابل نسبت دادن نسبت دادنی
prorata U برحسب نسبت معین بهمان نسبت
freightliner U شرکت حمل و نقل کننده کالا قطار سریع السیر جهت حمل کالا در مسافتهای دور قطاری که کانتینر حمل می نمایدfreight
throughput capacity U فرفیت عبور دهی کالا فرفیت تخلیه و عبوردهی بارانداز یا اسکله فرفیت گذراندن کالا
nationallism U مکتب ملیت اعتقاد به برتری یک ملت نسبت به ملل دیگر و لزوم وفاداری مطلق هر تابع نسبت به ملیت خود
consignee U گیرنده کالا برای بارنامه گیرنده اصلی کالا
defaults U مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
default U مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaulted U مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaulting U مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
paasche price index U یعنی حاصلضرب قیمت و مقدار پایه بخش برحاصلضرب قیمت و مقدار درسال جاری
c & f U قیمت کالا وهزینه حمل ان بدون بیمه دریایی و تولید کننده پس ازتسلیم کالا به شرکت کشتیرانی و پرداخت هزینه حمل از خودسلب مسئولیت میکند و حق بیمه تا مقصد به عهده خریدار است
dosage U مقدار معینی از یک دارو مقدار دوز یک خوراک دارو
dosages U مقدار معینی از یک دارو مقدار دوز یک خوراک دارو
bandwidth U در شبکه گسترده استفاده میشود و به کاربر اجازه هر مقدار ارسال اطلاعات میدهد و شبکه برای ارسال این مقدار اطلاعات تنظیم شده است
retention money U مقدار پولی که کارفرما جهت حسن انجام کار پیمانکار نگه میدارد واین مقدار درصدی ازکل قرارداد است که حسن انجام کار نامیده میشود
checksum U آن را اضافه میکند و مقدار اضافه شده را با مقدار ذخیره شده مقایسه میکند
check total U آن را اضافه میکند و مقدار اضافه شده را با مقدار ذخیره شده مقایسه میکند
good U کالا
stuffs U کالا
stuffed U کالا
commodity U کالا
materials U کالا
stuff U کالا
merchandise U کالا
trafficked U کالا
trafficking U کالا
traffics U کالا
matters U کالا
material U کالا
traffic U کالا
mattering U کالا
product U کالا
produce U کالا
produced U کالا
produces U کالا
chattel U کالا
products U کالا
matter U کالا
mattered U کالا
goods U کالا
wares U کالا
ware U کالا
article U کالا
mercery U کالا
articles U کالا
cargoes U کالا
traffick U کالا
cargo U کالا
commodities U کالا
object of sale U کالا
glut U وفور کالا
glut U فراوانی کالا
gluts U فراوانی کالا
gluts U وفور کالا
stock requisition U درخواست کالا
bartering U دادوستد کالا
bartered U دادوستد کالا
inventory U موجودی کالا
sample U نمونه کالا
sampled U نمونه کالا
warehouses U انبار کالا
traffics U مبادله کالا
barter U دادوستد کالا
trafficked U مبادله کالا
drafted U بسته کالا
drafts U بسته کالا
handling of goods U جابجایی کالا
showroom U نمایشگاه کالا
interchanges U مبادله کالا
stowage U انبار کالا
stock room U انبار کالا
margin utility U حد مطلوبیت کالا
draft U بسته کالا
showrooms U نمایشگاه کالا
exclusion principle U کالا نیستندشد
samples U نمونه کالا
depot U انبار کالا
depots U انبار کالا
traffic U مبادله کالا
inventories U موجودی کالا
trafficking U مبادله کالا
commodity exchange U بورس کالا
acceptance of goods U پذیرفتن کالا
storeroom U انبار کالا
commodity code U شماره کالا
commodity code U رمز کالا
commodity catalogue U کاتالوگ کالا
commodity broker U واسطه کالا
commodity agreement U موافقتنامه کالا
commodities exchange U بورس کالا
collection of goods U دریافت کالا
fairs U نمایشگاه کالا
order for goods U سفارش کالا
copper alloy U همبسته کالا
commodity code U علامت کالا
commodity exchange U مبادله کالا
commodity flow U جریان کالا
consignor U فرستنده کالا
commodities U کالا جنس
commodity U کالا جنس
on receipt of the goods U بوصول کالا
interchange U مبادله کالا
on receipt of the goods U برسیدن کالا
interchanged U مبادله کالا
commodity market U بازار کالا
interchanging U مبادله کالا
barters U دادوستد کالا
fair U نمایشگاه کالا
lien on goods U حق حبس کالا
inventory U صورت کالا
bill of goods U صورت کالا
fate of goods U وضعیت کالا
fairer U نمایشگاه کالا
holds U انبار کالا
mock up U مدل کالا
commodity broker U دلال کالا
fairest U نمایشگاه کالا
warehouse U انبار کالا
hold U انبار کالا
strike below U بردن کالا به انبار
selling costs U هزینههای فروش کالا
storehouse U مخزن انبار کالا
to discharge goods U کالا را تخلیه کردن
shipper U فرستنده کالا با کشتی
sales tax U مالیات بر فروش کالا
turnover tax U مالیات بر گردش کالا
to countermand goods U سفارش کالا را پس گرفتن
to boycott goods U تحریم کردن کالا
goods train U قطار حمل کالا
trade channel U کانال توزیع کالا
shipping agent U موسسه حمل کالا
unit cost U هزینه هر واحداز کالا
total revenue U قیمت کل فروش یک کالا
stocked U موجودی کالا ذخیره
storehouses U مخزن انبار کالا
storeroom U مخزن انبار کالا
stock requisition U تقاضا جهت کالا
goods trains U قطار حمل کالا
stock U موجودی کالا ذخیره
the goods are orlie in pledge U کالا در گرو اوست
object U کالا اعتراض کردن
consignment note U سند ارسال کالا
consignor U حمل کننده کالا
consignor U ارسال کننده کالا
containerization U حمل کالا با کانتینر
fairing U ارمغانی که از نماسشگاه کالا
clearance U ترخیص کالا ازگمرک
mock up U نمونه نمایشی کالا
order time U زمان سفارش کالا
owner's risk U ریسک صاحب کالا
price U ارزش پولی کالا
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com