Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
ineligible
U
نا شایسته برای انتخاب
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
eligible
U
شایسته انتخاب
ineligibility
U
عدم قابلیت برای انتخاب شدن محرومیت از انتخاب شدن غیرقابل قبول
radio button
U
شانه دایرهای کنر یک انتخاب که در هنگام انتخاب یک مزکز سیاه دارد.دگمههای رادیویی یک روش انتخاب از بین چند موضوع است و در هر زمان فقط یک دکمه رادیویی انتخاب میشود.
autos
U
توانایی یک مدار برای احساس کردن و انتخاب خودکار نرخ صحیحی برای یک خط
auto
U
توانایی یک مدار برای احساس کردن و انتخاب خودکار نرخ صحیحی برای یک خط
keystroke
U
برسی هر کلید انتخاب شده برای اطمینان یافتن از اینکه برای عملی مناسب است
constructive school credit
U
بورس تحصیلی برای پرسنل شایسته نظامی
head-hunting
<idiom>
U
جستجو کردن برای یافتن شخصی شایسته ولایق
abler
U
پسوندی برای ساختن صفت به معنی دارای قدرت شایسته
able
U
پسوندی برای ساختن صفت به معنی دارای قدرت شایسته
ablest
U
پسوندی برای ساختن صفت به معنی دارای قدرت شایسته
indexing
U
استفاده از کامپیوتر برای کامپایل کردن اندیس برای کتاب با انتخاب کردن کلمات و موضوعات مربوطه در متن
key
استفاده از بافر بین صفحه کلید و کامپیوتر برای تامین ذخیره سازی کلیدها برای ماشین نویس های سریع که چندین کلید را به سرعت انتخاب می کنند
eligibility
U
شایستگی برای انتخاب
ineligbility
U
ناشایستگی برای انتخاب
qualifier
U
انتخاب شده برای دوربرد
qualifiers
U
انتخاب شده برای دوربرد
capped
U
انتخاب برای تیم ملی
cap
U
انتخاب برای تیم ملی
realised
U
انتخاب مجموعه مشخص از رنگها برای قلم رنگی و استفاده از ان برای نمایش تصویر. معمولا توسط تط بیق دادن رنگها با قلم منط قی در سیستم
realizing the palette
U
انتخاب مجموعه مشخص از رنگها برای قلم رنگی و استفاده از ان برای نمایش تصویر. معمولا توسط تط بیق دادن رنگها با قلم منط قی در سیستم
realises
U
انتخاب مجموعه مشخص از رنگها برای قلم رنگی و استفاده از ان برای نمایش تصویر. معمولا توسط تط بیق دادن رنگها با قلم منط قی در سیستم
realizes
U
انتخاب مجموعه مشخص از رنگها برای قلم رنگی و استفاده از ان برای نمایش تصویر. معمولا توسط تط بیق دادن رنگها با قلم منط قی در سیستم
realizing
U
انتخاب مجموعه مشخص از رنگها برای قلم رنگی و استفاده از ان برای نمایش تصویر. معمولا توسط تط بیق دادن رنگها با قلم منط قی در سیستم
realising
U
انتخاب مجموعه مشخص از رنگها برای قلم رنگی و استفاده از ان برای نمایش تصویر. معمولا توسط تط بیق دادن رنگها با قلم منط قی در سیستم
realize
U
انتخاب مجموعه مشخص از رنگها برای قلم رنگی و استفاده از ان برای نمایش تصویر. معمولا توسط تط بیق دادن رنگها با قلم منط قی در سیستم
realized
U
انتخاب مجموعه مشخص از رنگها برای قلم رنگی و استفاده از ان برای نمایش تصویر. معمولا توسط تط بیق دادن رنگها با قلم منط قی در سیستم
split ticket
<idiom>
U
انتخاب افراد سیاسی برای رای
eligible
U
واجد شرایط برای انتخاب شدن
interrogations
U
ال برای انتخاب رکوردها یا دادههای مختلف فایل
interrogation
U
ال برای انتخاب رکوردها یا دادههای مختلف فایل
ineligibly
U
بدون داشتن شرایط لازم برای انتخاب
diction
U
عبارت انتخاب لغت برای بیان مطلب
heading select feature
U
عرشه کمکی برای انتخاب سمت حرکت هواپیما
devices
U
مشخصه یکتا و کد انتخاب شده برای هر وسیله جانبی
despatches
U
انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
despatched
U
انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
key
کد عددی برای معرفی کلیدی که انتخاب شده است
despatching
U
انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
dispatches
U
انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
device
U
مشخصه یکتا و کد انتخاب شده برای هر وسیله جانبی
dispatched
U
انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
dispatch
U
انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
chord keying
U
عمل انتخاب دو یا چند کلید همزمان برای انجام کاری
breaks
U
عمل یا کلید انتخاب شده برای توقف اجرای یک برنامه
break
U
عمل یا کلید انتخاب شده برای توقف اجرای یک برنامه
filters
U
الگی اعداد دودویی برای انتخاب بیتهای مختلف از کلمه دو دویی
filter
U
الگی اعداد دودویی برای انتخاب بیتهای مختلف از کلمه دو دویی
modes
U
وضعیت تقسیم که در آن سیگنالهای کنترلی برای انتخاب توابع دریافت می شوند
mode
U
وضعیت تقسیم که در آن سیگنالهای کنترلی برای انتخاب توابع دریافت می شوند
fits
U
شایسته بودن برای مناسب بودن
fittest
U
شایسته بودن برای مناسب بودن
fit
U
شایسته بودن برای مناسب بودن
carrier company
U
تیم یا گروه چهار نفرهای که برای ماموریت خارج ازکشور انتخاب می شوند
times
U
انتخاب صحیح فرکانس ساعت سیستم برای امکان رودن به رسانههای کندتر و..
time
U
انتخاب صحیح فرکانس ساعت سیستم برای امکان رودن به رسانههای کندتر و..
timed
U
انتخاب صحیح فرکانس ساعت سیستم برای امکان رودن به رسانههای کندتر و..
mask
U
بیتی که برای انتخاب بیت مورد نظر از کلمه یا رشته به کار می رود
packet
U
گروه مشابهی که از نظراموزش و تخصص برای ماموریت معینی انتخاب شده باشند
masks
U
بیتی که برای انتخاب بیت مورد نظر از کلمه یا رشته به کار می رود
packets
U
گروه مشابهی که از نظراموزش و تخصص برای ماموریت معینی انتخاب شده باشند
passed
U
یک دور حرکت در مسیرمسابقه اسکی روی اب انصراف از پرش برای انتخاب اندازههای بالاتر
passes
U
یک دور حرکت در مسیرمسابقه اسکی روی اب انصراف از پرش برای انتخاب اندازههای بالاتر
beacon double
U
اسم رمز برای انتخاب روش تعقیب هدف با استفاده از دونوع موج رادار
pass
U
یک دور حرکت در مسیرمسابقه اسکی روی اب انصراف از پرش برای انتخاب اندازههای بالاتر
clicked
U
دو عمل سریع نگه داشتن و آزاد کردن دکمه mouse برای شروع یک برنامه یا انتخاب
click
U
دو عمل سریع نگه داشتن و آزاد کردن دکمه mouse برای شروع یک برنامه یا انتخاب
clicks
U
دو عمل سریع نگه داشتن و آزاد کردن دکمه mouse برای شروع یک برنامه یا انتخاب
jukebox
U
جعبه گرامافون خودکار دارای سوراخی برای ریختن پول ودکمه مخصوص انتخاب صفحه
tactile
U
صفحه کلیدی که حاوی نشانههای مخصصوص برای انتخاب کلید باشد مثل ایجاد صدا
jukeboxes
U
جعبه گرامافون خودکار دارای سوراخی برای ریختن پول ودکمه مخصوص انتخاب صفحه
target selector
U
دوربین انتخاب هدف دوربینی که مخصوص انتخاب هدفها به وسیله توپ است
enumerated type
U
فضای ذخیره سازی داده یا رده بندی با استفاده از اعداد برای نمایش برچسبهای مناسب انتخاب شدنی
decisions
U
علامت گرافیکی در یک فلوچارت برای بیان تصمیم گیری و یک شاخه یا مسیر یا عملی با استفاده از نتیجه انتخاب میشود
decision
U
علامت گرافیکی در یک فلوچارت برای بیان تصمیم گیری و یک شاخه یا مسیر یا عملی با استفاده از نتیجه انتخاب میشود
tree
U
روش سریع انتخاب که اطلاع اولین مرتب کردن در مرحله دوم استفاده میشود تا سرعت انتخاب بالا رود
mask
U
الگوی ارقام دودویی برای انتخاب بیتهای مختلف از کلمه دودویی
masks
U
الگوی ارقام دودویی برای انتخاب بیتهای مختلف از کلمه دودویی
tables
U
استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
fetched
U
دستور کامپیوتری برای انتخاب و خواندن داده یا دستور بعدی که باید پردازش شود
fetch
U
دستور کامپیوتری برای انتخاب و خواندن داده یا دستور بعدی که باید پردازش شود
switched network backup
U
انتخاب کاربر برای مسیر جانبی از شبکه وقتی که مسیر اول مشغول است
table
U
استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
tabled
U
استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
tabling
U
استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
fetches
U
دستور کامپیوتری برای انتخاب و خواندن داده یا دستور بعدی که باید پردازش شود
wild cord
U
تیم انتخاب شده برای مسابقه اضافی در وضع تساوی طرفین براساس سوابق ان تیم
best fit
U
1-آنچه که تط ابق بیشتری با یک نیاز دارد 2-تابعی که کوچکترین تصادفی موجود در حافظه اصلی را انتخاب میکند برای یک صفحه مجازی در خواست شده
searchingly
U
1-کلمه یا عبارتی که باید در متن پیدا شود.2-فایل یا داده دیگری برای انتخاب رکوردهای مختلف در پایگاه داده ها
search
U
1-کلمه یا عبارتی که باید در متن پیدا شود.2-فایل یا داده دیگری برای انتخاب رکوردهای مختلف در پایگاه داده ها
searched
U
1-کلمه یا عبارتی که باید در متن پیدا شود.2-فایل یا داده دیگری برای انتخاب رکوردهای مختلف در پایگاه داده ها
searches
U
1-کلمه یا عبارتی که باید در متن پیدا شود.2-فایل یا داده دیگری برای انتخاب رکوردهای مختلف در پایگاه داده ها
Apple Key
U
کلید مخصوص روی صفحه کلید Macintosh Apple که ترکیب آن با کلیدهای دیگر یک راه میان بر برای انتخاب منوها است
sophistication
U
نوع انتخاب سریع که اطلاعات مرحله اول مرتب سازی در مرحله دوم به کار می رود تا سرعت انتخاب را افزایش دهد
scan
U
شماره ارسالی از صفحه کلید به کامپیوتر سازگاز IBM PC برای بیان اینکه کلید انتخاب شده است و مشخص کردن کلید
scans
U
شماره ارسالی از صفحه کلید به کامپیوتر سازگاز IBM PC برای بیان اینکه کلید انتخاب شده است و مشخص کردن کلید
scanned
U
شماره ارسالی از صفحه کلید به کامپیوتر سازگاز IBM PC برای بیان اینکه کلید انتخاب شده است و مشخص کردن کلید
menus
U
لیست انتخابهای موجود برای کاربر که روی خط افقی نمایش داده می شوند در بالای صفحه نمایش یا پنجره هر انتخاب منو یک منوی دیگر را باز میکند
menu
U
لیست انتخابهای موجود برای کاربر که روی خط افقی نمایش داده می شوند در بالای صفحه نمایش یا پنجره هر انتخاب منو یک منوی دیگر را باز میکند
rollover
U
استفاده از بافر بین صفحه کلیدوکامپیوتر برای تامین ذخیره سریع کلیدبرای ماشین نویسهای سریع که چندین کلید را خیلی سریع انتخاب می کنند
actions
U
حرف یکتایی که در رابط ه با یک منوی خاص برای افزایش سرعت عمل میکند و وقتی که کاربر این حرف را انتخاب میکند
action
U
حرف یکتایی که در رابط ه با یک منوی خاص برای افزایش سرعت عمل میکند و وقتی که کاربر این حرف را انتخاب میکند
checks
U
جعبه کوچک با یک ضربدر در آن در صورتی که عمل انتخاب شود و خالی در صورتی که عمل انتخاب نشود
check
U
جعبه کوچک با یک ضربدر در آن در صورتی که عمل انتخاب شود و خالی در صورتی که عمل انتخاب نشود
checked
U
جعبه کوچک با یک ضربدر در آن در صورتی که عمل انتخاب شود و خالی در صورتی که عمل انتخاب نشود
menu item
U
یک انتخاب در فهرست انتخاب
proper
<adj.>
U
شایسته
real
<adj.>
U
شایسته
exact
<adj.>
U
شایسته
correct
<adj.>
U
شایسته
accurate
[correct]
<adj.>
U
شایسته
pertinent
U
شایسته
apropos
U
شایسته
qua
U
شایسته
true
<adj.>
U
شایسته
worthy
U
شایسته
meet
U
شایسته
meets
U
شایسته
inept
U
نا شایسته
good
U
شایسته
competent
U
شایسته
proper
U
شایسته
worthiest
U
شایسته
worthier
U
شایسته
fittest
U
شایسته
seemly
U
شایسته
functional
<adj.>
U
شایسته
useful
<adj.>
U
شایسته
appropriate
[for an occasion]
<adj.>
U
شایسته
fit
U
شایسته
practical
<adj.>
U
شایسته
practicable
<adj.>
U
شایسته
utilitarian
[useful]
<adj.>
U
شایسته
purpose-built
<adj.>
U
شایسته
fits
U
شایسته
suitable
<adj.>
U
شایسته
convenient
<adj.>
U
شایسته
purposeful
<adj.>
U
شایسته
purposive
<adj.>
U
شایسته
qualified
U
شایسته
meritorious
U
شایسته
in due form
U
بطرز شایسته
to be proper for
U
شایسته بودن
discreditable
U
شایسته بی اعتباری
adequate
U
شایسته بودن
christianlike
U
شایسته مسیحیت
companionable
U
شایسته رفاقت
devisable
U
شایسته تامل
ought not
U
شایسته نیست
befitting
U
درخور شایسته
proper dress
U
جامه شایسته
becoming
U
شایسته درخور
as it deserves
U
بطور شایسته
properly
U
بطور شایسته
the ticket
U
کار شایسته
suitable
U
شایسته فراخور
fitly
U
بطور شایسته
intrinsic
U
مرتب شایسته
fit
U
لایق شایسته
quoteworthy
U
شایسته ذکر
worshipful
U
شایسته احترام
worthful
U
شایسته مستحق
devisable
U
شایسته اندیشه
justly
<adv.>
U
بطور شایسته
meritorious
U
شایسته ترین
duly
<adv.>
U
بطور شایسته
conditioning
U
شایسته سازی
fits
U
لایق شایسته
behove
U
شایسته بودن
ogr
U
شایسته غول
meetly
U
بطور شایسته
courtliest
U
شایسته دربار
correctly
<adv.>
U
بطور شایسته
aright
<adv.>
U
بطور شایسته
courtlier
U
شایسته دربار
meet for a man
U
شایسته است که
apt
U
مناسب شایسته
rightfully
<adv.>
U
بطور شایسته
beseem
U
شایسته بودن
courtly
U
شایسته دربار
derisible
U
شایسته ریشخند
properly
<adv.>
U
بطور شایسته
behoove
U
شایسته بودن
fittest
U
لایق شایسته
winnable
U
شایسته پیروزی
pensionable
U
شایسته بازنشستگی
by fits and starts
U
شایسته لایق
rightly
<adv.>
U
بطور شایسته
best
U
شایسته ترین پیشترین
righted
U
شایسته خوب ذیحق
right
U
شایسته خوب ذیحق
workmanlike
U
شایسته کارگر خوب
gentlemanlike
U
شایسته مرد نجیب
humance
U
انسانی شایسته بشریت
competent
U
شایسته دارای سر رشته
suitably
U
بطور مناسب یا شایسته
oughtn't
U
نبایستی شایسته نیست
righting
U
شایسته خوب ذیحق
nameable
U
شایسته نام بردن
sufficient
U
شایسته صلاحیت دار
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com