Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
tisy
U
ناشی از مستی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
pot valour
U
دلپری ناشی از مستی
Other Matches
drunk
U
مستی دوران مستی
drunks
U
مستی دوران مستی
tortious liability
U
ضمان ناشی از شبه جرم مسئوولیت ناشی از خطای مدنی
low cycle fatigue
U
خستگی ناشی از لرزشهایی بافرکانس کم ناشی از تغییرسرعت دوران دستگاه
look ahead
U
جمع کننده سریع که وجود رقم نقلی ناشی از جمع را پیش بینی میکند. و تاخیر ناشی از آن را حذف میکند
befuddlement
U
مستی
spree
U
مستی
drunkness
U
مستی
drunkenness
U
مستی
ebriety
U
مستی
sprees
U
مستی
stum
U
مستی
inebriety
U
مستی
ruts
U
مستی
tipsiness
U
مستی
jollify
U
مستی
grogginess
U
مستی
rut
U
مستی
intoxication
U
مستی
languor
U
مستی
buzz
U
مستی
inebriation
U
مستی
punch-drunk
U
مشت مستی
intoxicants
U
مستی اور
pot valiant
U
دلیرازروی مستی
intoxicant
U
مستی اور
randan
U
مستی شوخی
drunkenly
U
از روی مستی
causing intoxication
U
مستی اوردن
inebriant
U
مستی اور
drank
U
مستی کرد
drinking bout
U
حالت مستی
soberly
U
از مستی دراوردن
sober
U
از مستی دراوردن
in one's cups
U
درحال میگساری و مستی
intoxicants
U
نوشابه مستی اور
intoxicant
U
نوشابه مستی اور
drunken driving
U
رانندگی در حال مستی
to go on a drunken rampage
U
با مستی داد و بیداد کردن
troat
U
نعره گوزن نرهنگام مستی یاشهوت
ill
U
ناشی
descended
U
ناشی
resulted
U
ناشی
result
U
ناشی
due
U
ناشی از
ill-
U
ناشی
resulting
U
ناشی
ills
U
ناشی
gauche
U
ناشی کج
emergent
U
ناشی
resultant
U
ناشی
even tual
U
ناشی
mala filde
U
ناشی
Due to
U
ناشی از
dilettanti
U
ناشی
dilettante
U
ناشی
on account of somebody
[something]
U
ناشی از
muff
U
ناشی
amateurish
U
ناشی
maladroit
U
ناشی
skill less
U
ناشی
skilless
U
ناشی
therefrom
U
ناشی از ان
dilettantes
U
ناشی
muffs
U
ناشی
muffing
U
ناشی
muffed
U
ناشی
awkward
U
بی لطافت ناشی
abnerval
U
ناشی از عصب
unfortunate
U
ناشی ازبدبختی
jackleg
U
ناشی نادرست
awkwardness
U
ناشی گری
toxic
U
ناشی از زهراگینی
guttural
U
ناشی از گلو
unperfect
U
ناشی نابلد
unskil
U
ناشی بی مهارت
variorum
U
ناشی ازچندمنبع
awkward age
U
سن خامکار
[ناشی]
as green as grass
<idiom>
U
کم تجربه و ناشی
sequent
U
منتج ناشی
rhapsodical
U
ناشی از احساسات
novice
U
ادم ناشی
novices
U
ادم ناشی
adipic
U
ناشی ازچربی
rises
U
ناشی شدن
dittographic
U
ناشی ازتکراراشتباهی
due to an accident
U
ناشی از یک حادثه
privative
U
ناشی از محرومیت
gaucherie
U
ناشی گری
gremie
U
بی تجربه و ناشی
hypostatic
U
ناشی از ته نشینی
irritative
U
ناشی از تحریک
premune
U
ناشی از جلوگیری
internal
U
ناشی ازدرون
rise
U
ناشی شدن
rises
U
ناشی شدن از
rise
U
ناشی شدن از
stingy
U
ناشی از خست
emanate
U
ناشی شدن
emanated
U
ناشی شدن
issued
U
ناشی شدن
emanates
U
ناشی شدن
emanating
U
ناشی شدن
issues
U
ناشی شدن
issue
U
ناشی شدن
negligent
U
ناشی از بی مبالاتی
to paint the town red
U
مستی کردن اشوب کردن
flow
U
ناشی شدن فلو
occupation disease
U
امراض ناشی از کار
intuitional
U
ناشی از درک مستقیم
internal
U
باطنی ناشی ازدرون
occupation authorities
U
اقتدارات ناشی از اشغال
left handed
U
واقع در سمت چپ ناشی
perjurious
U
ناشی از پیمان شکنی
interoceptive
U
ناشی از امعاء واحشاء
proceeded
U
ناشی شدن از عایدات
damage feasant
U
خسارت ناشی از حیوانات
despiteous
U
ناشی ازکینه یالج
diastrophic
U
ناشی ازتغییرات ارضی
proceed
U
ناشی شدن از عایدات
ebb current
U
جریان ناشی از افت اب
shear crack
U
ترک ناشی از برش
impiteous
U
ناشی از سخت دلی
inexpertly
U
ازروی ناشی گری
inexpertness
U
ناشی گری بی تخصصی
associative inhibition
U
بازداری ناشی از تداعی
profits a prendre
U
حقوق ناشی از مزارعه
vinculo matrimonii
U
ناشی از علقه زوجیت
war risks
U
خطرات ناشی از جنگ
wind wave
U
موج ناشی از باد
wind wave
U
خیز اب ناشی از باد
flows
U
ناشی شدن فلو
flowed
U
ناشی شدن فلو
well-meaning
U
ناشی از قصد خوب
well meaning
U
ناشی از قصد خوب
use inheritance
U
وراثت ناشی از کاربرد
tutelar authority
U
اختیار ناشی از قیومت
ravening
U
حریص ناشی از حرص
renunciative
U
ناشی از انکار نفس
renunciatory
U
ناشی از انکار نفس
royalistic
U
ناشی از شاه پرستی
rube
U
ادم دهاتی ناشی
scorbutic
U
ناشی از کمبود ویتامین C
shear failure
U
گسیختگی ناشی از برش
short sighted
U
ناشی از کوته نظری
toxic psychosis
U
روان پریشی ناشی از سم
shear stress
U
تنش ناشی از برش
associative facilitation
U
سهولت ناشی از تداعی
come
U
رخ دادن ناشی شدن
arise
U
رخ دادن ناشی شدن
absorption losses
U
تلفات ناشی از جذب
well-intentioned
U
ناشی از نیت خوب
thoughtless
U
لاقید ناشی از بی فکری
comes
U
رخ دادن ناشی شدن
kinetic energy
U
نیروی ناشی ازحرکت
ingenious
U
با هوش ناشی از زیرکی
transmission
U
خطای ناشی از اختلال در خط
result
U
ناشی شدن نتیجه
arises
U
رخ دادن ناشی شدن
resulting
U
ناشی شدن نتیجه
arising
U
رخ دادن ناشی شدن
indiscriminate
U
ناشی از عدم تبعیض
resulted
U
ناشی شدن نتیجه
transmissions
U
خطای ناشی از اختلال در خط
sentiment
U
ضعف ناشی ازاحساسات
titular
U
ناشی از لقب رسمی افتخاری
well mcaning
U
خوش نیت ناشی از قصدخوب
faute de mieux
U
همجنس خواهی ناشی ازمحرومیت
form drag
U
مقاومت ناشی از شکل جسم
cost push inflation
U
تورم ناشی از فشار هزینه
idols of the cave
U
اوهام ناشی از حالات ویژه هر کس
idols of the market
U
اوهام ناشی از سخن وامیزش
wind load
U
سربار ناشی از اثرات باد
greenhorn
U
مبتدی ادم خام یا ناشی
wage push inflation
U
تورم ناشی از فشار مزد
rental income
U
درامد ناشی از اجاره بها
laity
U
مردم غیر روحانی ناشی
repetitive stress injury
U
اسیب ناشی از فشار تکراری
somatogenic
U
ناشی از سلولهای جداری وبدنه
social increment
U
افزایش ناشی از کار جمعی
social decrement
U
کاهش ناشی از کار جمعی
rounding errors
U
خطاهای ناشی از سرراست کردن
simple content debt
U
دین ناشی از قرارداد شفاهی
scrupulous
U
ناشی ازوسواس یا دقت زیاد
rain wash
U
فرسایش ناشی از ریزش باران
supply push inflation
U
تورم ناشی از فشار عرضه
lummox
U
ادم ناشی وخام دست
occupation authority
U
اقتدار ناشی از فتح و پیروزی
paganish
U
بیت پرست ناشی ار شرک
to play a poor game
U
ناشی بودن مهارت نداشتن
lewd
U
ناشی از هرزگی شهوت پرست
property income
U
درامد ناشی از املاک ومستغلات
property income tax
U
مالیات بر درامد ناشی ازمستغلات
technological unemployment
U
بیکاری ناشی ازپیشرفتهای فنی
greenhorns
U
مبتدی ادم خام یا ناشی
excess demand inflation
U
تورم ناشی از مازاد تقاضا
forced vibration
U
ارتعاشات ناشی از تحریکات خارجی
machines
U
خطای ناشی از خرابی قطعه
covenant in low
U
تعهد ناشی ازحکم قانون
dispersion error
U
اشتباه ناشی از پراکندگی تیر
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com