Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
Put the table down gently.
U
میز زا آهسته زمین بگذارید
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
I'm beginning to get scared
[hungry]
.
U
آهسته آهسته به ترس می افتم
[گرسنه می شوم]
.
accelerando
آهسته آهسته آهنگ را تندتر کنید
in with it
U
بگذارید تو
let it remain as it is
U
بگذارید باشد
stet
U
بگذارید باشد
let it be
U
بگذارید باشد
let him go
U
بگذارید برود
leave it over
U
عجاله بگذارید بماند
be covered
U
کلاه برسر بگذارید
Let the secretary get on with it .
U
بگذارید منشی کارش را بکند
Please keep me posted(informed).
U
لطفا" مرادرجریان بگذارید (نگاهدارید )
You must have respect for your promises.
U
باید بقول خودتان احترام بگذارید
Let it take its natural cours.
U
بگذارید کار جریان طبیعی اش را طی کند
to have someone wake you up
U
بگذارید کسی شما را بیدار کند
Let me think a moment .
U
بگذارید یک دقیقه ( لحظه ) فکر کنم
Please oblige us by your presence .
U
با تشریف فرمایی خودت بر مامنت بگذارید
SLOW
آهسته
Please put these clocolates aside for me .
U
لطفا" این شکلاتها را برای من کنار بگذارید
let it have its swing
U
بگذاریدسیرعادی خودرابکند بگذارید جریان خودراطی کند
to book
[order]
an alarm call
U
بگذارید کسی با تلفن شما را بیدار کند
foot pace
قدم آهسته
Could you put a cot in the room?
U
آیا ممکن است یک تختخواب بچه در اتاق بگذارید؟
Could you put an extra bed in the room?
U
آیا ممکن است یک تخت اضافه در اتاق بگذارید؟
drag one's feet/heels
<idiom>
U
آهسته کار کردن
He was walking with slow steps .
U
با قدمهای آهسته راه می رفت
inch
U
پیمودن مسیر
[به طریق آهسته]
snail's pace
<idiom>
U
حرکت آهسته روبه جلو
To speak slowly.
U
آهسته صحبت کردن (شمرده)
asymmetric video compression
U
تا روی کامپیوتر آهسته هم اجرا شود
to edge one's way
[towards something]
U
[به چیزی]
آهسته و با احتیاط نزدیک شدن
adagio
آهسته و ملایم
[اجرای آهنگ باهستگی]
She was reading the book to herself.
U
کتاب را آهسته ( پیش خودش) می خواند
Slow but sure wins the race.
<proverb>
U
پیروزى از آن کسى است که آهسته و مطمئن مى رود .
Could you drive more slowly, please?
U
ممکن است لطفا کمی آهسته تر برانید؟
To speak in a low voice.
U
آهسته صحبت کردن ( با صدای کوتاه ،یواش )
squawk low
U
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه شناسایی دشمن وخودی را روی وضعیت اهسته بگذارید
squawks
U
در رهگیری هوائی یعنی دستگاه شناسائی خودی و دشمن را روی کنترل معمولی بگذارید
squawk mike
U
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه شناسایی دشمن وخودی را روی وضعیت میکروفن بگذارید
squawk
U
در رهگیری هوائی یعنی دستگاه شناسائی خودی و دشمن را روی کنترل معمولی بگذارید
squawk may day
U
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه شناسایی دشمن وخودی را روی وضعیت اضطراری بگذارید
squawked
U
در رهگیری هوائی یعنی دستگاه شناسائی خودی و دشمن را روی کنترل معمولی بگذارید
Be slow to promise and quick to perform.
<proverb>
U
در قول دادن آهسته باش ولى در انجام آن تسریع کن.
to go easy on somebody
[something]
U
با کسی
[چیزی]
مهربان
[آهسته]
[ملایم]
رفتار کردن
The tourist industry is recovering to pre-crisis levels.
U
صنعت گردشگری آهسته ترمیم می شود و به سطح قبل از بحران می رسد.
adagio
رقص دو نفری که زن روی پنجهء پا میرقصد و بکمک مرد آهسته بهوا میپرد
ground return
U
انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
clowning
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clown
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowns
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
touch judge
U
هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
clowned
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
center field
U
قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
geotaxis
U
گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
pancakes
U
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
hercules
U
نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
pancake
U
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
inductive earthing
U
زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
frost heave
U
برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
regulus
U
نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
off side
U
سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
honest john
U
نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
nap of the earth
U
از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
Leave this space blank.
U
این محل را خالی بگذارید ( چیزی در آن محل ننویسید )
tellurian
U
ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
geognosy
U
زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
to break up
U
از هم جدا شدن
[پوسته زمین]
[زمین شناسی]
to anneal
U
سخت کردن
[روند گرمایش و سرمایش آهسته جهت سفت شدن و کاهش شکنندگی]
[فلزات]
[مهندسی]
perelotok
U
زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
rolling terrain
U
زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
sergeants
U
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
sergeant
U
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
styx
U
نوعی موشک زمین به زمین دریایی
return pistol
U
طپانچه ها به جای خود طپانچه را بگذارید
buffer
U
استفاده از فضای ذخیره سازی موقت در پورتهای ورودی یا خروجی تا وسایل جانبی آهسته بتوانند با CPU سریع کار کند
covenant runing with land
U
شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
no man's land
U
زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
contour flying
U
پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
pershing
U
موشک زمین به زمین پرشینگ
pervious ground
U
زمین تراوا زمین نفوذپذیر
redstone
U
موشک زمین به زمین رداستون
lacrosse
U
نوعی موشک زمین به زمین
biosphere
U
قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
talik
U
زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
contour flight
U
پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
little john
U
موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
drop
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropped
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropping
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drops
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
compass rose
U
دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
critical point
U
نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
permafrost
U
لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
Better late than never.
<proverb>
U
آهسته برو همیشه برو.
geomagnetism
U
نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
topography
U
نگارش عوارض زمین نشان دادن عوارض زمین
hydrographer
U
نقشه کش ابهای روی زمین کسیکه عالم به تشریح ابهای روی زمین است
surface to surface missile
U
موشک زمین به زمین
ground resolution
U
قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین
everglade
U
قطعه زمین باتلاقی علفزار زمین باتلاقی
He had a nast fall.
U
بد جوری خورد زمین ( زمین بدی خورد )
surface to surface
U
موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
earth's attraction
U
جاذبه زمین قوه جاذبه زمین
surface-to-surface
U
موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
surface missile
U
موشک زمین به زمین موشک سطح به سطح موشک سطحی
grass roots
U
کف زمین
land n
U
زمین
terrain
U
زمین
tellus
U
زمین
soiling
U
زمین
soil
U
زمین
this earthly round
U
زمین
norland
U
زمین
soils
U
زمین
floored
U
کف زمین
land
U
زمین
graze
U
زمین
cinder tracks
U
زمین دو
grazed
U
زمین
cinder track
U
زمین دو
acre
U
زمین
acres
U
زمین
grazes
U
زمین
rooter
U
زمین کن
floor
U
کف زمین
floors
U
کف زمین
ground surface
U
کف زمین
ground line
U
خط زمین
earth
U
زمین
domains
U
زمین
geodetically
U
زمین
fields
U
زمین
lackland
U
بی زمین
fielded
U
زمین
ground
U
: زمین
ground
U
زمین
real estate
U
زمین
extra terrestrial
U
زمین
ground
U
کف زمین
domain
U
زمین
earthing
U
زمین
earths
U
زمین
globes
U
زمین
globe
U
زمین
floor
U
کف زمین
field
U
زمین
ground
[British]
[floor]
U
کف زمین
aerospace
U
جو زمین
protective earthing
U
زمین محافظ
pronely
U
روبه زمین
punner
U
زمین سفت کن
glebe
U
زمین وقف
profile line
U
نیمرخ زمین
emblements
U
محصول زمین
predial or prae
U
وابسته به زمین
public domain
U
زمین خالصه
emblements
U
حاصل زمین
geotaxis
U
زمین گرایی
punner
U
زمین کوب
end
U
زمین حریف
ended
U
زمین حریف
ends
U
زمین حریف
geology
U
زمین شناسی
geotropism
U
زمین گرایی
rammer
U
زمین کوب
geostrategy
U
زمین شناسی
rear court
U
انتهای زمین
geosphere
U
زمین سپهر
public d.
U
زمین خالصه
elevated ground
U
زمین بلند
earthling
U
اهل زمین
earthing strap
U
تسمه زمین
earthing
U
اتصال زمین
geological
U
زمین شناختی
earth's crust
U
پوسته زمین
earth's axis
U
محور زمین
earth's attraction
U
ربایش زمین
parterre
U
در طول زمین
parcelling
U
تفکیک زمین
paralytic disability
U
زمین گیری
glebe
U
زمین خاک
field hockey
U
زمین هاکی
landfall
U
ریزش زمین
landfalls
U
ریزش زمین
geological
U
زمین شناسی
permeable ground
U
تراوا زمین
playing court
U
زمین بازی
graben
U
فرو زمین
earthwards
U
بطرف زمین
playing area
U
محدوده زمین
plat
U
تکه زمین
planned chart
U
کروکی زمین
physical characteristics
U
خصوصیات زمین
earthwards
U
سوی زمین
pervious ground
U
تراوا زمین
earthward
U
بطرف زمین
permeable ground
U
زمین تراوا
earthward
U
بسوی زمین
earthmoving
U
حرکت زمین
original ground
U
زمین بکر
tectonic
U
زمین ساخت
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com