Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
batting average
U
میانگین تعدادامتیازهای یک دور بازی کریکت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
crickets
U
بازی کریکت بین دو تیم 11نفره
all out
U
پایان بازی توپزنان یک تیم کریکت
cricket
U
بازی کریکت بین دو تیم 11نفره
follow-ons
U
شروع دور دوم بازی کریکت
maiden over
U
بخشی از بازی کریکت بدون امتیاز
follow-on
U
شروع دور دوم بازی کریکت
follow on
U
شروع دور دوم بازی کریکت
opener
U
هر کدام از دو توپزن اول بازی کریکت
centuries
U
001 امتیاز یا بیشتر در یک بازی کریکت
century
U
001 امتیاز یا بیشتر در یک بازی کریکت
batting order
U
ترتیب ورود توپزنها به بازی بیس بال ترتیب ورود توپزنهابه بازی کریکت
outfield
U
محوطه زمین کریکت دورترین قسمت از توپزن کریکت
wicket
U
میلههای چوبی کریکت نوبت توپزنی در کریکت
wickets
U
میلههای چوبی کریکت نوبت توپزنی در کریکت
fields
U
توپگیر کریکت تمام توپگیران کریکت
fielded
U
توپگیر کریکت تمام توپگیران کریکت
field
U
توپگیر کریکت تمام توپگیران کریکت
shinny
U
بازی هاکی که با توپ چوبی بازی شود چوب بازی هاکی
cricketers
U
بازیگر کریکت
willows
U
چوب کریکت
cricketer
U
بازیگر کریکت
cricket field
U
زمین کریکت
willow
U
چوب کریکت
harlequinade
U
بخشی ازنمایش یالال بازی که لوده دران بازی میکند لودگی
bat
U
چوب کریکت ضربه
stumped
U
سوزاندن توپزن کریکت
creasing
U
قسمتی از زمین کریکت
take a wicket
U
سوزاندن توپزن کریکت
creases
U
قسمتی از زمین کریکت
creased
U
قسمتی از زمین کریکت
stump
U
سوزاندن توپزن کریکت
crease
U
قسمتی از زمین کریکت
batted
U
چوب کریکت ضربه
stumping
U
سوزاندن توپزن کریکت
bats
U
چوب کریکت ضربه
stumps
U
سوزاندن توپزن کریکت
frame
U
مدت زمان به کیسه انداختن تمام گویهای بازی اسنوکر یک دهم از بازی بولینگ
misplay
U
بازی بد واز روی ناشیگری غلط بازی کردن
gamesmanship
U
مهارت در بردن بازی بدون تخلف از مقررات بازی
cutthroat
U
بازی 3 نفره که هریک به نفع خود بازی میکند
game
U
وسیله ROM که حاوی کد برنامه برای بازی کامپیوتری است و در کنسول بازی نصب میشود
short leg
U
توپگیر بین دو میله کریکت
Test matches
U
مسابقه بین المللی کریکت
stumps
U
هر کدام از سه میله عمودی کریکت
wicketkeeper
U
توپگیر مدافع میلههای کریکت
infield
U
نقاط توپگیری در زمین کریکت
outfield
U
موضع توپگیردرمحوطه دوردست کریکت
Test match
U
مسابقه بین المللی کریکت
centurian
U
بازیگر 001 امتیازی کریکت
stump
U
هر کدام از سه میله عمودی کریکت
night watchman
U
توپزن پایان مسابقه کریکت
stumped
U
هر کدام از سه میله عمودی کریکت
night-watchman
U
توپزن پایان مسابقه کریکت
night-watchmen
U
توپزن پایان مسابقه کریکت
stumping
U
هر کدام از سه میله عمودی کریکت
to make a trick
U
با کارت شعبده بازی کردن
[ورق بازی]
fire fight
U
ترقه بازی اتش بازی مبادله تیراندازی
dib
U
ریگ بازی قاپ یا ریگی که با ان بازی می کنند
shinney
U
بازی هاکی که باتوپ چوبی بازی شود
kiss in the ring
U
بازی بگیرماچ کن :بازی که دران پسریادختری ....تااوراببوسد
inning
U
گیمی که بازیگر سرویس زده و ان را باخته فرصت برای نوبت هر بازی بیلیارد یاکروکه یک بخش از بازی بولینگ
yorked
U
توپزن سوخته و اخراج شده کریکت
Test matches
U
مسابقات قهرمانی کریکت انگلیس واسترالیا
Test match
U
مسابقات قهرمانی کریکت انگلیس واسترالیا
half century
U
05 امتیاز یا بیشتر توپزن درمسابقه کریکت
wrong un
U
پرتاب توپ پیچ دار کریکت
infield
U
محدوده زمین کریکت نزدیک میله ها
square out
U
ضربه از خارج محدوده میلههای کریکت
throw out
U
سوزاندن توپزن با ضربه به میلههای کریکت
third man
U
محل توپگیر دور از توپزن کریکت
put the ball on the floor
U
به زمین انداختن توپ کریکت بجای بل گرفتن
take guard
U
وضع دفاعی توپزن جلو میلههای کریکت
ashes
U
جایزه مخصوص مسابقه کریکت استالیا و انگلستان
leg side
U
قسمتی از زمین کریکت شامل محل توپزن
stick
U
هریک از سه میله عمودی کریکت چوبدست اسکی
back lift
U
حرکت چوب کریکت به عقب پیش از ضربه
charlatanic
U
امیخته بازبان بازی یاچاچول بازی
crampet game
U
بازی خفه بازی کم فضای شطرنج
harlepuinade
U
نمایش لال بازی ودلقک بازی
attacks
U
فشار برای پایان دادن به عمل یک بازیگر کریکت
attacked
U
فشار برای پایان دادن به عمل یک بازیگر کریکت
attack
U
فشار برای پایان دادن به عمل یک بازیگر کریکت
jerked
U
پرتاب غیرمجاز توپ کریکت بالازدن وزنه از روی سینه
jerking
U
پرتاب غیرمجاز توپ کریکت بالازدن وزنه از روی سینه
field
U
جای گرفتن توپگیران در زمین کریکت هر کدام از دایرههای هدف
fields
U
جای گرفتن توپگیران در زمین کریکت هر کدام از دایرههای هدف
jerks
U
پرتاب غیرمجاز توپ کریکت بالازدن وزنه از روی سینه
fielded
U
جای گرفتن توپگیران در زمین کریکت هر کدام از دایرههای هدف
jerk
U
پرتاب غیرمجاز توپ کریکت بالازدن وزنه از روی سینه
first class cricket
U
مسابقه کریکت بین تیمهای حرفهای و اماتور ایالات ودانشگاههای انگلستان
pull shot
U
ضربه با اوردن پای عقب جلومیله و حرکت افقی چوب کریکت
Bureaucracy . Red tape .
U
کاغذ بازی ( قرطاس بازی )
leg
U
ساق پا قسمتی از زمین کریکت شامل محل توپ زدن و محدوده اطراف او
legs
U
ساق پا قسمتی از زمین کریکت شامل محل توپ زدن و محدوده اطراف او
sightscreen
U
دیوار یا نرده در طرفین زمین کریکت به عنوان زمینه برای توپ انداز
mean value
U
میانگین
arithmetic mean
U
میانگین
meaner
U
میانگین
median
U
میانگین
averaged
U
در میانگین
mean high water
U
مد میانگین
average value
U
میانگین
mean
U
میانگین
on average
[on av.]
U
در میانگین
averaging
U
میانگین
average
U
میانگین
averaged
U
میانگین
averages
U
میانگین
meanest
U
میانگین
average deviation
U
انحراف میانگین
mean error
U
خطای میانگین
assumed mean
U
میانگین فرضی
average error
U
خطای میانگین
average
U
ایجاد میانگین
average cost
U
میانگین هزینه
geometric mean
U
میانگین هندسی
arithmetic mean
U
میانگین حسابی
average discharge
U
بده میانگین
average
U
میانگین موفقیت
averaged
U
میانگین موفقیت
mean deviation
U
انحراف میانگین
mean depth
U
ژرفای میانگین
true mean
U
میانگین حقیقی
mean absolute deviation
U
انحراف میانگین
harmonic mean
U
میانگین همساز
logarithmic mean
U
میانگین لگاریتمی
meanest
U
مقدار میانگین
simple mean
U
میانگین حسابی
simple mean
U
میانگین ساده
simple average
U
میانگین ساده
mean low water
U
اب پایین میانگین
mean low water
U
جزر میانگین
mean life
U
عمر میانگین
mean high water
U
اب بالای میانگین
density mean
U
میانگین چگالی
mean time between failures
U
میانگین عمر
moving average
U
میانگین متحرک
weighted average
U
میانگین موزون
mediums
U
وسط یا میانگین
medium
U
وسط یا میانگین
averaged
U
ایجاد میانگین
weighted mean
U
میانگین وزنی
meaner
U
مقدار میانگین
mean
U
مقدار میانگین
averages
U
معدل میانگین
mean velocity
U
تندی میانگین
working mean
U
میانگین مفروض
mean value
U
مقدار میانگین
averages
U
میانگین موفقیت
batting average
U
میانگین توپزنی
weighted average
U
میانگین وزنی
average value
U
مقدار میانگین
average value
U
ارزش میانگین
averages
U
ایجاد میانگین
averaging
U
معدل میانگین
averaging
U
میانگین موفقیت
average price
U
میانگین قیمت
mean squares
U
میانگین مجذورات
average life
U
عمر میانگین
averaging
U
ایجاد میانگین
averaged
U
معدل میانگین
average
U
معدل میانگین
average flow
U
بده میانگین
moving average
U
میانگین غلتان
mean value of periodic quantity
U
میانگین کمیت دورهای
averaging
U
درجه عادی میانگین
mean free path
U
مسافت ازاد میانگین
meanest
U
معنی دادن میانگین
average
U
درجه عادی میانگین
time average symmetry
U
تقارن میانگین زمانی
effective
U
خروجی میانگین پردازنده
sm
U
خطای معیار میانگین
mean time to failure
U
زمان میانگین تاخرابی
averages
U
درجه عادی میانگین
averaged
U
درجه عادی میانگین
mean repair time
U
زمان میانگین تعمیر
mean sea level
U
میانگین سطح دریا
mean range of the tide
U
میانگین ارتفاع کشند
mean time to repair
U
زمان میانگین تعمیر
mean
U
معنی دادن میانگین
meaner
U
معنی دادن میانگین
standard error of mean
U
خطای معیار میانگین
electrode current averaging time
U
زمان میانگین شدن
average out
U
میانگین در نظر گرفتن
root mean square velocity
U
جذر میانگین مجذور سرعت
number average degree of polymerization
U
میانگین عددی درجه بسپارش
weight average degree of polymerization
U
میانگین وزنی درجه بسپارش
bowling average
U
میانگین امتیازهای توپ انداز
number average molecular weight
U
میانگین عددی وزن مولکولی
average cost
U
میانگین هزینههای تولیدی هر واحد
root mean square error
U
جذر میانگین مجذور خطا
weight average molecular weight
U
میانگین وزنی وزن مولکولی
earned run average
U
میانگین امتیاز کسب شده
mean time between failures
U
زمان میانگین بین دو خرابی
annual average score
U
میانگین نمره سالیانه تعرفه خدمتی
exponential smoothing
U
روش میانگین گیری متغیروزن دار
averages
U
میانه قرار دادن میانگین گرفتن
averaged
U
میانه قرار دادن میانگین گرفتن
pass completion average
U
میانگین موفقیت بازیگر درگرفتن پاس
averaging
U
میانه قرار دادن میانگین گرفتن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com