English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
air position U موقعیت هوایی موقعیت هوایی هواپیما
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
pigeon U در رهگیری هوایی یعنی اینکه گرای مغناطیسی و مسافت پایگاه هوایی از هواپیما این قدر است
pigeons U در رهگیری هوایی یعنی اینکه گرای مغناطیسی و مسافت پایگاه هوایی از هواپیما این قدر است
airlift service U سرویس حمل و نقل هوایی خدمات ترابری هوایی قسمت ترابری هوایی
cartesian coordinates U سیستم موقعیت که از دو بردار در جهت زاویه راست برای نمایش نقط های که با دو عدد امکان دهی شده است و موقعیت آن را میدهد تشکیل شده است
air miss U تصادم هوایی دو هواپیما
ships U کشتی هوایی هواپیما
airspeed U سرعت هوایی هواپیما
ship U کشتی هوایی هواپیما
airspeeds U سرعت هوایی هواپیما
launch time U زمان پرواز هوایی هواپیما
holidays U تولید رخنه در عکاسی هوایی محوطه پوشیده نشده درعکاسی هوایی
telling U مخابره اطلاعات به دست امده از تجسس هوایی به یکانهای پدافند هوایی
holiday U تولید رخنه در عکاسی هوایی محوطه پوشیده نشده درعکاسی هوایی
antiair warfare U جنگ ضدبرتری هوایی نبرد بر علیه برتری هوایی دشمن
restrictive fire plan U طرح اتش محدود کننده حرکات هوایی یا تامینی هوایی
air policing U عملیات گشت زنی هوایی پاسوری هوایی در زمان صلح
pounced U در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pouncing U در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pounce U در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
i stay U در رهگیری هوایی به علامت ماموریت گشت هوایی راتحویل گرفتم اعلام میشود
line chief U افسرجزء نیروی هوایی که درفرود امدن وبرخاستن هواپیمادرخطوط هوایی نظارت میکند
pounces U در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
air delivery container U جعبههای مخصوص حمل بارهای هوایی جعبه حامل بار در نقل و انتقال هوایی
broadcast controlled air interception U نوعی رهگیری هوایی که هواپیمای رهگیر را مداوم درجریان تک هوایی دشمن قرارمی دهند
air sentinel U گارد هوایی نگهبان مخصوص اعلام خطرتک هوایی
steers U در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
steer U در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
steered U در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
ground nadir U نقطه سمت القدم هواپیما درعکاسی هوایی
sleeve target U هدف کش هوایی استوانهای برای تیراندازی ضد هوایی
air scoop U چاه هوایی صفحه تنظیم دریچه هوایی
flak U گلوله خودترکان ضد هوایی توپ پدافند هوایی
liners U باسرعت حداکثر هواپیما حرکت کنید در درگیری هوایی
gates U فرمان پرواز هواپیما باحداکثر سرعت در درگیری هوایی
gate U فرمان پرواز هواپیما باحداکثر سرعت در درگیری هوایی
liner U باسرعت حداکثر هواپیما حرکت کنید در درگیری هوایی
fly through U عبور هدف هوایی از مخروط اتش ضد هوایی تقاطع هدف با اتش ضد هوایی
tip U در عکاسی هوایی چرخش دوربین حول محور افقی هواپیما
marker circle U دایره مشخص کننده مرکزمنطقه فرود هوایی یا باندفرود هواپیما
few U تعداد 7 هواپیما یا کمتر از ان که در درگیری هوایی شرکت داشته باشند
fewer U تعداد 7 هواپیما یا کمتر از ان که در درگیری هوایی شرکت داشته باشند
tipping U در عکاسی هوایی چرخش دوربین حول محور افقی هواپیما
fewest U تعداد 7 هواپیما یا کمتر از ان که در درگیری هوایی شرکت داشته باشند
air pilots U خلبانان نیروی هوایی راهنمایان هوایی
air suprmacy U برتری کامل هوایی سیادت هوایی
air superiority U برتری موقت هوایی رجحان هوایی
air interdiction U عملیات ممانعتی هوایی ممانعت هوایی
aviation pay U معاش هوایی سختی خدمت هوایی
relative plot U موقعیت نسبی ناوها یاهواپیماها به هم ثبت نسبی موقعیت ناوها
carrier air group U دو یا چند گردان هوایی که درروی یک ناو مستقر باشند گروه هوایی ناو هواپیمابر
air branch U قسمت هوایی رسته هوایی
airs U هوایی هواپیمایی نیروی هوایی
notice to airmen U اعلامیه هوایی یا اعلان هوایی
air material U ماتریل هوایی وسایل هوایی
air U هوایی هواپیمایی نیروی هوایی
aired U هوایی هواپیمایی نیروی هوایی
seen fire U اتش مداوم و دیدبانی شده پدافند هوایی که روی سبقت معین در جلوی هواپیما اجرامیشود
code panel U رمز ارتباطات در عملیات هوایی و زمینی کلید رمزارتباطات در عملیات هوایی وزمینی
air station U ایستگاه عکس برداری هوایی نقطه تمرکز عکسبرداری هوایی ایستگاه هواشناسی
splash U ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
splashes U ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
tropopause U منطقه چاه هوایی جوی بین استراتوسفر و تروپوسفر منطقه سکته هوایی
splashing U ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
air picket U هواپیمای مخصوص اکتشاف و گزارش و ردیابی هواپیماو موشکهای دشمن هواپیمای گشتی هوایی هواپیمای پیشقراول هوایی
air photographic U شناسایی از طریق عکسبرداری هوایی شناسایی با استفاده ازعکس هوایی
tactical air controler U افسر کنترل عملیات هوایی مسئول مرکز کنترل هوایی
call mission U درخواست پشتیبانی فوری هوایی ماموریت هوایی طبق درخواست
air scout U هواپیمای دیده ور هوایی هواپیمای مخصوص گشت زنی هوایی
airlift command U فرماندهی ترابری هوایی قسمت حمل و نقل هوایی فرماندهی حمل و نقل هوایی
snake mode U روش تعقیب مارپیچی درپدافند هوایی روش پروازمارپیچی هواپیما
heads up U در درگیری هوایی اعلام اینکه هواپیما دروضعیت لازم برای درگیری قرار ندارد
air signal U علایم سمعی و بصری ارسالی از هواپیما علایم هوایی
air dispatcher U متصدی بارریزی هوایی متصدی پرتاب بار از هواپیما
photogrammetry U علم تهیه نقشه از روی عکس هوایی یا اندازه گیری فواصل زمینی از روی عکس هوایی
emergency scramble U درگیری اضطراری هوایی فرمان درگیری سریع هوایی
air search attack unit U تیم تجسس و نابودی هوایی تیم تک اکتشافی هوایی
airlift capacity U مقدورات ترابری هوایی مقدورات حمل و نقل هوایی
air defense commander U فرماندهی پدافند هوایی فرمانده پدافند هوایی یک منطقه
airspace prohibited area U منطقه ممنوعه هوایی منطقه منع پرواز هوایی
channel airlift U سرویس حمل و نقل هوایی موجود در هر یکان خدمات حمل و نقل هوایی امادی
dispersal airfield U فرودگاههای مخصوص تفرقه هوایی فرودگاه مخصوص تفرقه در اماده باش هوایی
trimetrogon U عکاسی هوایی با استفاده ازسه بعد یا صفحه سه بعدی عکاسی سه بعدی هوایی
air survey photography U عکسبرداری تجسسی هوایی عکسبرداری اکتشافی هوایی
site U موقعیت
positioned U موقعیت
sited U موقعیت
orientation U موقعیت
line of position U خط موقعیت
sites U موقعیت
lodgment U موقعیت
lodgment or lodge U موقعیت
position U موقعیت
locations U موقعیت
berths U موقعیت جا
occasions U موقعیت
situations U موقعیت
situs U موقعیت
situation U موقعیت
berth U موقعیت جا
berthed U موقعیت جا
berthing U موقعیت جا
occasioning U موقعیت
occasioned U موقعیت
location U موقعیت
occasion U موقعیت
condition U موقعیت
social situation U موقعیت اجتماعی
stimulus situation U موقعیت محرک
lied U موقعیت چگونگی
configurations U وضعیت یا موقعیت
configuration U وضعیت یا موقعیت
lies U موقعیت چگونگی
lie U موقعیت چگونگی
status U اهمیت یا موقعیت
position finding U موقعیت یابی
situation U موقعیت حالت
print position U موقعیت چاپ
razor edge U موقعیت بحرانی
footing U موقعیت وضع
position buoy U بویه موقعیت
point guard U موقعیت گارد
rest position U موقعیت سکون
positioning U تثبیت موقعیت
social status U موقعیت اجتماعی
storage location U موقعیت انباره
sign position U موقعیت علامت
situation of a building U موقعیت ساختمان
pertinency U موقعیت شایستگی
pertinence or nency U دخل موقعیت
pertinence U موقعیت شایستگی
radar location U موقعیت رادار
situations U موقعیت حالت
firing position U موقعیت احتراق
exoposition U موقعیت اگزو
endo position U موقعیت اندو
advantage ground U موقعیت خوب
point U محل یا موقعیت
d. of a situation U موقعیت باریک
bit position U موقعیت ذره
benzylic position U موقعیت بنزیلی
circumstantial U مربوط به موقعیت
positioned U شکل موقعیت
plotted U نقطه موقعیت
orientation U تشخیص موقعیت
forward position U موقعیت رو به جلو
monopoly position U موقعیت انحصاری
page orientation U موقعیت صفحه
plot U نقطه موقعیت
plots U نقطه موقعیت
ground position U موقعیت زمینی
orientation U تعیین موقعیت
case U وضعیت موقعیت
position U شکل موقعیت
cases U وضعیت موقعیت
airlift control element U عنصر کنترل ترابری هوایی عنصر کنترل حمل و نقل هوایی
airhead operations U عملیات مخصوص گرفتن سرپل هوایی عملیات تهیه سرپل هوایی
combat airlift support U پشتیبانی رزمی حمل و نقل هوایی پشتیبانی رزمی ترابری هوایی
trunkair route U مسیر هوایی استراتژیکی مسیر حرکت و حمل و نقل استراتژیکی هوایی
country cover diagram U دیاگرام نشان دهنده اجرای عکاسی هوایی در هر کشور دیاگرام پوشش عکاسی هوایی در سطح کشور
blows U هدر دادن موقعیت
pinch U موقعیت باریک سربزنگاه
space orientation U موقعیت یابی فضایی
pinches U موقعیت باریک سربزنگاه
positional U وابسته به موقعیت یامقام
bowsprit position U موقعیت دکل خوابیده
downward U به طرف یک موقعیت پایین تر
flage pole position U موقعیت میله پرچمی
stand U عهده دارشدن موقعیت
iam ill bested U موقعیت بدی دارم
opportuneness U موقعیت موقع بودن
trim U موقعیت قایق دراب
trims U موقعیت قایق دراب
d. situation U موقع یا موقعیت باریک
stations U موقعیت اجتماعی وضع
trimmest U موقعیت قایق دراب
stationed U موقعیت اجتماعی وضع
station U موقعیت اجتماعی وضع
compass bearing U موقعیت برحسب قطبنما
blow U هدر دادن موقعیت
spatial orientation U موقعیت یابی فضایی
hold one's own (in an argument) <idiom> U دفاع از موقعیت خود
whiteout U عدم تشخیص موقعیت
whiteouts U عدم تشخیص موقعیت
golden opportunity <idiom> U موقعیت طلایی وعالی
upwell U موقعیت بهتری یافتن
vacancy U موقعیت شغلی آزاد
circumstances U شرط موقعیت تشریفات
occasioning U سبب موقعیت باعث شدن
reposition U مقام و موقعیت چیزی را تغییردادن
ortho director U هدایت کننده به موقعیت ارتو
occasioned U سبب موقعیت باعث شدن
trimmest U موقعیت تخته موج دراب
trims U موقعیت تخته موج دراب
occasion U سبب موقعیت باعث شدن
standing U موقعیت تیم در جدول مسابقه ها
It was the usual scene. U صحنه [موقعیت] معمولی بود.
blade station U موقعیت شعاعی هر مقطع ازتیغه
occasions U سبب موقعیت باعث شدن
toties quoties U هر چند بار که موقعیت اقتضاکند
para director U هدایت کننده به موقعیت پارا
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com