Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
confirmed location
U
موضع تایید شده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
position light
U
علایم نشان دهنده موضع چراغ راهنمای مسیر یا محل موضع
assumed position
U
موضع فعلی موضع اشغال شده فعلی
emplacement
U
موضع
lodgment or lodge
U
موضع
spot
U
موضع
lodgment
U
موضع
positioned
U
موضع
site
U
موضع
position
U
موضع
sites
U
موضع
locality
U
موضع
localities
U
موضع
spots
U
موضع
attack position
U
موضع تک
locations
U
موضع
sited
U
موضع
location
U
موضع
locality
U
موضع مکان
positioned
U
وضعیت موضع
secondary position
U
موضع یدکی
localities
U
موضع مکان
alternate position
U
موضع یدکی
active site
U
موضع فعال
deployment
U
موضع صف ارایی
supplemental
U
موضع تکمیلی
inposition
U
به موضع رفتن
stand
U
مکث موضع
covered position
U
موضع پوشیده
position
U
وضعیت موضع
defense position
U
موضع دفاعی
secondary position
U
موضع فرعی
blocking position
U
موضع سد کننده
emplacement
U
موضع گرفتن
firing position
U
موضع تیر
inposition
U
مستقر در موضع
displacement
U
تغییر موضع
block house
U
موضع مستحکم
lodgement
U
موضع گیری
localization
U
موضع یابی
lodgment
U
موضع گیری
battle position
U
موضع نبرد
alternate position
U
موضع فرعی
delay position
U
موضع تاخیری
assumed position
U
موضع فرضی
defense position
U
موضع پدافندی
spots
U
لکه موضع
turnabout
U
تغییر موضع
primary position
U
موضع اصلی
the seat of pain
U
موضع درد
spot
U
لکه موضع
primary position
U
موضع ابتدایی
supplementary position
U
موضع یدکی
punch position
U
موضع منگنه
rendezvous area
U
موضع انتظار
selection of position
U
انتخاب موضع
supplementary position
U
موضع تکمیلی
turnabouts
U
تغییر موضع
occupation of position
U
اشغال موضع
localization of function
U
موضع یابی کارکرد
switch position
U
موضع رابط دفاعی
occupation of position
U
اشغال موضع کردن
post
U
محل ماموریت موضع
post-
U
محل ماموریت موضع
posted
U
محل ماموریت موضع
key position
U
موضع حساس و مهم
switch position
U
موضع دفاعی بینابین
posts
U
محل ماموریت موضع
supplementary
U
موضع تکمیلی اضافی
outfield
U
موضع توپگیردرمحوطه دوردست کریکت
culminant
U
درمرتفع ترین موضع کامل
dummies
U
دروغی تقلبی موضع فریبنده
dummy
U
دروغی تقلبی موضع فریبنده
preselect
U
پیش بینی موضع کردن
organising
U
مرتب کردن ارایش دادن موضع
covered position
U
محوطه تحت پوشش موضع مخفی
displace
U
جابجا شدن تغییر موضع دادن
displaced
U
جابجا شدن تغییر موضع دادن
displaces
U
جابجا شدن تغییر موضع دادن
displacing
U
جابجا شدن تغییر موضع دادن
organize
U
مرتب کردن ارایش دادن موضع
cheats
U
موضع گرفتن در نقطه دوربرای دفاع
permanent emplacement
U
موضع دائمی یکان یا جنگ افزار
organizes
U
مرتب کردن ارایش دادن موضع
organizing
U
مرتب کردن ارایش دادن موضع
foreland
U
زمین جلوی موضع دماغه سنگر
organises
U
مرتب کردن ارایش دادن موضع
cheated
U
موضع گرفتن در نقطه دوربرای دفاع
cheat
U
موضع گرفتن در نقطه دوربرای دفاع
delay position
U
موضع مخصوص اجرای عملیات تاخیری
olympic trench shooting
U
مسابقه تیراندازی المپیک با 5تیر از 5 موضع مختلف
layig up position
U
موضع یا اسکله مخصوص تهیه سرپل ساحلی
hip shoot
U
تیراندازی غیر مترقبه بااشغال موضع ناگهانی
long off
U
موضع گرفتن در جلو توپزن ودور از او در یک طرف
redoubt
U
موضع محصور دفاعی کوچک حفاظ استحکامات
emplace
U
جا گذاشتن موضع گرفتن مستقر کردن یاشدن
pass shooting
U
شکار مرغابی هنگام گذشتن ازبالای موضع شکارچی
long spot
U
موضع گیری توپگیری مستقیما" پشت سر محافظ میله ها
allegation
U
تایید
acknowledgement
U
تایید
acknowledgments
U
تایید
certification
U
تایید
acknowledgements
U
تایید
allegations
U
تایید
gracing
U
تایید
grace
U
تایید
graces
U
تایید
approval
U
تایید
graced
U
تایید
confirmation
U
تایید
verification
U
تایید
corroboration
U
تایید
circle of position
U
دایرهای که از موضع نفرات عبور میکند دایره مکان نافر
disposition
U
صورت بندی وضع گسترش موضع گرفتن تغییر مکان
uninspected
<adj.>
U
تایید نشده
unexamined
<adj.>
U
تایید نشده
untested
<adj.>
U
تایید نشده
unverified
<adj.>
U
تایید نشده
acknowledging
U
تایید کردن
acknowledges
U
تایید کردن
agreed
<adj.>
<past-p.>
U
تایید شده
unevaluated
<adj.>
U
تایید نشده
unchecked
<adj.>
U
تایید نشده
unaudited
<adj.>
U
تایید نشده
social approval
U
تایید اجتماعی
vertify
U
تایید کردن
seconder
U
تایید کننده
allowed
<adj.>
<past-p.>
U
تایید شده
acknowledge
U
تایید کردن
authorised
[British]
<adj.>
<past-p.>
U
به تایید رسیده
approved
<adj.>
<past-p.>
U
به تایید رسیده
allowed
<adj.>
<past-p.>
U
به تایید رسیده
agreed
<adj.>
<past-p.>
U
به تایید رسیده
passed
<adj.>
<past-p.>
U
تایید شده
authorized
<adj.>
<past-p.>
U
تایید شده
authorised
[British]
<adj.>
<past-p.>
U
تایید شده
authorized
<adj.>
<past-p.>
U
به تایید رسیده
passed
<adj.>
<past-p.>
U
به تایید رسیده
approved
<adj.>
<past-p.>
U
تایید شده
confirmed
U
تایید شده
corroborating
U
تایید کردن
confirmative
U
تایید کننده
emphasised
U
تایید کردن
ratified
U
تایید کردن
emphasises
U
تایید کردن
emphasising
U
تایید کردن
insusceptible
U
تایید ناپذیر
graces
U
تایید کردن
emphasize
U
تایید کردن
grace
U
تایید کردن
confirms
U
تایید کردن
confirmer
U
تایید کننده
confirmor
U
تایید کننده
corroborates
U
تایید کردن
corroborated
U
تایید کردن
ratifies
U
تایید کردن
ratify
U
تایید کردن
corroborant
U
تایید کننده
ratifying
U
تایید کردن
corrobrant
U
تایید کننده
corroborate
U
تایید کردن
gracing
U
تایید کردن
corroborator
U
تایید کننده
confirm
U
تایید کردن
graced
U
تایید کردن
price support
U
تایید قیمت
approved
U
تایید شده
validity
U
تایید تصدیق
certifiable
U
قابل تایید
approves
U
تایید کردن
approving
U
تایید کردن
supporting
U
تایید کردن
endorsement
U
موافقت تایید
endorsements
U
موافقت تایید
approved
U
به تایید رسیده
emphasized
U
تایید کردن
support
U
تقویت تایید
support
U
تایید کردن
emphasizes
U
تایید کردن
emphasizing
U
تایید کردن
approve
U
تایید کردن
acknowledgement of order
تایید سفارش
approvingly
U
به تایید رسیده
approvingly
U
تایید شده
caught with hand in the cookie jar
<idiom>
U
مچ کسی را گرفتن
[بخصوص در مورد سوء استفاده از موضع قدرت و مقام]
quality control approval
U
تایید کنترل کیفیت
approved circuit
U
مدار تایید شده
verifiable
U
قابل تصدیق تایید
approved bank
U
بانک تایید شده
confirmable
U
قابل تایید وتصدیق
validation
U
تایید معتبر سازی
support
U
تایید کردن نگهداری
confirmation
U
تایید ازاطلاعات رسیده
self sustained
U
تایید شده نفس
assertion
U
تایید ادعا افهارنامه
security clearance
U
تایید صلاحیت کردن
block the plate
U
موضع گرفتن در خط پایگاه برای بیرون کردن و سوزاندن دونده با تماس توپ
third base
U
موضع بازیکن برای دفاع منطقه دورپایگاه سوم دربازی بیس بال
validates
U
تایید اعتبار قانونی کردن
validated
U
تایید اعتبار قانونی کردن
confirmed letter of credit
U
اعتبار اسنادی تایید شده
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com